|
November 02, 2005اذان و مناجات و قصه قتل سيد جواد ذبيحيامروزه اذان و مناجات آهنگين در ناخودآگاه جمعی ايرانيان با احساسات ناب مذهبی و عرفانی در هم آميخته است. تورج نگهبان، ترانه سرا و پژوهشگر موسيقی ايرانی در اين خصوص می گويد: "بعد از استيلای اسلام بر ايران، به مدت دو قرن در حوزه های هنری سکوت حکمفرما بود اما رفته رفته به همت عرفا موسيقی بار ديگر به طرق مختلف ظهور و بروز يافت. در ادامه اين روند، ابو نصر فارابی موسيقی الکبير را نوشت و عملا ً به موسيقی نظم و دستوری جديد داد." در متون و آثار تاريخی متعدد به نقش و تاثير هنرمندان ايرانی در پروراندن سنت موسيقيايی جهان اسلام اشاره شده است. محمود خوشنام، نويسنده و پژوهشگر موسيقی ايرانی می گويد: "نه تنها اذان، هر کار موسيقيايی که قبل از تسخير ايران در بين اعراب وجود داشته، عموما ً کارهای بسيار ساده ای بوده که از دوران جاهليت مايه می گرفته. با نفوذ سنت موسيقی باربدی ايران پيش از اسلام به فرهنگ عرب، موسيقی عرب زير اين نفوذ و تاثير پرورده تر می شود . در کتاب معروف ابوالفرج اصفهانی که يکی از معتبرترين منابع عربی درباره ترانه های موجود در قرنهای دوم و سوم هجری محسوب می شود، از ۳۳۰ ترانه سرای عرب نام برده شده که نود تن از آنها يا ايرانی هستند يا ايرانی تبار." ارتباط موسيقی و مذهب در ايران بر عکس تصورات رايج، ارتباطی دوجانبه و با منافع متقابل بوده است. محمود خوشنام در اين باب می گويد: "آداب و مراسم مذهبی از جمله اذان وقتی با موسيقی خوب پيوند می خورد طبيعا ً جذابيت بيشتری پيدا می کند و از طرف ديگر موسيقی ايرانی نيز که شديدا ً گرفتار بن بستها و راهبندانهای مذهبی بوده، با توسل به اذان يا مراسم ديگر مذهبی مثل تعزيه، مناجات و روضه خوانی توانسته خودش را از محدوده تحريم تا حدی خارج کند و استواری و استقامتی بيابد." برغم آميختگی تاريخی موسيقی ايرانی با مناجات اسلامی در ايران، با پيروزی انقلاب اسلامی حتی اين حوزه نيز از بغض برخی قشريون انقلابی در امان نماند. مسعود بهنود، روزنامه نگار در خصوص آن سالها می گويد: "در ماه ها و روزها و حتی سال اول بعد از انقلاب، فضای تند تخريب و خشونت انقلابی حتی در حوزه صدا و موسيقی نيز حاکم شده بود. از جمله آنکه فردی در راديو به مسئوليت رسيده بود که معتقد بود که هرآنچه يادآور گذشته است يابد پاک کرد و پخش نکرد. حتی اذان موذن زاده اردبيلی که يکی از آثار موسيقی مذهبی ايران است نيز در پشت اين ديوار بلند محصور شد و حدود يک سالی از راديو پخش نمی شد." چندی نگذشت که آتش عداوت قشريون دامنگير مداحان دوران گذشته و اهالی موسيقی شد. نسل جوان امروز کمتر ممکن است سيد جواد ذبيحی را به خاطر بياورند، اما در بين بزرگترها، ذبيحی به عنوان صدای آشنای سفره افطار و سحر در خاطره ها مانده است. علی رضا نوريزاده در آن زمان در روزنامه اطلاعات کار می کرد و در خصوص ماجرای ترور ذبيحی می گويد: "هر چند گفته می شد ذبيحی با رژيم گذشته ارتباطاتی داشته، اما او از جانب بسياری از روحانيون مهم حمايت می شد، در نتيجه وقتی خبر قتل او در روزنامه به دستم رسيد، کاملا ً غير مترقبه بود. با دادگاه انقلاب تماس گرفتم آنها ابراز بی اطلاعی کردند. عصر آن روز نامه ای گروهی به نام شاهين به روزنامه رسيد که در آن مسئوليت ترور آقای ذبيحی را به عهده گرفته بودند." محسن سازگارا به فاصله کمی از پيروزی انقلاب مديريت توليد برنامه راديو ايران را به دست گرفت. او برخی از تندروی های اوليه را به مجاهدين خلقی نسبت می دهد که در زمان مديريت صادق قطب زاده، زمام کار راديو را در دست گرفته بودند. آقای سازگارا از دست آوردهای دوران مديريت خود به خلق اثر مناجات محمد رضا شجريان اشاره می کند که امروزه به بخشی از وسائل سفره افطار و سحر ايرانيان تبديل شده است. در نهايت علی رغم برخی مقاومتهای اوليه پس از انقلاب، اجرای اذان و مناجات در دستگاه های موسيقی ايرانی، امروزه در ايران به سبک غالب موذنين و قاريان تبديل شده و از منتقدان بجز خاطره ای تاريخی، چيزی بر جای نمانده است.
|