... كه در خانه تزوير و ريا بگشايند
سه شنبه 6 تا جمعه 9 دسامبر
پيشدرآمد: خاصه مداح «آقا» حالا نرم نرمك با مشاهده بوزينههائي كه در برابرش دولا و راست مي شوند و مدحش را مي گويند، باورش مي شود كه انسان برگزيده ومتعالي است و صاحب كرم و كرامت. در آينه به خود مي نگرد و مي گويد چه چيز من كمتر از سيد علي خامنهاي است كه هر بار جمكران مي رود، اصغر حجازي نغمه سر مي دهد كه آقا وصل شد و فرمايشات امروز ايشان تكرار سخنان خود «حضرت» است. ديروز پيامبر و علي و حسين و حسن و صادق را مصادره به مطلوب كردند، حالا نوبت به مهدي موعود است كه به دست سيد علي آقا و مصباح يزدي و جوجه مريدش، هم معنا و فلسفه اش را مشوّه كنند و هم آن فلسفة زيباي عدالتجوئي را كه اجداد ما در هيأت سوشيانت، نخست به دنبالش بودند و بعد فرزند ناديده يازدهمين پيشواي اهل بيت را بدين خلعت گرامي و زيبا آراستند، به مضحكهاي در بازار رذالت خود تبديل كنند.
اين مردك محمود احمدي نژاد رسما دارد به همان راهي مي رود كه در تاريخ شيعه، كلاشان نامدار و بي نام فراواني بدان گام نهادهاند، يكي به لطف دولت فخيمه و استعداد ذاتي از مشاهير دكان داران دين مي شود، و آن دگري سرش بربالاي دار ميرود. احمدي نژاد بدون شك نه استعداد و قابليت ذاتي دارد و نه مورد لطف دولت فخيمه است بنابراين به آنكه سرش به دار رفت بيشتر نزديك است. آنچه براي خود من سئوال برانگيز است سكوت علماي قم در رابطه با خزعبلاتي است كه طي سه چهار ماهه اخير از سوي احمدي نژاد و اصحابش درباره كرامات رئيس جمهوري و اتصالش به حضرت و آب تني كردنش در چشمه ولايت و فالوده خوردنش با از مابهتران، عنوان شده و مي شود. خميني به همان اندازه كه در كشتن تهور داشت و تا آنجا مي رفت كه حكم اعدام فرزند خواندهاش صادق قطب زاده را كه از مهمترين عوامل به قدرت رسيدنش بود، امضا مي كرد، در عرصه دين نيز اعتنائي به اصول و اعتقادات ديرسال و ديرپاي شيعه نداشت در عين حال دكانداراني را كه مي خواستند روي دست او بلند شده و حلقه بر باب مهدي موعود بزنند خيلي خوب مي شناخت.
يكبار همه ما به ياد داريم كه در پاسخ به فخرالدين حجازي نماينده اول تهران در دوره دوم مجلس و خطيب اول جمهوري ولايت فقيه، وقتي كه فرياد كشيد: بزرگا، عظيما، بت شكنا، اي قائد و زعيم، مگذار كه انتظار زارم بكُشد، بگو بگو و بخوان و بخوان چنانكه جدّت در غار حرا خواند، بگوبگو كه خودت هستي آن كس كه جان ما در انتظارش گداخته است،... بعد از درنگي كوتاه گفت: احمدآقا لطفا آقايان را به خارج هدايت كنيد. يعني اين كه مردك برو اين حقه بازيها را جاي ديگري راه بينداز كه عنقا را بلند است آشيانه.
باري، احمدي نژاد هم مدعي كرامت است و هم برافرازنده عَلَم مهدويت مزوّر... و هرچه زمان ميگذرد آثار مخرب او بيشتر دامنگير رژيمي مي شود كه رهبرش خود بساط همه بازيگران صحنه ولايت را برهم زد تا سياهي لشگري را ارباب جمشيد گمنامي، به سينماي كاخ رياست جمهوري آنهم در نقش اول مرد قصه، راهنمون شود. اظهارات احمدي نژاد در حاشيه كنفرانس سران اسلامي در مكه در رابطه با دروغ بودن «هالي كوست» يا كشتار ميليوني يهوديان توسط نازيهاي آلمان، و پيشنهاد حضرتش به آلمان و اتريش براي دادن بخشي از خاك خود به «صهيونيست»ها جهت تشكيل دولت اسرائيل، جلوه روشنتري را از انديشهها و باورهاي ذهن بيمارگونه كوچك مردي حقير، به ما عرضه كرد. پيش از آنكه به اهميت اين اظهارات در رابطه با استراتژي اسرائيل در منطقه بنويسم اجازه بدهيد نخست نگاهي به كنفرانس سران مكه و جايگاه احمدي نژاد در آن بيندازم و سپس دلايل برپائي كنفرانس مطبوعاتي او و پشت پرده اظهاراتش را براي شما شرح دهم.
نشست آشتي و اعتدال و تسامح
ملك عبدالله پادشاه سعودي يا آنطور كه خطابش ميكنند خادم حرمين شريفين، از همان نخستين روزهائي كه به جاي برادرش ملك فهد در پي درگذشت وي به تخت نشست، ورد و ذكر روز و شبش اين بود كه تروريستهاي بنيادگراي اسلامي لطمه سنگيني به اسلام وارد كردهاند به گونه اي كه اسلام امروز به عنوان يك ايدئولوژي خشن و خون آلود كه به جز مرگ و نفرت و جنگ و جدالهاي گاه بسيار خونين، در چنته ندارد، مورد نفرت غرب و شرق قرار گرفته است. ملك عبدالله با تشكيل نشستي در رابطه با اسلام و تروريسم و سپس ديداري با علماي سعودي كه طي آن به آخوندهاي متعصب سني و وهابي اخطار داد اگر اعتدال و ميانگرائي را پيشه نكنيد، دكانتان را تعطيل ميكنيم و از مدرسه و مسجد بيرون مي اندازيمتان! خلاصه جاي شوخي ندارد بايد مغزهاي خود را از تطرف و تعصب و نفرت پاك كنيد. ملك عبدالله آنگاه در پي ديدارهائي با كونداليزا رايس وزير خارجه آمريكا و مشاور امنيت ملي جورج بوش، سازمان كشورهاي كنفرانس اسلامي را به برگذاري اجلاسي ويژه از سران جهان اسلام فراخواند. دستور كار اين كنفرانس كه به مدت سه روز (يكروز براي نشست وزراي خارجه و تنظيم بيانيه كنفرانس و دو روز براي ديدار سران جهان اسلام با يكديگر و به نوعي جايگاه ملك عبدالله را به عنوان زعيم عالم اسلامي و خادم حرمين شريفين به رسميت شناختن) برگذار شد، در سه عنوان خلاصه ميشد.
الف: اسلام دين صلح و آشتي و تسامح و تساهل است. (به قول ملك عبدالله دين وسط كه خيرالامور أوسطها)
ب: بنيادگرائي و تروريسم از نگاه ما محكوم است و برعلماي اسلام است كه اين گروههاي گمراه و مرتد را از ملت اسلام بيرون اندازند و اگر توبه نكردند ارتداد آنها را اعلام كنند.
ج: براي ترميم چهره مشوّه و آشفته اسلام در افكار عمومي جهاني لازم است كه كشورهاي اسلامي مشتركا و دست در دست يكديگر با اتخاذ سياستهاي صلح جويانه و اصلاحات داخلي و گسترش دانش و فرهنگ، چهره تازه اي از اسلام را عرضه كنند.
اين سه عنوان اصلي كنفرانس بود. و در حاشيه كنفرانس نيز سه موضوع اساسي مورد بحث قرار داشت.
نخست وضع عراق، و تروريسم كور بيدادگري كه دمار از روزگار مردم رنج كشيده عراق درآورده است. كشورهاي اسلامي به ويژه همسايگان عراق موظفند در راه برقراري آرامش و امنيت در عراق و برخورداري مردم اين كشور از يك دولت ملي قدرتمند، هم به شكل مادي و هم به صورت معنوي تلاش كنند.
دوم: موضوع طرح خاورميانه بزرگ، صلح بين اسرائيل و فلسطين و كوشش براي خاتمه دادن به منازعه نيم قرنه عربها و اسرائيليها، و منازعات منطقه اي در كشمير بين هند و پاكستان و در قفقاز بين آذربايجان و ارمنستان از يكسو و روسيه و چچن از سوي ديگر و...
و بالاخره: آينده رژيم سوريه در پرتو آلوده داماني رژيم بعثي آل اسد در قتل رفيق الحريري نخست وزير اسبق لبنان و دهها تن از شخصيتهاي سياسي و فرهنگي و اقتصادي و رسانه اي، و تلاشهاي دمشق براي منحرف ساختن مسير تحقيقات كميته ويژه سازمان ملل به رياست دتلف مهليس قاضي آلماني، موضوع مهم ديگري بود كه در حاشيه كنفرانس در بالاترين سطح به آن پرداخته شد. طرح پادشاه سعودي كه در سال 2002 در كنفرانس سران عرب در بيروت توسط وي كه در آن تاريخ وليعهد همه كاره كشورش بود به كنفرانس ارائه داده شد، به عنوان طرحي عادلانه و منطقي براي پايان بخشيدن به بيش از نيم قرن نزاع عربها و اسرائيليها، بار ديگر در كنفرانس سران مكه، ويژگي و اعتبار درخوري پيدا كرد. براساس اين طرح اگر اسرائيل سرزمينهاي اشغالي در جنگ شش روزه سال 1967 را تخليه و آنها را به صاحبان اصلياش يعني فلسطينيها بازگرداند، كشورهاي عربي به طور همزمان اسرائيل را به رسميت خواهند شناخت و با اين كشور روابط كامل ديپلماتيك برقرار ميكنند.
اين را داشته باشيد تا همزمان سري هم به اسرائيل بزنيم و در ادامه آنچه هفته گذشته پيرامون اقدام تاريخي آريل شارون و شيمون پرز نوشته بودم، گشايش فصلي نو در تاريخ اسرائيل و زندگي سياسي در اين كشور را دنبال كنيم. در اين هفته شمار ديگري از دولتمردان و نظاميان اسرائيلي از جمله وزير دفاع اين كشور شائول موفاز ضمن اعلام جدائي از حزب ليكود و بعضي از احزاب دست راستي و ميانه مذهبي، پيوند خود را با شارون در حزب تازه اش اعلام كردند. بديهي است چنين تحولاتي همراه با چشم اندازي كه از روي كار آمدن يك دولت ائتلافي قدرتمند در اسرائيل به رهبري شارون و حضور سنگين وزنهاي سياسي مثل پرز و موفاز پيش روي ما قرار گرفته، تندروهاي مذهبي و سياسي از تيره بنيامين ناتانياهو را آشفته و نگران كرده است. همين نگراني را نيز سيدعلي خامنهاي و خشك مغزاني چون احمدي نژاد با همه وجود احساس مي كنند. صلح بين فلسطينيها و عربها و اسرائيليها و برپائي دولت مستقل فلسطين، كابوسي است كه تاجران شهادت و مقاومت را در تهران و دمشق، به وحشت مي اندازد. اگر محمود عباس (ابومازن) توانست انتخابات آينده پارلمان فلسطين را ببرد و دولتي مقتدر در فسلطين تشكيل دهد، آنگاه با توجه به فضاي بينالمللي و خواست دولت آمريكا در تطبيق بندبند طرح خاورميانه بزرگ، ترديدي نيست كه قطار صلح از ايستگاه نا اميدي و بن بست ترور و ضد ترور بيرون خواهد آمد. در چنين وضعي تكليف سيدعلي رهبر كه شال فلسطيني به گردن مي اندازد و گهگاه حس مي كند روح صلاح الدين ايوبي كه پيش از اين در جسم احمد شقيريها و حافظ اسدها و خمينيها ظهور كرده بود، در هيأت مباركش حلول كرده است چه خواهد شد. براي جلوگيري از تحقق چنين امري بايد همان كاري را كرد كه پنج سال پيش باعث شكست اردوگاه صلح طلبان به رهبري ايهود باراك در انتخابات شد. يعني اينكه از يكسو جهاد اسلامي را كه بند نافش به رحم ولايت فقيه وصل است به دست زدن به اعمال انتحاري و اقدامات تروريستي تشويق كرد و از سوي ديگر خاصه مداح ولايت را جلو انداخت تا با حرفهاي صد تا يك غاز خود نظير آنچه در نشست «جهان بدون صهيونيسم» در تهران ايراد كرد و ياوه و لغوي كه در حاشيه كنفرانس سران اسلامي در مكه بيان نمود، بار ديگر فضاي اسرائيل را به يك فضاي نظامي ــ امنيتي بدل كند. پنج عمليات انتحاري مرگبار در ماههاي پاياني دولت باراك كه توسط حماس و جهاد اسلامي انجام گرفت، شكست حزب كارگر و پيروزي ليكودي هاي تندرو را به همراه داشت. امروز نيز مي بينيم به بركت حرفهاي احمدي نژاد و اقدام انتحاري يكي از فريب خوردگان جهاد اسلامي، بار ديگر ناتانياهو جان مي گيرد و صداي مخالفان صلح بلند مي شود. باور كنيد رژيم جمهوري اسلامي بزرگترين و مهمترين ياور دست راستي هاي ضد صلح اسرائيل است. و هر بار آنها در توجيه سياستهاي خود كم آورده اند، بانگي در تهران و يا حركتي از سوي وابستگان رژيم در لبنان و فلسطين اين كمبود را جبران كرده است. رژيم ولايت فقيه دشمن صلح و آشتي در خاورميانه است به همين دليل نيز احمدينژاد وقتي مشاهده كرد در مكه اعتنائي به او ندارند و كسي نمي پرسد حضرت الاغت به چند است، متوسل به روش برادر حاتم طائي شد كه با ادرار كردن در چاه زمزم كوشيد نامي پرآوازه تر از نام برادر پيدا كند.
سخنان احمدينژاد هم محكوميت جهاني را به دنبال داشت و هم باعث غضب و ناراحتي ميزبان سعودي و ديگر ميهمانان بلندپايه كنفرانس سران اسلامي شد.
شنبه 10 تا دوشنبه 12 دسامبر
انتخابات عراق، حديث بودن يا نبودن1 ــ
پانزدهم دسامبر عراقيها به پاي صندوقهاي رأي ميروند. روزي بزرگ در زندگي مردم كشور همسايه ما كه از 14 ژوئيه 1958 يعني روز كودتاي خونين عبدالكريم قاسم، تا امروز آب خوش از گلويشان پائين نرفته است. با اين انتخابات دولت دائمي عراق به عنوان يك كيان فدرال با حكومتي غيرديني برپا خواهد شد. دولتي كه نخستين اقداماتش، برقراري امنيت و آرامش، تأمين نيازهاي اوليه مردم، و زمينه سازي براي خروج نيروهاي بيگانه از كشور خواهد بود. البته عراقيها 8 ماه پيش نيز پاي صندوقهاي رأي رفتند اما آن بار هدف برپائي يك پارلمان موقت با دولتي موقت بود كه نخستين مسئوليتش، تدوين قانون اساسي و به تصويب رساندن آن بود. دولت موقت به رياست ابراهيم الجعفري رهبر حزب الدعوه البته نتوانست حتي يك درصد از وعدههاي خود را عملي كند. برعكس در دوران حكومت الجعفري، وضع امنيت به شدت آشفته تر از پيش شد، در عرصه خدمات دستاوردهاي دولت اياد علاوي همگي به باد رفت، تعصب و مذهب و قبيله گرائي، فعال شدن شبه نظاميان وابسته به حزب الدعوه و مجلس اعلا و سپاه بدر زير سايه «بيان باقر صولاغ جبر» وزير كشور و از وابستگان جمهوري ولايت فقيه و... از جمله سيئات حكومت ابراهيم الجعفري بود. در انتخابات 15 دسامبر گروهها و احزاب سياسي عمده به عنوان قطبهاي قدرت، شماري از احزاب و دستههاي كوچك را زير بال گرفتهاند و هر يك جبههاي برپا داشته اند كه روز 15 دسامبر مردم عراق نظر خود را به هر يك از اين جبهه ها بيان خواهند كرد.
پيش بيني ميشود كه 15 ميليون عراقي در داخل و خارج كشور در انتخابات شركت كنند. تعداد گروههاي سياسي شركت كننده 212 تشكل است. كه در ميان آنها 19 تشكل ائتلافي وجود دارد. حوزههاي رأي گيري در 18 شهر عراق با 6300 مركز رأي دادن زير نظر صدها ناظر خارجي و نمايندگان احزاب و گروههاي سياسي از چند روز قبل از انتخابات تحت پوشش امنيتي شديد نيروهاي نظامي خارجي و عراقي قرار گرفته است. تعداد كل نامزدهاي انتخابات 7 هزار تن است و زنان در مجلس آينده حداقل 25 درصد از كرسيها را در اختيار خواهند گرفت.
عمده ترين تشكلهاي سياسي عبارتند از:
1 ــ العراقيه الوطنيه (ملي عراق) كه از 14 حزب و گروه سياسي سكولار تشكيل شده و رياستش را دكتر اياد علاوي نخست وزير اسبق و رهبر حزب توافق ملي عهده دار است. در اين تشكل چهرههاي برجستهاي چون عدنان الپاچه چي وزير خارجه اسبق، حميد مجيد موسي رهبر حزب كمونيست، سيد اياد جمالالدين، فلاح النقيب وزير سابق كشور، غازي الياور رئيس جمهوري پيشين و معاون رئيس جمهوري فعلي، حاجمالحسني رئيس پارلمان شركت دارند.
2 ــ جبهه التوافق العربيه (سنّي) به رياست محسن عبدالحميد رهبر حزب اسلامي
3 ــ جبهه صلح و برادري به رياست علي عبدالحسين كمونه
4 ــ ائتلاف كربلائيهاي مستقل (شيعه) به رياست عباس حساني
5 ــ جبهه گفتگوي ملي به رياست عبدالرحمت العامي
6 ــ ائتلاف اسلامي (شيعه) به رياست ابراهيم عباس از سازمان عمل اسلامي كه رهبرش محمد تقي مدرسي است
7 ــ فهرست نهرين ملي (آشوريها و كلدانيها) به رهبري فوأد رحيم.
8 ــ جبهه عراق موحد (سني) به رهبري صالح المطلك
9 ــ مليها (شيعه) به رياست مهند فاضل
10 ــ فهرست مثال الالوسي (معاون سابق احمد الجلبي كه بعلت سفر به اسرائيل از حزب كنگره ملي اخراج شد).
11 ــ كنگره ملي عراق به رياست احمدالچلبي
12 ــ ائتلاف عراقي موحد (شيعه) كه از 16 حزب و سازمان شيعه مثل المجلس الأعلي، حزبالدعوه، حزبالله، حزب فضيلت، سپاه بدر، وابستگان مقتدا صدر و جيش المهدي تشكيل شده و رهبري آن را عبدالعزيز حكيم عهدهدار است.
13 ــ جبهه نجات ملي به رياست عصام الجبوري
14 ــ كادرهاي حزبالدعوه (جدا شده از حزبالدعوه) به رياست عبدالرحمت حيدر
15 ــ فهرست وحدت ملي به رياست فواز الجربا
16 ــ خورشيد عراق، به رياست مالك دوهان حسن وزير دادگستري سابق
17 ــ جبهه متحد كردستان: متشكل از دو حزب بزرگ دمكرات كردستان به رهبري مسعود بارزاني و اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني، و حزب كمونيست كردستان به رهبري كمال شاكر، حزب سوسياليست دمكراتيك به رهبري حمد حاج محمود، جماعت اسلامي به رهبري محمد حميدعلي، حزب برادري تركمن به رياست وليد شركت، حزب ملي كلدانيها به رهبري ابلحد اوقاريم.
18 ــ فهرست عربي (سني) به رهبري حسيب العبيدي متشكل از جنبش همبستگي و جبهه عربي واحد.
19 ــ مليون دمكرات (شيعه و سني) به رهبري حاتم مخلص
20 ــ گروه وفاي عهد به بصره (شيعه) به رهبري رمضان بدران در انتخابات 15 دسامبر، راي دهندگان 275 نماينده را براساس گزينش فهرستهاي ارائه شده انتخاب خواهند كرد.
عمر پارلمان ملي عراق 4 سال خواهد بود. بعد از اعلام نتايج انتخابات، و تعيين رئيس جمهوري از سوي پارلمان جديد (كه به احتمال زياد جلال طالباني همچنان اين پست را عهدهدار خواهد بود) رئيس جمهوري از پارلمان پيرامون انتخاب يك نخست وزير استمزاج خواهد كرد و كسي كه حزبش برنده انتخابات است از سوي پارلمان نامزد ميشود، تا دولت تازه را تشكيل دهد.
December 15, 2005 10:55 PM