|
November 29, 2005مروری بر قتل های زنجيره ای پس از هفت سال: بخش هفتم، انگيزه ها و فتوای قتلهادر بخشهای پيشین شنيديد که چگونه تيمی از درون وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از دهه دوم انقلاب اسلامی به این سو، دهها نويسنده، روشنفکر و دگرانديش را به قتل رساندند. اما چه انگيزه ای باعث می شود که گروهی خودسر و يا غير خودسر از درون حکومت سرمايه های ادبی و فکری يک کشور را نابود کنند و از ميان بردارند. در بخش هفتم اين برنامه به انگيزه های قتلهای زنجيره ای می پردازيم و نظرات عليرضا نوری زاده، عبدالکريم لاهیجی، مسعود بهنود و مهرانگيز کار را می شنويم. تيم قاتلان وزارت اطلاعات که سعيد امامی در صدر آن قرار داشت، پس از شناسایی هدفهای مورد نظر ابتدا فعالیت تبلیغاتی خود را شروع می کرد، که چنانچه عليرضا نوری زاده می گويد، سرمنشاء آن از کميته رسانه ای آغاز می شد. ع. س: علیرضا نوری زاده همچنین مشخصا به قتل پیروز دوانی اشاره می کند و مدعی است فتوای قتل پیروز دوانی را محسنی اژهای وزیر اطلاعات جمهوری اسامی شخصا صادر کرده است. علیرضا نوری زاده: تنها در یک مورد هست، فتوای قتل پیروز دوانی، که آقای محسنی اژه ای وزیر فعلی اطلاعات، فتوای صریحه داده در مورد قتل ایشان که ایشان قتلش واجب است. ع. س: مسعود بهنود، روزنامه نگاری که گفته می شود نام وی نیز در فهرست کسانی قرار داشت که می بایست توسط تیم وزارت اطلاعات کشته شوند، می گوید پس از ماجرای اتوبوس ارمنستان فهمید که جناح خشنی درون حکومت وجود دارد که با دگراندیشان این گونه برخورد می کند. آقای بهنود بعدها در زندان دو تن از قاتلان فروهرها و اعضای این تیم را می بیند. مسعود بهنود: من دو نفر عامل اصلی این پرونده یعنی نفر دوم و سوم پرونده را، نفر اول سعید امامی بود، نفر دوم آقای مصطفی کاظمی و نفر سوم آقای مهرداد عالیخانی، من این دو نفر آخر را در زندان دیدم و دیدم در حالی بودند که تصور می کردند که به زودی دارشان می زنند. البته دارشان نزدند هنوز و این پرونده در جایی متوقف شد و اصرار داشتند به این که ما این کارها را کردیم ولی بر اساس دستور کردیم، بر اساس امریه شرعی کردیم و بر اساس تکلیف شرعی کردیم. ع. س: عبدالکریم لاهیجی حقوقدان مقیم پاریس در رابطه با این که نظام داخلی و سیستم وزارت اطلاعات چگونه عمل می کند که چنین اعمالی امکانپذیر است، می گوید: عبدالکریم لاهیجی: این قتلها با توجه به ساختار وزارت اطلاعات که در قانون همیشه گفته شده در راس وزارت اطلاعات باید یک مجتهد باشد، به خاطر این است که به ماموران وزارت اطلاعات اجازه قتل داده شود یعنی مجتهدی که به عنوان وزیر اطلاعات است، یا هر مجتهدی رای بدهد، که هر حاکم شرع دیگری بتواند دستور قتل بدهد و آنها بروند آدمها را بربایند و بکشند. به آن صورتی که عمل می کردند. بازجوییهای کسانی که دستگیر شدند، مسلم نیست که دستور قتلها را چه کسی یا چه کسانی دادند. تمام کسانی که در دادگاه حضور داشتند و بعد محکومیت پیدا کردند، بخصوص چند نفری که در هر حال نقشهای اساسی را داشتند چون پستهای کلیدی داشتند، هم کاظمی و هم عالیخانی که اینها از مدیرکلهای وزارت اطلاعات بودند، در بازجوییها گفتند که دستور قتلها را، یا حکم شرعی قتلها را وزیر اطلاعات که می دانید آقای دری نجف آبادی بوده، صادر کرده. در صورتی که دری نجف آبادی در بازجویی، یعنی یک بازجویی که از او می شود، موضوع را نمی پذیرد و برایش قرار منع تعقیب صادر می شود و اصلا پرونده دری نجف آبادی دیگر تعقیب نمی شود. ولی خب در حاشیه این هم طبق اطلاعاتی که می شود بهش اعتنا کرد، گفته شده که فلاحیان هم در پشت این قتلها بوده و این که فرمان مهدورالدم بودن این اشخاص را صادر کرده باشد. گفته می شود که آخوندهای دیگری هم مثل مصباح یزدی و محسنی اژه ای و... هم می توانند باشند. دکتر لاهیجی نیز بر اساس آنچه در جلسات دادگاه گذشته و با توجه به اعترافات قاتلان معتقد است آنها این قتلها را به عنوان تکلیف مذهبی و شرعی خود انجام می دادند، به نحوی که هنگام کشتن دگراندیشان نام خدا را بر زبان می آوردند. عبدالکریم لاهیجی: تمام این مسائل دست پرورده هست، در بازجوییها گفته شده و آنها بارها و بارها تاکید کردند که فقط دستور مقامات مافوق خودشان را اجرا کردند و بار اول هم نبوده که به چنین جنایتی دست می زدند و این را هم تکلیف شرعی خودشان می دانستند و هم تکلیف اداریشان. همه هم به صورت متفق القول گفته اند که آنروز در ازای ماموریتی که انجام دادند، پاداش هم گرفتند برای این که جنایت بخصوص در مورد پروانه و داریوش فروهر در شب و در خارج از ساعات کار اداری بوده. حتی بعضی از اینها تظاهرات مذهبی هم در جریان بازجوییهایشان می کنند و می گویند هر موقع ما انجام یک چنین عملیاتی را به ما واگذار میشد، ما این را به عنوان یک تکلیف مذهبی تلقی می کردیم و همیشه موقع اجرای عملیات نام خدا و نام ائمه را بر زبان می آوردیم و یکی از آنها با نهایت شناعت و قساوت می گوید وقتی با کارد به بدن پروانه فروهر می زدند، نام حضرت فاطمه را بر زبان می آورده. ع. س: مسعود بهنود نیز همین عقیده را دارد. مسعود بهنود: تا آنجا که اطلاعات نسبتا دقیق ما نشان می دهد ، این گروه ذهنیتشان این است که هر خطری که حکومت دینی را تهدید می کند باید از میان بردارند. آنها رسالت خودشان را چنین می بینند. چون به اینجا می رسد، بعد رسیدن به گام بعدی یعنی این که کی مصداق این خبر است، برایشان خیلی مشکل نیست. کافیست که پای وعظی بنشینند و یک کسی به آنها بگوید کهآن گروهی از مسیحیان که اساسشان بر جذب است،می روند و با بچه های مسلمان صحبت می کنند و آنها را به طرف مسیح جذب می کنند، اینها مخالف دین هستند و مخالف دیانت ما هستند و بنا براین باید از بین بروند. طرز تفکر هست که آدم را می رساند به اینجاها. ع. س: اما مهرانگیز کار فعال دیگری حقوق بشر می گوید در نظام قضایی ایران برخی اصطلاحات فقهی وارد شده که بر اساس آن در نظام قضایی ایران بینش واجب القتل بودن مخالف وجود داشته و وجود دارد. مهرانگیز کار: در ساختار قوانین ایران برخی اصطلاحات فقهی وارد شده که این اصطلاحات فقهی به نظر من کمک رسانی می کند به جانیان. کمک رسانی می کند به جنایتکاران و آن باندها و گروههایی که اساسا معتقدند هر مخالف و منتقد جمهوری اسلامی واجب القتل است. ع. س: با تمام این احوال آنچه مسلم است این که تیم ترور وزارت اطلاعات به کشتن شهروندان دگراندیش به عنوان وظیفه ای شرعی – الهی می نگریسته اند.
|