عارفي كو كه كند فهم زبان سوسن…؟
يكهفته با خبر
سه شنبه 4 تا جمعه 7 ژانويه
پيشدرآمد: اندك اندك به اين نتيجه ميرسم كه مشكلاتي در زبان فارسي هست و يا در فارسي داني ما اشكالي وجود دارد كه با همة توضيحات و تحليل هاي موشكافانه، شماري از هموطنان كه در جمعشان نخبگان سياسي و فكري، كم نيستند در رابطه با طرح همه پرسي ملي (رفراندوم) موضوع را به درستي درنيافته اند. پيشاپيش يادآور ميشوم كه به هيچ روي نه قصد اهانتي به اين جمع دارم و نه برخلاف اشاره دوست ايراندوست فرزانه ام دكتر حسن كيانزاد، مستبدانه ميخواهم انديشه اي را به هموطنانم تحميل كنم.
از نخستين روزي كه اين طرح عنوان شد، حداقل در شش نوشته و بيست برنامه راديوئي و تلويزيوني در شبكه ياران، و دهها مصاحبه با ديگر راديو تلويزيونها، توضيح داده ام كه بعد از 25 سال گرفتاري در گردنة 28 مرداد و پيچ انقلاب 57، و بر سر و روي كوفتن هاي بسيار در باب اينكه ميخ انقلاب را كارتر به پيكر وطن مصلوب كوبيد و يا بي.بي.سي، با عرضه شدن طرح رفراندوم ملي، ناگهان همگي دريافتيم همدلي از همزباني خوشتر است. اين يك جهش بزرگ بود كه اگرچه با 25 سال تأخير اما در زمانه اي بسيار حساس، اتفاق افتاد.
در همين مقاله خواهم گفت چرا زمانه حساس است و از چه رو اين طرح فغان اهل ولايت فقيه و اهالي ولايت هيچستان اوهام و خيالات و صد درصديها را با هم، درآورده است.
در كنار انتقادهاي سازنده اي كه از كمبودها و يا قابليت مصادره به مطلوب شدن بعضي از واژگان و عبارات طرح، به صورت دهها مقاله خواندني و سخنان شنيدني در مصاحبه هاي شماري از منتقدان طرح در رسانه هاي گويا و تصويري خارج كشور عنوان شده، كساني نيز حرفهائي را مطرح كرده اند كه ميكوشم به مهمترين آنها پاسخ دهم.
1 ــ سلطنت طلبان افراطي در كنار جمهوري خواهان صد درصدي و البته حزب كمونيست كارگري و امثالهم ادعا ميكنند كه هدف اين طرح نجات رژيم است و آمريكا و اتحاديه اروپا در پشت آن هستند و اينكه سئوال رفراندوم بايد آري يا نه به جمهوري ولايت فقيه باشد.
گو اينكه رضا پهلوي با بيانات اخير خود (متن اطلاعيه اش) آشكار ساخت كه با دل و روح خود از اين طرح حمايت ميكند، اما از روز سه شنبه كه صداي او در راديو تلويزيون ياران پخش شد، كساني كه تا ديروز مدعي بودند، نخير شاهزاده از اين طرح حمايت نميكند و او رفراندوم را بعد از سقوط رژيم تأييد ميكند، به جاي آنكه از منش و راه او درس بگيرند و عناد و دشمني را كنار بگذارند، حمله گسترده و بي پايهاي را عليه او آغاز كرده اند. در اين حمله حتي از خرده ادبي كه مخالفان سلطنت در اشاره به رضا پهلوي مرعي ميدارند خبري نيست. رضا پهلوي صراحتا ميگويد موضوع تاج و كلاه حكومت آينده را نبايد امروز محور اختلافها قرار دهيم. مردم ايران در فرداي آزادي وطن، نوع نظام را مشخص خواهند كرد و طرح اين امر امروز، آب به آسياب دشمن ريختن است، آن وقت آنها كه مدعي اند سلطنت طلب و مشروطه خواه هستند ناگهان كاتوليك تر از پاپ شده، و رضا پهلوي را به پشت كردن به مشروطه و خيانت به سلطنت طلبان متهم ميكنند!! در جمع جمهوري خواهان نيز هستند كساني كه حضور مشروطه خواهان مؤمن به دمكراسي و حاكميت ملي را در جمع تأييدكنندگان طرح رفراندوم پيراهن عثمان كرده و از پيوند ساواكيها و اصلاح طلبان و وابستگان به آمريكا سخن ميگويند.
همة ما آرزو داريم روزي دور از تعصب و رگهاي برآمده، رويدادهاي تاريخي و نقش هركدام از ما در آن، به وسيله يك كميته حقيقت ياب مورد بررسي قرار گيرد. معلوم شود چرا بزرگمردي چون دكتر محمد مصدق در گردنة 28 مرداد تنها ماند و دو ميليون دلار پول، و برادران فلان و خواهران بهمان باعث سقوط او شدند. روشن شود كه چرا روشنفكران ايران هم چون دكتر حاج سيدجوادي كه معلمان و راهبران فكري ما بودند، مردي آزاده چون دكتر بختيار را تنها گذاشتند و دست بيعت به سيد روح الله الموسوي الخميني دادند؟
باري طرح رفراندوم ملي را بايد به عنوان يك شعار حمايت كرد. شعاري كه ملي است يعني ميتواند مبدأ همدلي گروههاي سياسي با انديشه هاي متفاوت باشد. در عين حال اگر شرايط داخلي و بين المللي به گونه اي باشد كه رژيم زير فشار داخلي و خارجي ناچار شد تن به فراندوم بدهد، شرطهائي كه در طرح آمده يعني حضور ناظران بين المللي در كنار ضمانت مشاركت مردم، آزادي مطبوعات و آزادي زندانيان سياسي، از جمله مسلماتي است كه بدون تحقق آن، اصولا برگذاري يك رفراندوم آزاد غيرممكن است. با اين حساب كساني كه سخن از ارتباط طرح با رژيم ميگويند، مدعاي خود را بر چه شواهدي استوار كرده اند؟ و آيا رژيم ولايت فقيه را آنچنان آزاده فرض كرده اند كه حاضر به برگذاري رفراندومي براي بركناري خود شود؟
2 ــ شگفتي آورتر از مورد اول، ادعاي آنهاست كه ميگويند طرح به حقوق اقليتها توجهي نداشته و جدائي دين از دولت را نيز بي پاسخ گذاشته است. به اين حضرات بايد گفت، وقتي طرح از قانون اساسي جديدي ياد ميكند كه ميثاق جهاني حقوق بشر پايه و ماية مفاد آن باشد، يعني ميثاقي كه ميگويد انسانها برابرند، فرقي بين زن و مرد و ترسا و مسلمان و گبر و يهودي و بودائي و بيدين وجود ندارد، يعني كرد و بلوچ و عرب و تركمن و آذري و فارس در سرزميني كه ميثاق جهاني حقوق بشر در آن حاكم است، هيچ تفاوتي با يكديگر ندارند. و چون انسانها مساوي اند، بنابراين سيدعلي بن جواد تبريزي ملقب به خامنه اي نميتواند به عنوان نايب امام زمان اعتباري بيشتر از بقيه آحاد ملت داشته باشد. يعني دين اعتباري براي حكومت نميآورد. و چون در چنين وضعيتي يك زرتشتي و يهودي ايراني نيز ميتواند رئيس دولت و وزير و امير و… باشد لذا موضوع جدائي دين از دولت تحصيل حاصل است.
تازه ميثاق جهاني حقوق بشر، قانون اساسي نيست بلكه قانون اساسي جديد پس از آن تهيه ميشود كه مردم ايران نظر خود را دربارة تغيير قانون اساسي موجود اعلام كرده باشند.
3 ــ مخالفان طرح در داخل كشور نيز كه تكليفشان روشن است، اصلاح طلبان حكومتي در كنار مافياي ذوب شدگان در ولايت جهل و جور و فساد، به يك اندازه از عنوان شدن طرح رفراندوم ملي وحشت كرده اند. اين طرح راه هر نوع بازي پشت پرده را بين دو جناح نظام براي فريب دادن مردم در انتخابات رياست جمهوري آينده ميبندد. در عين حال اين طرح تكليفها را نيز روشن ميكند، اينكه مدعيان اصلاحات و آزادي آيا دلمشغولي شان، آينده نظام و نقش خودشان در حكومت است و يا آنكه به آزادي ملت ايران و روي كار آمدن يك نظام مردمسالار غيرديني مي انديشند. طرح رفراندوم ملي حقا كه يك طرح تاريخي و سرنوشت ساز است.
در روياروئي با اين طرح با چهار نگرش روبرو هستيم كه ملت ايران ميتواند سرنوشت خود را با هر يك از اين چهار نگرش گره بزند.
الف: اينكه راه نجات ايران از بستر خون و مرگ و ويراني ميگذرد و كلاشنيكوف و نارنجك و انتحاري همراه با كمك خارجي، ما را به قدرت ميرساند. اينها البته با طرح رفراندوم مخالفند.
ب: براي ايجاد تغيير در ايران، هيچ راهي به جز تلاش براي وسعت بخشيدن به ميدان مشاركت و عمل نيروهاي دگرانديش وجود ندارد. رژيم براندختني نيست بنابراين بايد به نوعي حتي اگر شده مثل ميرزا آقاخان نوري با فضولات حاج حبيب مؤتلفه ريش را خضاب بست و بعد به حمام اصلاحات رفت و غسل كرد و زير عباي رفسنجاني هم كه شده سه چهار وزارتخانه و چند كرسي مجلس و معاونت و سفارت را به دست آورد تا انشاءالله در ربع قرن آينده با به رحمت خدا رفتن نايب امام زمان و شيخ علي اكبر و برادر فلاحيان و اخوي ريشهري و آقاجان مشكيني، كار به دست كاردانان بيفتد. هشت سال داشتن دولت و مجلس و امكانات ؛انگار به آقايان نفهمانده كه از ولايت فقيه نميتوان به مردمسالاري رسيد. اين نگرش نيز به شدت با طرح رفراندوم ملي مخالف است.
ج: سومين نگرش از آن خواب رفتگان در قهوه خانة نوستالژي تمدن بزرگ و كافه رفيق استالين و انورخوجه و كيم ايل سونگ است. پيروان اين نگرش سه ماه سه ماه زمان بازگشت به ايران را تمديد ميكنند. يكي قرار بود اكتبر در ايران باشد و حالا در ژانويه دارد رمل مياندازد كه كي باز ميگرديم و دومي كه ميبيند وعده اش براي بازگشت و آزادي ميهن در نوروز عملي نيست حالا مدعي ميشود ما نگفتيم حتما، فعلا مبلغي بفرستيد تا ما تاريخ بعدي را تعيين كنيم. سومي كه حتي در يك همه پرسي ساده سايت گويا تقلب ميكند تا رهبرش را به محبوبترين چهره سياسي ايران تبديل كند در حالي كه از هر صد ايراني حتي يكي او را نميشناسد، در خيال جمهوري خلق كارگري كمونيستي برپا كرده و تلويزيون ماهواره اي راه انداخته تا نقطه نظرهاي جهانشمول حضرت رفيق رهبر راحل خود را عالمگير كند. اينها نيز با طرح رفراندوم مخالفند.
د: و سرانجام ميرسيم به آنها كه با خشونت و كشتار و انتحاري و حمله خارجي مخالفند و بر اين باورند كه ملت ايران اگر مطمئن شود كه نيروي جانشين قابلي براي كنار زدن رژيم وجود دارد و يك نظام مردمسالار سكولار جانشين اين رژيم خواهد شد، به پا خواهد خاست و از يكسو با عدم مشاركت در انتخابات رياست جمهوري و از سوي ديگر با نافرماني مدني زمينه برگذاري رفراندوم ملي را فراهم خواهد ساخت. اين نگرش به دنبال طرح رفراندوم ملي است و با تمام نيرو از آن حمايت ميكند.
اميدوارم با اين توضيحات، مشكلي براي درك جزئيات طرح رفراندوم و شناخت موافقان و مخالفان آن وجود نداشته باشد.
شنبه 8 تا دوشنبه 10 ژانويه
1 ــ سخنان حجت الاسلام اياد جمال الدين، روحاني آزادانديش شيعه عراقي و دوست نزديك حسين خميني و همسفر او در سفر از عراق به آمريكا كه نقطه نظرهائي نزديك به آراي دكتر محسن كديور و حسن يوسفي اشكوري دارد، در مصاحبه با تلويزيون العربيه، پيرامون دخالتهاي رژيم جمهوري اسلامي در عراق و نقش مخرب ارگانهاي نظامي و امنيتي وابسته به ولي فقيه در عمليات تروريستي، و ميليونها دلار پولي كه از كيسه ملت ايران غارت و به جيب مزدوران رژيم در عراق ميرود، ماهها تلاش آشكار و پنهان رژيم را براي نفوذ در عراق نقش برآب كرد.
با قاطعيت ميگويم اياد جمال الدين به تنهائي بيش از هر مرجع و رسانه دولتي، توانست به عنوان يك شيعه عراقي، با زباني ساده و مستدل به مردم عراق و ميليونها عرب و مسلمان كه در دام شعارها و تبليغات پرچمداران اسلام ناب انقلابي طالباني در دو وجه شيعه و سني اش افتاده اند و تبليغات تلويزيون الجزيره و المنار و العالم و سحر و… فريبشان داده است يادآور شود كه رژيم ولايت فقيه دشمن مردم عراق و خاصه شيعيان عراق است و همانطور كه مردم ايران را زير سلطة شوم خود به فلاكت و بدبختي كشانده، با پولهائي كه با افزايش قيمت نفت نصيبش شده. به جاي آنكه ايران را بسازد و به ياري مردم ايران برود، ميكوشد حال كه در عرصه ترور نتوانست جلوي انتخابات عراق را بگيرد، مشتي از مزدورانش را به قدرت برساند. اياد جمال الدين به آقاي خامنه اي گفت، حضرت به تو خبر دروغ ميدهند، حتي تصاوير تو در خانه يك عراقي شيعه بر ديوار نيست پس گمان مدار ميتواني نوكرانت را به ملت ما تحميل كني.
من اياد جمال الدين را ميشناسم و با او بسيار سخن گفته ام. ماهها پيش زماني كه حسين خميني به عراق رفته بود، با او در راديو تلويزيون ياران گفتگوئي داشتم كه در آن روحاني جوان و روشن انديش عراق از عشق خود به ادب فارسي و حافظ و سعدي و خيام و شهريار و شاملو و اخوان ياد كرد. در مصاحبه با العربيه نيز او بين ملت بزرگ ايران با فرهنگ و تاريخ افتخارآميزش با اهل ولايت فقيه تفاوت قائل شد. و اشاره كرد «ملت ايران عزيز ماست، ما به حافظ و سعدي ميباليم. استادان بزرگ و راهبران فكري ما در ايران هستند. اما ولايت فقيه و حكومت ديني و شوراي نگهبان و دولت آخوندي نميخواهيم. عراق سرزميني است با مردمان و مذاهب مختلف كه همگي به عراقي بودن خود افتخار ميكنند و خواهان برپائي يك نظام مردمسالار غيرديني هستند…»
همزمان با سخنان اياد جمال الدين، وزير دفاع عراق حازم الشعلان نيز در يك مصاحبه با ارائه فيلم اعترافات فرمانده گروه تروريستي «جيش محمد» كه يك سرهنگ بعثي سابق عراق به نام «مؤيد ياسين الناصري» است، بار ديگر از نقش سپاه و دستگاههاي امنيتي رژيم در عمليات تروريستي و ايجاد آشوب در عراق ياد كرد. (حميدرضا آصفي طوطي سخنگوي وزارت خارجه مدعي است شعلان چون بعثي است و ميداند در دولت آينده عراق نقشي ندارد اين حرفها را ميزند. شاگرد كودن ولايتي نميداندكه شعلان نيمي از نزديكانش را بعد از تمرد عليه صدام از دست داده و بيش از دوازده سال از مهمترين رهبران مخالف بعثي خونخوار عراق بوده است. آنهم در زماني كه ارباب قبلي آصفي ولايتي و ارباب فعلي اش خرازي بوسه بر گونه و شانه صدام ميزدند و از قصي پسرش در كاخ سعدآباد پذيرائي ميكردند و ماجده خانم همسرش و دخترانش ميزبان اهل بيت سران نظام بودند) جيش محمد بنا به اعترافات رهبرش از بعثيهاي سابق و مشتي از بنيادگرايان اسلامي و تروريستهاي اجاره اي بعد از سقوط نظام بعثي توسط خود صدام حسين پايه گذاري شد و سپس رهبري آن به سبعاوي برادر ناتني صدام حسين كه در سوريه اقامت دارد واگذار گرديد.
مؤيد ياسين الناصري رهبري گروه را در ژانويه 2004 بعد از مدتي كوتاه كه رهبري در دست سعد حماد شهاب فرزند وزير دفاع سابق عراق بود، به دست گرفت. مؤيد ياسين الناصري همچنين فاش ساخت كه تعدادي از مسئولان جيش محمد در سفر به ايران با آيت الله خامنه اي ديدار كرده بودند و ولي فقيه يك ميليون دلار نقد به همراه دو كاميون پر از اسلحه به آنها هديه داده بود. رهبر جيش محمد از كمكهاي سوريه به گروهش ياد كرد و اينكه استخبارات سوريه پا به پاي دستگاه اطلاعاتي ولي فقيه در حمايت از تروريستها و دادن همه نوع امكانات مادي و تسليحاتي به آنها، كوشيده است. شعلان پس از پخش اعترافات مؤيد ياسين الناصري گفت، ما نيز ميتوانيم خيابانهاي تهران و دمشق را مثل خيابانهاي بغداد و موصل و فلوجه و بصره به خون كشيم…
2 ــ چه روز پرشوري بود امروز، روز سرشكستگي آشكار همه اهالي ولايت اسلام ناب انقلابي طالباني و ولايت فقيهي و حماسي و جهادي… مردم فلسطين امروز يكشنبه، پاي صندوقهاي رأي رفتند و نامزد صلح و دمكراسي و سكولاريسم يعني محمود عباس (ابومازن) را به رياست جمهوري برگزيدند. جهاد و حماس انتخابات را تحريم كرده بودند و اهل ولايت فقيه نيز كه رشتة جهاد اسلامي را در دست دارند و البته حماس را پول و تلويزيون هاي العالم و سحر حمايت ميكنند، شكست سنگيني را متحمل شدند. بيش از 66 درصد از راي دهندگان فلسطيني به ابومازن راي دادند و 20 درصد به مصطفي البرغوثي كه او نيز يك فعال سياسي سكولار است. اما سيد بركه عضو سابق جهاد اسلامي كه از ريشوهاي فلسطيني است فقط يك درصد و همتاي اسلامي ديگر او آقاي شبير فقط شش دهم درصد راي به دست آورد.
ابومازن بر پايه مسلمات انقلاب فلسطيني يعني،
ــ برپائي دولت مستقل فلسطيني به پايتختي قدس شرقي
ــ حق بازگشت براي آوارگان فلسطيني و ايجاد راه حل عادلانه براي آنها كه در خارج صاحب زندگي و مليت جديد شده اند و امكان بازگشتشان به سرزمين مادري وجود ندارد
ــ امضاي صلح عادلانه و دائمي با اسرائيل
مبارزه انتخاباتي خود را آغاز كرد و با تاكيد بر اينكه انتفاضه بايد غيرمسلح باشد و به عمليات انتحاري و تروريستي خاتمه داده شود، هزاران فلسطيني را كه از كشتار و ويراني خسته شده اند، به پاي صندوقهاي راي گيري كشاند.
ديروز افغانستان انتخابات را تجربه كرد و امروز مردم فلسطين طعم آن را چشيدند و فردا نوبت عراقيهاست كه عليرغم همة توطئه ها و تلاش تروريستها و رژيمهاي حامي آنها، به پاي صندوقهاي رأي بروند. نوبت ما نيز به زودي فراخواهد رسيد، در اين نكته ترديدي به خود راه ندهيد. (امروز در نايروبي نيز سودانيها بعد از سي سال درگيري با هم آشتي كردند مسيحيان و مسلمانان. جهاني كلاه خود را به احترام افغانها، فلسطينيها و سودانيها برداشته است، عراق در پايان راه است و ما در نيمه راه).
January 13, 2005 12:16 PM