آخرین مطالب

پنجره ای رو به خانه پدری جمعه 23 آبان 1404

November 14, 2025

در برنامه امشب جمعه 23 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: همراه با آرمان مستوفی نگاهی خواهیم داشت به خودسوزی جوان اهوازی و علل به پا نخواستن مردم چیست؟ پهلوی ستیزی، نیابتی های خارج از کشور چه می خواهند؟ . پنجره را بگشائید ناگفته ها بسیار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129176

لینک یوتیوب

کارنامه خمینی در یک سال دوهزار کشته بود، کارنامه الشرع زندگی‌سازی برای هزاران سوری / علیرضا نوری زاده

November 14, 2025

رهبر سوریه علاج دردهای وطنش را از ملتش و جامعه جهانی طلب می‌کند، رهبر جمهوری اسلامی هرروز مردم را با شعارهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل و برنامه پهپادی و موشکی‌اش بیش‌ازپیش به سوی جنگ و نیستی و قحطی می‌کشاند
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴ برابر با ۱۴ نُوامبر ۲۰۲۵ ۱۷:۰۰

احمد الشرع در کمتر از یک سال، سری شد که در مصافحه با شرق و غرب، استوار و سرفراز است. بامدادی همسفر مکرون در الیزه است، ظهر در ریاض است و شب با محمد بن زاید در ابوظبی هم‌لقمه می‌شود. سپتامبر در سازمان ملل است و نوامبر در کاخ سفید.

ملتش هم که وحشت‌زده از او بود، چون فکر می‌کرد مجبور شده از افعی اسد به مار غاشیه پناه ببرد، خیلی زود از سایه وحشت در آمد. او نه بر بام قصر ریاست کسی را اعدام کرد، نه خلخالی داعش را مامور قتل‌عام مردان رژیم پیشین کرد که اغلب هم دست‌وبالی خونین و پرونده‌ای سیاه داشتند.

او قبا و دستار برکند و کت‌شلوار باس (BOSS) پوشید و پیراهن و کراوات دوخت میلان خرید.

حالا مثل ترامپ و نتانیاهو، کراوات سرخ و آبی و بنفش و سبز می‌زند، تا روزی که توصیه ویتکاف را به کار برد و سبلت صاف کند و ریش تُنُک.

در طول یک سال گذشته نه کسی را تکه‌پاره کرده، نه زندان‌هایش را از آزادی‌خواهان انباشته، نه به اسرائیل و جابلقا و جابلسا اعلام جنگ کرده است.

هر روز گرهی از کار فروبسته ملتش باز کرده، با همسر به سفر رفته و در مقرش، به جای دعا و صلات، آواز جادویی فیروز لبنانی ارتدوکس مسیحی و فریدالاطرش سوری دروزی پخش می‌شود. حجاب را اجباری نکرده است و زنان مطابق باورها و شرایط زندگی پوشش خود را انتخاب می‌کنند. دانشکده پزشکی، هنرها و ادبیات کمتر حجاب‌دار است و البته برقع‌پوش هم بسیار.

حال به نخستین سال به تخت نشستن خمینی نگاهی بیندازیم. از لحظه اعلام بی‌طرفی ارتش در بهمن ۱۳۵۷ تا پایان اسفند ۱۳۵۸ یعنی یک سال و پنج هفته بعد، تعداد اعدام‌شدگان، مفقودشدگان، مورد‌تعرض‌ و تجاوز و قتل فجیع قرار گرفته‌ها به ۱۹۴۰ تن بالغ می‌شود. در مواردی مثل قتل جواد ذبیحی، دکتر بهبهانی، چند روحانی طرفدار پادشاه فقید، تعدادی پاسبان بی‌گناه که با وانت و جیپ به آن‌ها حمله شد یا دشنه خوردند و در خون شناور شدند، خبرها غیررسمی بود.

در عین حال انباشتن زندان‌ها از هزاران زندانی به دست مشتی جوان که روزی کمیته‌چی بودند و بعد پاسدار شدند، بعد هم خط امامی، بازجو، شکنجه‌گر، اعدامچی، تیر خلاص‌زن و… حکایت همچنان باقی است.

ردیف اولی‌هایی که اعدام شدند، بزرگان و میهن‌پرستانی بودند که خسرودادوار با سرود «ای ایران»، جان باختند. رحیمی‌گونه به پادشاه ابراز وفاداری کردند و عاملی‌تهرانی‌وار از ملت خواستند دیگر به او نیندیشند و فقط در اندیشه ایران باشد.

۱۰ سال بعد که خمینی با به جا نهادن هزاران اعدامی و کشته خیابانی، به گور منزل کرد، سیدعلی خامنه‌ای آمد تا ماموریت استادش را تکمیل کند. خامنه‌ای نه‌تنها به کشتار خمینی پایان نداد، بلکه شتاب را بیشتر کرد و به آن ابعاد جهانی هم داد. هم لبنانی کشت و هم فلسطینی. هم قاسملو را سینه شکافت، هم گلوی دکتر بختیار را برید و هم فرخ‌زاد را دشنه آجین کرد. سروسینه پروانه و داریوش را به خون کشید و مختاری و پوینده و شریف و دوایی را خفه کرد. خدای رنگین‌کمان را کشت و پویا بختیاری را از نفس انداخت و خلاصه چنان کرد که چنگیز و تیمور و هلاکو را هم بی‌اعتبار کرد.

خمینی و خامنه‌ای وارث نظامی شدند که پیش از آن‌ها در جهان صاحب بیشترین اعتبار بود و این دو یک‌شبه، همه آن اعتبار را به باد دادند. ایران در مسیر اعتلا بود و این دو و احباب و اصحابشان به حضیضش کشاندند.

حکایت آن پدر و پسر

چهار قدم آن سوتر در سوریه هم، پدر و پسری کشتند و ویران کردند. بردند و خوردند به اسم فلسطین. هزاران فلسطینی را کشتند و بعد پدر، ۱۰۰هزار و پسر صدها هزار را به قتل رساند. دعای خیر ولی فقیه و سلاح و عتادش پشت‌وپناهشان بود. میلیاردها دلار هم البته توشه جهادشان علیه فلسطین و لبنان و ملت سوریه شد.

آنچه حافظ و بشار اسد به یادگار گذاشتند، مرگ و فلاکت و آوارگی بود، اما وارث حکومت آن‌ها، الجولانی، مردی که برای سرش ۱۰ میلیون دلار جایزه گذاشته بودند و تروریست اعظمش خطاب می‌کردند، که دیرسالی می‌خواست اسلام ناب انقلابی محمدی را پِیاده کند، وقتی که لحظه انتخاب رسید، گزینه‌اش ملت بود. پس امت وانهاد و به گذشته وطنش بالید. اختلاف با همسایگان به گذشته سپرد، با روسیه کنار آمد و با آمریکا به دوستی نشست، شاهزاده محمد بن سلمان قدوه‌اش شد و وزیرخارجه ترکیه، معلمش.

گاهی رفتار احمد الشرع را زیر ذره‌بین می‌گذارم. بعد اقرار می‌کنم که از هر دولتمردی در وطنش هوشمندتر است.

در ژوییه گذشته در حالی که حملات اسرائیل، نبردهای داخلی بین دروزی‌ها، کردها و علوی‌ها با دولت به مرحله خطرناکی رسیده بود، رئیس دولت موقت سوریه چنان درایتی بروز داد که هم اسرائیل را عقب نشاند و هم به درگیری ها خاتمه داد.

درگیری‌هایی که بین گروه‌های دروزی و قبایل مسلح بادیه‌نشین در استان جنوبی سویدا آغاز شد، ابتدا ماهیت درگیری‌های بادیه‌نشینی به خود گرفت اما به‌سرعت به جنگی علنی با سلاح‌های سنگین تبدیل شد. واحدهایی از ارتش سوریه نیز در این درگیری‌ها دخیل بودند و درگیری‌ها در سراسر استان سویدا و حومه آن گسترش یافت. سپس با مداخله هواپیماهای جنگی اسرائیل که به بهانه حفاظت از جامعه دروزی، به مواضع ارتش سوریه حمله هوایی کردند، خشونت‌ها را تشدید کرد و پس از عبور تعدادی از مردان دروزی از سرزمین‌های اشغالی فلسطین به سوریه برای پیوستن به نبرد، تنش‌ها افزایش یافت که نشان‌دهنده وضعیت بسیار خطرناک و تمایل اسرائیل برای شعله‌ور کردن کامل آتش درگیری بود.

با تشدید تنش در استان سویدا، احمد الشرع، رئیس‌جمهوری موقت سوریه، پس از حملات هوایی اسرائیل که اطراف کاخ ریاست‌جمهوری و سایر نقاط دمشق و همچنین مناطقی در سویدا و جنوب سوریه را هدف قرار داد، یک سخنرانی تلویزیونی ایراد کرد. او در این سخنرانی بار دیگر بر معادله بازدارندگی ملی در مواجهه با تهدیدهای فزاینده اسرائیل و اینکه دولت سوریه علی‌رغم توانایی‌های جنگجویانش، ترجیح داده از میهن و تمامیت ارضی خود با درایت محافظت کند، تا اینکه درگیر جنگی جدید شود، تاکید کرد.

این سخنان ساعاتی پس از اعلام آتش‌بس در استان سویدا پس از روزها درگیری مسلحانه و مداخلات خارجی، به‌ویژه تشدید نظامی و سیاسی اسرائیل، بیان شد. این بیانیه نشان‌دهنده تغییر در رویکرد رسمی به وقایع سویدا و حرکت به سمت تکیه بر میانجی‌گری محلی بود. به‌ویژه با توجه به افزایش قطب‌بندی فرقه‌ای و تلاش‌ برخی قدرت‌های خارجی و در درجه اول اسرائیل، برای دامن زدن به بحران و تشدید تلاش‌ها به منظور بی‌ثبات کردن سوریه.

او با تاکید بر ثبات موضع ملی آغاز کرد و گفت: «ما از جنگ نمی‌ترسیم، اما منافع مردم را بر هرج‌ومرج ترجیح می‌دهیم.»

رئیس‌جمهوری سوریه افزود که اسرائیل تلاش کرد توافق آتش‌بس را تضعیف کند، اما با میانجی‌گری آمریکا و ترکیه این تلاش خنثی شد. او توضیح داد که از زمان سقوط رژیم قبلی، رژیم اسرائیل در تلاش بود تا سوریه را به یک منطقه درگیری تبدیل کند و نهادهای آن را از بین ببرد و تاکید کرد که «برای جاه‌طلبی‌های دیگران در سرزمین ما جایی وجود ندارد».

او بر مقاومت مردم سوریه که همیشه تفرقه و تجزیه را رد کرده‌اند، هم تاکید کرد و گفت: «ما فرزندان این سرزمینیم و می‌توانیم بر توطئه‌ هفت اقلیم پیروز شویم.»

خلوت سیدعلی خامنه‌ای

سیدعلی خامنه‌ای هم در بزرگ‌ترین بحرانی که اصل و فرعش رژیم او را تهدید می‌کند، سخن می‌گوید، آن هم به‌دفعات. احمد الشرع خطیب نیست، اما او، سیدعلی، خطیبی آشنا به کلام است. با این حال وقتی کلام احمدالشرع را با سخنان او مقایسه می‌کنیم، درمی‌یابیم الشرع در یک سال به دولتمردی می‌رسد و او در نزدیک نیم قرن، همچنان روضه‌خوان باقی می‌ماند.

رهبر سوریه علاج دردهای وطنش را از ملتش و جامعه جهانی طلب می‌کند. سیدعلی هرروز مردم را با شعارهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل و برنامه پهپادی و موشکی‌اش بیش‌ازپیش به سوی جنگ و نیستی و قحطی می‌کشاند؛ رهبری که حالا در درون حرم و بیت مبارک هم حرف‌هایش را مثقالی صنار نمی‌خرند و روسای جمهوری سابقش سیاست‌های او را سبب جنگ و ویرانی کشور می‌دانند.

به همین چند جمله او توجه کنید تا با تامل بیشتر، فرق بین او و احمد الشرع آشکارتر شود:

«اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا اختلافی ذاتی و تقابل منافع دو جریان آمریکا و جمهوری اسلامی است و تنها در صورتی که آمریکا پشتیبانی خود را از رژیم ملعون صهیونیستی به‌طور کامل قطع و پایگاه‌های نظامی خود را از منطقه جمع‌آوری کند و در امور آن نیز دخالت نکند، درخواست آمریکایی‌ها برای همکاری با ایران نه در آینده نزدیک بلکه برای بعدها، قابل بررسی خواهد بود.»

در جای دیگر، برای ۲۸ مردادی که خمینی، اربابش، و کاشانی، استاد خمینی، از نقش‌آفرینانش علیه دولت مصدق بودند، زیارت عاشورا می‌خواند. وقتی شرم در توهم‌زده‌ پناهگاه‌نشین بی‌معنا می‌شود، مصالح ملی را به نفع خود خرج می‌کند و به نوکری روس‌هایی می‌بالد که هرگز با روی کار آمدن یک نظام و دولت ملی در ایران رضایت نمی‌دهند.

گمان نمی‌کنم بیش از این لازم باشد درباره سیدعلی و احمد الشرع بنویسم. نتایج عملکردشان را هر روز می‌بینید. یکی بویینگ‌سوار به مهمانی دونالد ترامپ می‌رود وآن دگری می‌بالد که امسال یک میلیارد به حزب‌الله داده است و پهپادش می‌تواند ۱۰۰ یهودی را دود کند و به هوا بفرستد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

تفسیر خبر جمعه 23 آبان 1404

November 14, 2025

از بی آبی سدهای کشور تا اعتراض ارتشیان علیه حکومت!
میهمانان: آقایان علیرضا نوری زاده و ناصر کرمی

از شبکه ایران فردا ۲۱:۳۰ تهران | بازپخش : ۶ صبح و ۱۴:۳۰ 

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129175

لینک یوتیوب

پنجره ای رو به خانه پدری پنجشنبه 22 آبان 1404

November 13, 2025

در برنامه امروز پنجشنبه 22 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: گفتگویی خواهیم داشت با دكتر محسن سازگارا پیرامون مسایل روز در ایران و منطقه از جمله برنامه هسته ای و مذاکرات میان ایران و آمریکا و آیا رژیم بر سر میز مذاکرات خواهد آمد؟ استراتژی روس ها چیست؟ هدف از جلسه علنی مجلس و گفته های پزشکیان. پنجره را بگشائيد ناگفتني ها بسيار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129156

لینک یوتیوب

پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه 21 آبان 1404

November 12, 2025

در برنامه امشب چهارشنبه 21 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: علی بابا و چهارصد دزد ایران در گپ و گفت با یزدان شهدائی. سرنوشت رژیم سرانجام کی به نقطه پایان می‌رسد اعترافات پزشکیان در مجلس با رفتن خامنه ای رژیم از هم میپاشد. خونه ای در قالب سامسون فرو می‌رود و گیسهایش بلند می‌شود دلیله اش کجاست. شهدائی، روزگار دوزخی قائد معظم را میشکافد گرگها به جان هم افتاده اند بنزین پنج هزارتومانی اشتهای هکتور شمخانی و اخوی را تحریک می‌کند. ژن خوب باقر از بقالی و پورسانتاژ مرسدس های نیروی انتظامی به سوی لیموزین ریاست جمهوری پرواز می‌کند. پنجره را بگشائید. گفتنیها بسیار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129129

لینک یوتیوب

پنجره ای رو به خانه پدری سه شنبه 20 آبان 1404

November 11, 2025

در برنامه امشب سه شنبه 20 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: گفته های متناقض جواد ظریف درباره شرایط داشتن مذاکرات ایران با تمامی کشورها، مناظره بایدها و نبایدهای حذف ارز ترجیحی و زمزمه های افزایش قیمت بنزین، نگاهی به دستاوردهای علی لاریجانی از جمهوری ولایت فقیه، درگیری بین سردمداران جمهوری اسلامی و به باد دادن ملک و مال ملت توسط حکومت. پنجره را بگشائید ناگفته ها بسیار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129099

لینک یوتیوب:

پنجره ای رو به خانه پدری دوشنبه 19 آبان 1404

November 10, 2025

در برنامه امروز دوشنبه 19 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: خموشي بهرام مشيري آزاده اي كه با واژگانش رژیم و اسلام نابش را بي معني كرد. وقتي كه آمد كشميري خونخوار و پائين خياباني در أوج بود امروز كه رفت إسلام نابيان فقط مزدوراني از تبره دزدان مافياي حوزه و سپاه مانده اند. علي لاريجاني نماينده رژيم ننگين از دوران سياه پهلوي ميگويد. از روشنترين روزهاي خانه پدري. افزايش حتمي بهاي بنزين در جلسه مهم سران رژيم. خامنه اي دستور افزايش قيمت بنزين را صادر كرد. داستان واقعي انصاري و بانك آينده و نقش ميثم خامنه اي هتل مجارستان و غارت بانك توسط لولاچي پدرزن و برادرها. تونا سياه سپاه. چمران فاسد و نماز باران. عمه شهردار نيويورك و فؤاد ايزدي. پنجره را بگشائيد ناگفته هاي امشب بسيارند.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129069

لینک یوتیوب

سخاوتمندانه، فروتن بود / علیرضا نوری زاده

November 7, 2025

کامبیز آتابای؛ سواری که دیگر در جمع سواران نیست
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ برابر با ۷ نُوامبر ۲۰۲۵ ۱۱:۴۵

«سخاوتمندانه، فروتن بود»؛ این نخستین جمله‌ای بود که با شنیدن خبر خاموشی او، به ذهنم متبادر شد. نسل انقلاب هرگز معنای فروتنی را تجربه نکرد، وقتی ملای فاسد و آلوده‌ای به نام مصباح یزدی را ابن‌سینا خواندند و کتاب‌های جوادی آملی را که هزار خواننده نداشت، در ۵۰۰ هزار نسخه منتشر کردند، اما نسل ما و نسل پیش از ما فروتنی را در همه ابعاد و زمینه‌ها، تجربه کرد. فروزانفرها، همایی‌ها ، تقی‌زاده‌ها و چنانکه سردبیر ایندیپندنت فارسی در نوشته پراحساسش در روز پنجشنبه یاد کرد، فروغی‌ها و من اضافه می‌کنم تجویدی‌ها و یاحقی‌ها و محجوبی‌ها در گستره‌ای دیگر، چنانکه زنده‌رودی و سپهری و دکتر اسماعیل خویی در سرودخانه شعر و نقش زدن. همه از همان آغاز فروتنی را از استادان خود می‌آموختند و به شاگردانشان منتقل می‌کردند. من کامبیز را در ایران یک بار دیدم، اما در هزار سال تبعید، بسیارش دیدم و از آفتاب کلامش بهره‌مند شدم. اواخر دولت شریف‌امامی بود و من به طبیعت کارم (دبیر سیاسی روزنامه اطلاعات)، هر روز به دیدن یکی از رجال و سخنوران خانه‌نشین می‌رفتم که حالا به سبب انقلاب، مشاوران پادشاه بودند و شاه فقید متاسف بود که چرا از رای صواب آن‌ها زودتر بهره نجسته بود. انتظام، دکتر صدیقی ، مهندس زیرک‌زاده ، دکتر بختیار، کریم سنجابی، احمد بنی احمد، نماینده تبریز، محسن پزشک‌پور، مهندس مقدم مراغه‌ای، دریادار احمد مدنی، دکتر متن‌دفتری، رئیس کانون وکلا که در دانشکده حقوق شاگردش بودم و دکتر مصطفی رحیمی. از همه بیشتر به دیدار دکتر علی امینی (نواده میرزا علی خان امین‌الدوله)، دولتمرد بزرگ و موردحرمت جامعه روشنفکری و مخالفان مشروط حکومت، می‌رفتم. کتابی که وزارت اطلاعات چند سال پیش در باب مکالمات و دیدارهای دکتر با دوستان و آشنایانش منتشر کرد، جا به جا به گفتگوهای من با دکتر امینی در خانه‌اش در الهیه اشاره می‌کند. دو مصاحبه پرصدا نیز با او داشتم که بسیار موردتوجه قرار گرفت. آن روز، ودودی، پیشکار دکتر امینی، زنگ زد که «تشریف بیاورید آقای دکتر به بحث در باب موضوعی علاقه‌مند است. ۱۸:۳۰ تشریف بیاورید.» رفتم. ودودی مرا به اتاقی غیر از دفتر دکتر امینی برد. من خیره در تصاویر امین‌الدوله و خانم فخرالدله، مادر دکتر، و به گفته رضا شاه، «یگانه مرد قاجار»، دیوارگردی می‌کردم که ودودی دعوتم کرد به دفتر دکتر بروم. در آنجا با جوانی روبرو شدم که تا آن روز ملاقاتش نکرده بودم. دکتر امینی معرفی کرد: آقای کامبیز آتابای. او را برای اولین بار می‌دیدم، اما از او بسیار شنیده و خوانده بودم که پررنگ‌ترینشان روایتی بود که بیژن رفیعی، سردبیر دنیای ورزش، مجله موفق هفتگی اطلاعات، برایم نقل کرده بود. من این قصه را بسیار در برنامه‌هایم بازگفته‌ام و هر بار کامبیز آزاده، باز هم از سر فروتنی، تلفن می‌زد که باز مرا خجالت دادید. بیژن رفیعی شبی که در خدمت بهرام افرهی و حسین الهامی (از بهترین غزلسرایان معاصر)، همکارانم در روزنامه، از رجال جوان می‌گفت و وطن‌پرستی‌شان، به کامبیز آتابای اشاره کرد. انتخابات رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا بود و آن‌ها به کویت رفته بودند. کویتی‌ها تدارک بسیار دیده بودند و البته مثل همیشه با ترس از عراقی‌ها، زیاد به ایرانی‌ها توجه نمی‌کردند. سرانجام بامداد انتخاب فرا رسید. به سالن بزرگی رفتند که هیئت‌های کشورهای عضو همه حاضر بودند. کامبیز آتابای، رئیس هیئت ایرانی و رئیس فدراسیون فوتبال و سوارکاری، مثل همیشه شیک و خوشرو با هیئت ایرانی وارد شد. روزنامه‌نگاران همراه هیئت‌ها در جای خود مستقر شدند. ناگهان مشاهده کردند آتابای با خشم به سراغ یکی از فرزندان امیر کویت که مدیر نشست بود، رفت و سپس با اشاره به روزنامه‌نگاران ایرانی، به نوعی صلای خروج داد. همه به هم نگاه می‌کردند و هم‌زمان می‌دیدند که سالن دارد از حال عادی خارج می‌شود. بیرون سالن آقای آتابای با یکی از مسئولان کویتی با تندی صحبت می‌کرد. دوربین‌چی تلویزیون کویت جلو آمده بود و مرتب به تعداد جمعیت اضافه می‌شد. همه حیرت‌زده به دنبال کسی بودند که شرح دهد چه اتفاقی کامبیز آتابای آرام را چنین به خشم آورده است. سرانجام آمدوشد مقام‌های کویتی و پوزش‌خواهی از آتابای و سپس بیرون بردن نقشه‌، معما را حل کرد. کویتی‌ها زیر فشار عراق نقشه‌ای مجعول در سالن نشست نصب کرده بودند که نام خلیج همیشه فارس بر پهنه‌اش ع‌رب‌ی شده بود. کامبیز آتابای با تهدید به ترک نشست، کویتی‌ها را واداشت ضمن پوزش، بلافاصله نقشه را بردارند. شاید این کار در نگاه بعضی، درخور ستایش و تقدیر نباشد، برای من اما هست. فرزند ابوالفتح آتابای در یک نشست بین‌المللی طاقت نمی‌آورد دریای میهنش را نامی دیگر تهدید کند. او پرورش‌یافته عصری بود که عظمت و شکوه ایران با اخلاق پیوند خورده بود. اسب و دشت با هویتش پیوند خورده بود. اینکه فارغ‌التحصیل سنت هرست بود، هرگز هویت ایرانی او را کمرنگ نکرد. پدرش نیز چنین بود و این اخلاق و باور در خون نسل‌ها جاری بود. در خانه دکتر امینی، او که در قلب مرکز تصمیم‌گیری قرار داشت، از من روزنامه‌نگار ۲۰ و اندی ساله مصلحت‌جویی می‌کرد. او پیش از ظهور سید روح‌الله مصطفوی کشمیری ملقب به خمینی در خاک وطن، همراه با خاندان سلطنتی پهلوی که عاشقانه دوستشان داشت، خانه پدری را ترک گفت. گزیری نداشت. او و پدرش بدون شک جزو گروهی بودند که یک سرش به رحیمی و خسروداد و بدره‌ای و نادر جهانبانی وصل می‌شد و سر دیگر با بیگلری و عاملی طهرانی و حجت کاشانی و امینی افشار در پیوند بود. لندن را دوست داشت. همین که شهر دوران تحصیل و نوجوانی‌اش بود، کفایت می‌کرد تا دلبسته مه و وست‌مینستر و تئاتر «تله موش» آگاتا کریستی باشد. در لندن دوستانی داشت که هزارساله‌شان می‌خواند. مثل ابراهیم گلستان که شعر را به نثرش آمیخته بود. این بار که آمد، جلو تدگالری قرار گذاشتیم. با گلستان آمد. تمام نقاشی‌ها را می‌بلعید. به تابلوهای اسب و سوار، کوه و آسمان و خاک دلبسته بود و به‌دفعات تماشایشان می‌کرد. دلبستگی‌اش به فوتبال طبیعی بود و رجزخوانی‌هایش با همکار عزیزم، جمال بزرگ‌زاده ، با هر نوسانی در دو تیم چلسی و من یونایتد، گاه باب مطایباتی پرحرارت را باز می‌کرد که شنیدنی بود. او مسئولیت‌هایی در دربار شاهنشاهی برعهده داشت و در عرصه ورزش نیز صاحب مسئولیت‌های کلان بود، اما آنچه طی ۴۷ سال در مصاحبت با شهبانوی گرامی و اداره دفتر ایشان انجام داد، بدون تردید از ماندنی‌ترین فصل‌های زندگی‌اش شد. او در روز، پاسخ نامه‌های بسیار و در سال‌های اخیر، پاسخ ایمیل‌های بسیاری را مطابق نظر شهبانو تنظیم و ارسال می‌کرد و من می‌دانم چه بسیار دردمندانی در خانه پدری به لطف دقت و عشق کامبیز، پاسخ‌های مناسب و امیدوارکننده دریافت می‌کردند. در همین ستون، مقاله‌ای نوشته بودم درباره فاسدانی که به قدرت و دولت رسیده‌اند و خدای را بنده نیستند. مقاله‌ها را برایش می‌فرستادم. با محبت می‌خواند و گاه اظهارنظر می‌کرد. در باب این نوشته من، نظری کوتاه فرستاد با این مضمون که «دوست عزیز، شما عربی می‌دانید و بهتر از من از معنای الناس علی دین ملوکهم سر در می‌آورید. وقتی یک منبری درجه چهار زمامدار کشور ما می‌شود، به گمانتان بزرگمهر حکیم و حسنک وزیر و خواجه رشید فضل‌الله و قوام‌السلطنه در مجاورت او خواهند بود؟» کامبیز آتابای با رفتنش، بدون شک سنگینی یک غم ماندگار را برای دوستانش و در صدر همه، شهبانوی گرامی و خاندان پهلوی به جا گذاشت. ما همه می‌رویم و این یک حکم ابدی است، اما چگونه می‌رویم و چه از خود به یادگار می‌گذاریم، وقتی آخرین سطر از کتاب بسته ما خواهد شد. کامبیز آتابای عمری به نسبت کامل داشت. ۸۶ ساله شد. این آرزوی شمار کثیری از انسان‌ها است که به سن برسند، اما او با فصل‌های درخشان عمرش، حتی طولانی‌تر از ۸۶ سال زندگی کرد. او به این بیت وفادار ماند که «حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد/ زمانه را قلم و دفتری و دیوانی است» از آن همه انسان‌هایی که می‌شناختم، بسیاری‌شان رفته‌اند، اما تنها با یاد شماری اندک، دل و دیده می‌گرید. کامبیز یکی از آن‌ها است. به یاد دیدارمان می‌افتم. این بار در نیویورک. نیما، پسرم، صاحب باران، دخترش، شده بود. در نیویورک که بودیم، زنگ زدم و به دعوتش به کافه والدروف رفتم. نیویورک را هم مثل لندن دوست داشت. گفت: چرا «روزگار نو» تعطیل شد؟ شرحی دادمش. یک‌باره گفت: خدا کند «ایران‌شناسی» بماند و بعد دیدم با چه مهری نشریات فرهنگی مثل «ایران شناسی» و «ایران نامه» و «رهاورد» را دنبال می‌کند. پرسیدم: آیا فرصت خواندن این همه را دارید؟ گفت: بی خواندن و دیدن، عمر چه معنایی دارد؟ ۸۶ سال دید و خواند.عمری از این پربرتر؟ دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

تفسیر خبر جمعه 16 آبان 1404

November 7, 2025

از قتل حکومتی امید سرلک تا افشای دارایی های علی انصاری و مجتبی خامنه ای در لندن
میهمانان : علیرضا نوری زاده و منشه امیر
تفسیر خبر جمعه ۱۶ آبان از شبکه ایران فردا ۲۱:۳۰ تهران | بازپخش : ۶ صبح و ۱۴:۳۰

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129023

لینک یوتیوب:

پنجره ای رو به خانه پدری جمعه 16 آبان 1404

November 7, 2025

در برنامه امشب جمعه 16 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: دکتر جلال ایجادی جامعه شناس و استاد دانشگاه پاریس در گفتگوئی جانانه در رابطه با جنبشی دیگر با قتل امید سرلک سخن می‌گوید. ماشه اروپا تا کجای ولایت فقیه را میدرد. در برنامه از تعطیل بانک آینده و فرار سارق کبیر انصاری و توقیف ملک ۵۰ میلیون پاوندی او در لندن میگوئیم. از ترامپ و اسرائیل و نقشه بعدیشان علیه رهبر رژیم پرده برمیداریم. از فرانسه میگوئیم زیر هجوم پیروان اسلام ناب قتل و جهل و سرقت چه خواهد کرد. پنجره را باز کنید ناگفته ها بسیارند.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/129024

لینک یوتیوب:

پنجره ای رو به خانه پدری پنجشنبه 15 آبان 1404

November 6, 2025

در برنامه امروز پنجشنبه 15 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: بررسي جنايت قتل اميد به دستور خامنه اي آغازگر برنامه با دكتر محسن سازگاراست. در اين برنامه در رابطه با سخنان سيد علي خامنه اي عليه امريكا، پاسخ آرام ترامپ بانك آينده و انصاري سارق بيت المال با ساختمان ١٤ میليون پاوندي در لندن و مافياي سپاه. آيا اميد سرلك نيمه مهسا اميني خواهد شد، لرها و بختياري ها در كنار كرد و بلوچ و عرب ايراني آذربایجاني براي آزادي خانه پدري. پنجره را بگشائيد ناگفتني ها بسيار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/128999

لینک یوتیوب:

پنجره ای رو به خانه پدری سه شنبه 13 آبان 1404

November 4, 2025

در برنامه امشب سه شنبه 13 آبان 1404 به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده: از نهاوندی تا آتابای و از زندان سرکوزی تا جاسوس رژیم با محمدرضا شاهید نماینده ایران فردا در اروپا گپ ماهیانه اش را دنبال می‌کند. یادی از یاران کهن در ایران و صدای آمریکا. ترامپ در انتظار چیست. مشکل اقتصادی فرانسه و کسر بودجه آیا قدرت بزرگ اقتصادی اروپا را زمین میزند. پنجره را بگشائید ناگفته ها بسیار است.

لینک وبسایت

http://iranefardalive.com/Archive/128935

لینک یوتیوب:







advertise at nourizadeh . com