November 25, 2005

مروري بر قتل هاي زنجيره اي پس از هفت سال. بخش چهارم: «ساير قتل ها»

در بخش هاي پيشين چگونگي ماجراي قتل فروهرها، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده و نقش تيمي از ماموران وزارت اطلاعات در قتل ها را شنيديد. قتل ها به اين چهار مورد منحصر نمي شد. دادگاه متهمان قتل هاي زنجيره اي بعدها به صورت غيرعلني برگزار شد. با اين وجود خبرهايي كه به بيرون درز كرد و خبرهايي كه روزنامه نگاران مستقل و همچنين خارج از ايران انتشار مي دادند، نشان داد قتل ها منحصر به چهار مورد نبوده و همان تيم وزارت اطلاعات طرح هاي ديگري هم داشته كه البته هميشه هم با موفقيت انجام نمي شده است. در چهارمين بخش از سلسله برنامه های مربوط به قتلهای زنجیره اي ، عبدالکریم لاهیجی، مسعود بهنود و علیرضا نوری‌زاده، در مصاحبه با رادیو فردا، از قتل هاي ديگري مي گويند كه توسط عناصر جمهوري اسلامي در آن دوره برنامه ريزي و اجرا شد.
Download file

سهراب آذرنوش (راديو فردا): در بخش هاي پيشين چگونگي ماجراي قتل فروهرها، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده و نقش تيمي از ماموران وزارت اطلاعات در قتل ها را شنيديد. قتل ها به اين چهار مورد منحصر نمي شد. دادگاه متهمان قتل هاي زنجيره اي بعدها به صورت غيرعلني برگزار شد. با اين وجود خبرهايي كه به بيرون درز كرد و خبرهايي كه روزنامه نگاران مستقل و همچنين خارج از ايران انتشار مي دادند، نشان داد قتل ها منحصر به چهار مورد نبوده و همان تيم وزارت اطلاعات طرح هاي ديگري هم داشته كه البته هميشه هم با موفقيت انجام نمي شده است. عليرضا نوري زاده به طرح منفجر كردن خانه سيمين بهبهاني اشاره مي كند.
عليرضا نوري زاده: پروژه اي كه سعيد امامي پيگيرش مي شود و به عنوان قتل هاي زنجيره اي از آن ياد مي كنند، قرار بر اين بوده كه يك مورد اتوبوس حامل نويسندگان باشد كه با شكست روبرو مي شود. مورد دوم، منفجر كردن خانه منزل خانم بهبهاني در حال اجتماع كانون نويسندگان است و اين را به پاي ضدانقلاب بگذارند. در اين زمينه خانم بهبهاني نامه اي از دكتر مهاجراني مي گيرد كه باعث مي شود اين عمل با شكست روبرو شود و زماني كه آنها به خانه مراجعه مي كنند، خانم بهبهاني نامه اي مي برد كه ما با اجازه و اطلاع وزير ارشاد در اينجا جمع شديم. تمام اينها را برنامه ريزي كرده بودند.

س . آ: از ديگر قتل هايي كه به تيم وزارت اطلاعات نسبت داده مي شود، قتل سعيدي سيرجاني نويسنده، شاعر و محقق است. سعيدي سيرجاني پس از انتشار چند اعتراض نامه بسيار تند كه به مقام هاي ايران از جمله ولي فقيه و رئيس جمهوري وقت نوشته بود، در خيابان دستگير و هشت ماه در مكاني مخفي نگهداري مي شود. روز ششم آذرماه خبرگزاري ها خبر مرگ وي را منتشر مي كنند. مسعود بهنود مي گويد پس از واقعه اتوبوس ارمنستان و زماني كه بازداشت بود، مامور اطلاعاتي به نام هاشمي كه همان مصطفي كاظمي متهم رديف دو قتل هاي زنجيره اي است به وي گفت: مرگ سعيدي سيرجاني پيامي بود براي ديگر دگرانديشان.

مسعود بهنود: داخل حرف هايي كه مي زد، به من گفت با ماجراي سعيدي سيرجاني براي شما پيام فرستاديم و شما نشنيده گرفتيد. من به او گفتم آقاي هاشمي شما داريد به من مي گوييد سعيدي سيرجاني را كشته ايد؟

س . آ: عليرضا نوري زاده مي گويد ماجراي قتل سعيدي سيرجاني بدون برنامه ريزي قبلي بوده است، اما قتل هايي هم وجود دارد كه با برنامه ريزي قبلي صورت گرفته بود.

عليرضا نوري زاده: سعيدي سيرجاني را گرفتند و بردند زندان و بعد با مشكل روبرو شدند. سعيدي شروع كرده اينها را دست انداختن. سعيدي اينها را سر كار مي گذارد و بعد از مدت مدتي آنقدر اينها احساس بدي مي كنند كه اين پيرمرد ما را دست انداخته، با شياف پتاسيوم او را به قتل مي رسانند. اين برنامه ريزي نشده بوده و درواقع مي خواستند سعيدي را ببرند بسازند و برگردند. اما قتل هايي بوده مانند قتل احمد ميرعلائي كه با برنامه ريزي انجام گرفته بوده و دقيقا روي حساب كتاب او را به قتل مي رسانند. مورد آقاي دكتر بقايي مثلا جزو اولين قتل هايي است كه در اين سري انجام مي گيرد، بعد شمار ديگري از نويسندگان مانند آقاي برازنده يا دكتر صانعي.

س . آ: در مورد مرگ احمد ميرعلائي، فرج سركوهي در مصاحبه با مسعود نقره كار كه مشروح آن در كتاب تاريخ جنبش روشنفكري ايران به چاپ رسيده گفت: احمد ميرعلائي را پس از بيرون رفتن از خانه مي ربايند و جسد او در يكي از كوچه هاي اصفهان در حالي كه دو بطري دست ساز ودكا در كنارش بوده پيدا مي شود. ظاهرا قرار بوده مرگ ميرعلائي به خاطر زياده روي در مصرف الكل جلوه كند. اما چنانچه مهرانگيز كار فعال حقوق بشر مي گويد، اين يكي از روش هاي سيستم امنيتي براي حذف دگرانديشان بود.

مهرانگيز كار: آنچه مسلم است قتل هاي زنجيره اي يك شيوه حكومتي براي حذف آن دسته از دگرانديشاني كه انتقادهاي خيلي جدي داشتند نسبت به نظام جمهوري اسلامي و عملكردش. بر اساس اين خط مشي امنيتي علاقه نداشت سيستم امنيتي كه محاكماتي تشكيل دهد و در اين محكامات دفاعيات اينها را بشنود و به هر حال تصور مي كردند با حذف فيزيكي جماعتي از عرفي گرايان يا نوانديشان ديني كه مشكلات جدي با نظام دارند، به سادگي مي توانند از دست اين تفكر خلاص شوند و ضمنا گرفتار فشارهاي بين المللي هم نشوند.

س . ا: اما فرج سركوهي مي گويد: « پزشك قانوني اصفهان روي دست احمد جاي دو تزريق جديد ديده بود و مرگ را مشكوك اعلام كرد و نمونه برداري كرده بودند تا به پزشك قانوني تهران بفرستند. جواب نيامد و كار خوابيد. يا پزشك قانوني اصفهان را عوض كردند يا پرونده از قاضي اولي گرفته شد. هوشنگ رفته بود اصفهان و پرسيده بود و به اين نتيجه رسيده بود كه احمد را كشته اند. اين حد از بي رحمي و ددمنشي از بدبيني هاي ما فراتر مي رفت.»

فرج سركوهي همچنين به شايعه ديگري اشاره مي كند بر اين اساس كه ميرعلائي در سفري كه ري اسناپل نويسنده و محقق درباره اسلام به ايران داشته، با او در اصفهان ديداري سه روزه داشته و يكي از دلايل قتل ميرعلائي را نشست ها و گفتگوهاي اين دو نويسنده ذكر مي كند. آن طور كه به نظر مي رسد تنها نويسندگان داخلي در معرض خطر نبودند. عبدالكريم لاهيجي به طور مثال مرگ مشكوك غفارحسيني را در اين رابطه ذكر مي كند.

عبدالكريم لاهيجي: يكي از كارهاي اينها اين بود كه بخشي از مخالفين سياسي را در چارچوب نويسندگان، روزنامه نگاران، استادان دانشگاه به ايران بازگردانند و به آنها اطمينان خاطر دهند كه مورد تعقيب قرار نمي گيرند و بعد اينها در ايران بدون اين كه دستگير شوند به يك صورتي سر به نيست شوند. موردي كه خيلي مشخص راجع به آن تحقيق شده و الان ديگر هيچ ترديدي نيست، مرگ مشكوك غفار حسيني است از اعضاي كانون نويسندگان كه مدتي پس از بازگشتش اعلام شد در آپارتمانش در تهران فوت كرده و سپس اعلام كردند ايست قبلي بوده و الان مشخص شده اين ايست قلبي بر اثر تزريق سيانور بوده.

س . آ: در مورد قتل هايي كه به تيم خودسر وزارت اطلاعات نسبت داده مي شود، اطلاعات دقيقي در دست نيست. حميدرضا ذاكري مامور پيشين وزارت اطلاعات كه چند سال قبل به يكي از كشورهاي اروپايي پناهنده شد، فهرستي با اسامي بيش از 70 نفر را به عنوان قربانيان قتل هاي زنجيره اي وزارت اطلاعات عنوان مي كند.

مسعود بهنود: ما اطلاعات پشت پرده نداريم و بر اساس حدس و گمان است سخن مي گوييم. اينها بايد زماني بازتر از اين شود كه الان هست. من گرچه گزارش هايي نوشتم درباره اين واقعه، ولي همه را بر اساس داشته هايمان نوشتم و هنوز بسياري از اجزاي اين صورت مساله خالي است و پازل هايي داريم كه مشخص نيست.

س . آ: با اين حال عليرضا نوري زاده تعداد اين قتل ها را تا 28 مورد تخمين مي زند.

عليرضا نوري زاده: در كل تعداد افرادي كه در پروژه قتل هاي موسوم به قتل هاي زنجيره اي به قتل رسيدند، از سال 1370 تا يك سال بعد از روي كار آمدن آقاي خاتمي 1377 مجموع اينها 28 تن مي شود. كه از اين عده، تعدادي بسيار سرشناس هستند، ولي در آنها آدم هاي كمتر آشنايي هم هستند مانند شاعر كرماني آقاي حاجي زاده كه با پسرش به قتل رسيد.



November 25, 2005 08:57 PM






advertise at nourizadeh . com