May 18, 2006

… هزار بازي از اين طرفه‌تر برانگيزد

يكهفته با خبر
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 9 تا جمعه 12 مه

يك توضيح: اشاره‌اي كه در گزارش هفته پيش به نقل از يك منبع از درون حاكميت پيرامون وضع استاد و نويسنده فرزانه دكتر رامين جهانبگلو به داريوش آشوري شده بود با سوءتفاهماتي همراه شد. فردي به آشوري كه سخت مورد احترام من است و در عين حال حق استادي بر من دارد گفته بود فلاني نوشته كه تو يعني آشوري جهانبگلو را نزد ملكه پيشين ايران برده‌اي. در حالي كه من اين را نگفته بودم، اين را بازجوي رژيم جهل و جور و فساد به عنوان اتهامي متوجه رامين دربند كرده بود. داريوش آشوري وگرنه آزاده‌اي است كه دنيا و آخرت به صحبت فرهنگ و آزادانديشي فروخته است و خلوت و جلوتش به چراغ فرهنگ و انديشه روشن است.

اهل انديشه است نه حالا كه از چهل سال پيش، آن روزها كه ما جوانان شانزده هفده سا له در روضه آل احمد درباب غربزدگي سينه مي‌زديم اما اين انسان فرهيخته با به جان خريدن طعنه‌ها و گاه تندي‌هاي تب زدگان انقلابي كه نمي‌دانستيم با عمامه مي‌آيد از واقعيتهائي مي‌گفت ـ و خود نيز فقط چند سالي از ما بزرگتر بود ـ كه بسياري از ما بعد از به تخت نشستن سيد روح‌الله در مدرسه علوي به آن پي برديم. باري اگر روايت منقول از منبع درون نظام، حتي براي دقايقي ـ و پيش از آنكه استاد عزيز تلفني واقعيت را جويا شود ـ خاطر عزيز داريوش آشوري را آزرده باشد، من از او پوزش مي‌خواهم.
من به نسلي تعلق دارم كه حرمت آنها را كه يك حرف و دو حرف بر زبانش رانده، و شيوه گفتنش آموخته هميشه رعايت مي‌كند. يك ترم در دانشكده حقوق شاگرد آشوري بودم، پس اين تلمذ حرمت نهادن را دوچندان مي‌كند ضمن آنكه بالاتر از هر چيز، من اين انسان فرزانه را صميمانه دوست مي‌دارم و روشنگري‌هايش را بسيار مؤثر مي‌دانم.
مي‌ماند يك اشاره ديگر به مطلب دو هفته پيش، كه در باب مخالفان جنگ نوشته بودم. خوشحالم كه اين مطلب بسيار مؤثر افتاد و تني چند از اصحاب قلم و انديشه ورزان سرشناس در پي نوشته‌ من مطالبي با همان مضمون و هدف نوشتند كه بله همه ما مخالف هرگونه حمله نظامي به كشورمان هستيم اما همزمان از رژيم ولايت جهل و جور و فساد بيزاريم. اگر به دستي پرچم مخالفت با جنگ را بر مي‌د اريم لازم است به دست ديگرمان شعار بيزاري از رژيمي باشد كه در آرزوي به دست آوردن سلاح هسته‌اي و برقراري سلطه مرگبار خود بر ايران و منطقه براي چند دهه ديگر، ايران را به سوي نبردي ناخواسته و نابرابر مي‌كشاند. ما نبايد به ماشين تبليغاتي رژيم، انرژي بدهيم. اصلا نبايد سخني بگوئيم كه از ابهامش رژيم استفاده كند. با جنگ مخالفيم، آمريكا و هر قدرت ديگري را از حمله به خانه پدري‌مان برحذر‌ مي‌داريم اما در عين حال با صداي بلند مي‌گوئيم، اين رژيم عقب مانده، نماينده ملت ايران نيست. آري داشتن تكنولوژي پيشرفته و از جمله داشتن نيروگاه هسته‌اي و غير هسته‌اي حق ملت ما است اما پيش از آن حق زيستن هم چون انسانهاي آزاد و به رشد رسيده، كه 27 سال است از ما سلب شده هزار بار بيش از حق غني‌سازي اورانيوم به ملت ما تعلق دارد.
امروز تحفه گرمسار با استفاده از جوي كه در خاورميانه و كشورهاي اسلامي عليه آمريكا و غرب ايجاد شده، مي‌كوشد خود را به عنوان يك صلاح‌الدين ايوبي كه به جهاد كفر شمشير بركشيده معرفي كند. سخنانش را در يك دانشگاه اندونزي با دانشجويان مي‌شنيدم و درست در برابرم شيادي را مي‌ديدم كه بر ديوار عكس مار مي‌كشيد و همان لحظه چهره درهم شكسته رامين جهانبگلو را در نظر مي‌آوردم كه دو دهه كوشيد به مستعمانش حالي كند مار آن تصويري نيست كه سيد روح‌الله و بعد از او سيد علي با كمك خودفروختگان ديار قلم و انديشه به ديوار ولايت فقيه كشيده‌اند. در اندونزي احمدي‌نژاد در مضار ليبراليسم و دمكراسي داد سخن مي‌داد واز اسلام ناب و حق ملتها مي‌گفت، و شرم نمي‌كرد كه او كارگزار رژيمي است كه دادستان كل آن، در زماني كه وزير اطلاعات بود دستور مي‌داد كلك اين يك مشت روشنفكر ضداسلام را يكجا بكنيد و وقتي خبر قتل فروهرها را به او مي‌دادند به دامادش حسام الدين ‌آشنا دستور مي‌داد به سربازان گمنام امام زمان كه افتخار شكافتن سينه پروانه و داريوش را در كارنامه خود ثبت كرده‌اند، نفري ده سكه آزادي پاداش دهد. رژيمي كه قاضي و دادستان پايتخت و انقلابش سعيد مرتضوي بعد از كشتن يك روزنامه‌نگار ـ زهرا كاظمي ـ ترفيع مقام گرفت و چهل درصد به مواجبش افزودند.
نامه احمدي‌نژاد به جرج بوش نمونه بارزي از نفاق و شيادي فردي بود كه در ناداني و جهل خود چنان غوطه‌ور است كه به دنبال ريشه‌هاي تشكيل دولت اسرائيل در جنگ جهاني اول است و بيچاره نمي‌داند صهيونيست بودن براي مردم اسرائيل ناسزا نيست بلكه اسباب افتخار و بازگوي تعلق قومي به ارزشها و باورهاي ديرپاي خويش است. در اين نمايشي كه رژيم مدتي است در صحنه داخلي و خارجي عرضه كرده است نه تنها ما حق نداريم براي بازيگرانش دست بزنيم و آنها را تشويق كنيم بلكه هر واژه‌اي از ما كه در جهت همصدائي با بازيگران اين نمايش، عنوان شود، بازيگران بي‌شرم و آزرم اين نمايش را جري‌تر خواهد كرد تا فردا توليد سلاح هسته‌اي را نيز توجيه كنند.

سناريوئي نه چندان خيالي
اجازه دهيد با توجه به مداركي كه پيرامون هدفهاي اصلي برنامه اتمي رژيم، تا كنون در دست داريم و سخناني كه از نايب امام زمان نقل شده مبني بر اينكه با داشتن دو سه بمب اتمي رژيم را بيمه خواهيم كرد و حداقل تا سي سال ديگر آمريكا جرأت نخواهد كرد نگاه چپ به ما بيندازد، سناريوئي نه چندان خيالي را در نظر آوريم. آن وقت براي شما روشن خواهد شد چرا من و بسياري از آنها كه بقاي رژيم ولايت فقيه را عاملي براي گسست پيوندهاي فرهنگي و تاريخي بين ما ايرانيان و به خطر افتادن استقلال و تماميت ارزي و حاكميت ملي و امنيت خانه پدري مي‌دانند با برنامه‌هاي اتمي رژيم حتي آنچه برنامه مسالمت آميز و درجهت استفاده صلح آميز از نيروي هسته‌اي عنوان دارد مخالفيم.
مقدمه:
حدود دو سه ماه خبرهائي از اينجا و آنجا به بيرون درز مي‌كند مبني بر اينكه در اطراف ايستگاه خيام در نيشابور آمد و شد زيادي به چشم مي‌خورد و مرتب كاميونهاي نظامي و پرسنل سپاه و بعضي از خارجي‌ها كه قيافه‌هاي شبيه به چيني‌ها دارند به اين نقطه وارد مي‌شوند. بعد دستگاههاي خبري رژيم اعلام مي‌كنند رهبر معظم انقلاب به همراه آقاي دكتر احمدي‌نژاد و رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي دكتر غلامعلي حدادعادل و رئيس قوه قضائيه آيت‌الله سيد محمود شاهرودي، همراه با سرلشگر صالحي فرمانده كل ارتش و سرلشگر پاسدار سردار يحيي رحيم صفوي ـ اگر تا آن روز مانده باشد ـ و سرلشگر بسيجي حسن فيروزآبادي رئيس ستاد مشترك نيروهاي مسلح و تني ديگر از مسئولان بلندپايه نظام بامداد امروز عازم مشهد شدند. ساعاتي بعد خبرگزاريها به نقل از مراكز رصد زلزله در چين و هند و فلوريدا و… گزارش مي‌كنند كه آثاري از يك زمين لرزه محدود را در بخشي از استان خراسان رضوي ايران در نزديكيهاي شهر نيشابور ثبت كرده‌اند اما هنوز نتوانسته‌اند به شدت اين زلزله و مسير آن پي ببرند. شامگاه همان روز در حرم حضرت رضا دوربين صدا و سيماي ولي فقيه تصاويري از زيارت نايب امام زمان و سركردگان رژيمش از بارگاه امام هشتم را به صورت زنده پخش مي‌كند و بعد ناگهان گوينده اعلام مي‌كند هم اكنون دكتر احمدي‌نژاد رئيس جمهوري محبوب گزارشي را به مقام معظم رهبري، و امت هميشه در صحنه در ايران و جهان اسلام در پيشگاه ثامن الائمه تقديم خواهد كرد. آنگاه تحفه گرمسار به سخن مي‌آيد، و پس از خواندن مقداري دعا و ثناگوئي ولي فقيه اعلام مي‌كند؛ به فضل الهي و عنايت ائمه اطهار و امام عصر و زمان، و رهبريهاي داهيانه مقام معظم رهبري دانشمندان مؤمن و سرفراز جمهوري اسلامي امروز توفيق يافتند نخستين بمب هسته‌اي ايران را در زيرزمين آزمايش كنند. البته جهانيان مي‌دانند كه بنا بر فتواي رهبر معظم جمهوري اسلامي هيچگاه از نيروي هسته‌اي استفاده نظامي نخواهد كرد و اصولا ما خواستار خلع سلاح ـ هسته‌اي ـ در سطح جهان و منطقه هستيم اما متأسفانه توطئه‌هاي آمريكاي جهانخوار و رژيم صهيونيستي اشغالگر قدس، عليه جمهوري اسلامي به نقطه‌اي رسيده است كه با موافقت مقام معظم رهبري و علماي اعلام اطال الله عمرهم الشريف، به دانشمندان اتمي كشور اجازه داده شد، با آزمايش مورد اشاره، دشمنان اسلام و نظام را از هرگونه حماقتي در حتي تفكرشان، برحذر دارند. ما نمي‌خواهيم از سلاحهاي خود براي تجاوز به ديگر كشورها استفاده كنيم. اما اين را صريحا مي‌گوئيم بدا بحال كساني كه در انديشه تجاوز به ما باشند از اين پس ما اين امكان را يافته‌ايم كه هر ضربه‌اي را با ده ضربه سهمگين‌تر پاسخ دهيم.
بلافاصله بعد از سخنان احمدي‌نژاد مراسم جشن و پايكوبي و چراغاني در كشور برپا مي‌شود و مأموران انتظامي با مهرباني رقص و آواز جوانان كشور را در خيابانها و ميادين تماشا مي‌كنند و بعضي‌شان خود نيز به رقصيدن با رِنگ باباكرم مي‌پردازند. سيل تلگرافها از سوي رهبران حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامي، جبهه خلق براي آزادي فلسطين ـ فرماندهي عمومي ـ مقتدا صدر، هادي العامري رهبر سپاه بدر و عبدالعزيز حكيم و ساير سرسپردگان ولي فقيه به تهران سرازير مي‌شود و اين پيروزي بزرگ را به ولي امر مسلمانان جهان و امت هميشه در صحنه، تبريك و تهنيت مي‌گويند. كشورهاي همسايه ايران وحشتزده رو به قبله واشنگتن و لندن مي‌كنند كه خود در بهت و حيرت فرو رفته‌اند. تلويزيون رژيم سه چهار تا به اصطلاح استاد دست و پا شكسته ايراني مقيم آمريكا و انگليس را كه يك پايشان در امنيت خانه مباركه و روزنامه كيهان و جمهوري اسلامي است و پاي ديگرشان در بنياد علوي و مراكز اسلامي و نمايندگان ولي فقيه در خارج در رابطه با دستاورد عظيم مصاحبه مي‌كند. تلويزيون هما برنامه ويژه پخش مي‌كند و آقاي سجادي نظرات ملي مذهبي‌ها و اصلاح طلبان از نفس افتاده و عباس سليمي نمين و امير محبيان و سردار سرتيپ حسين ‌الله‌كرم را جويا مي‌شود. فرزانگاني چون دكتر احمد زيدآبادي و رامين جهانبگلو و مبارزاني از طايفه عباس اميرانتظام و رهبران جنبش دانشجوئي از تحكيم وحدتي‌ها گرفته تا احمد باطبي با بغضي در گلو، از اينكه مي‌بينند شماري از مردم بر اين خبر مرگ‌آور، شادي مي‌كنند بر خود مي‌پيچند و… اوباش امنيت خانه ولي فقيه در يك حمله گسترده صدها تن از آزاديخواهان و مبارزان و اهل انديشه و فرهنگ را شبانه دستگير مي‌كنند، و روزنامه‌هاي رژيم روز بعد خبر مي‌دهند كه يك توطئه بزرگ كشف و دهها تن از جاسوسان و وابستگان به استكبار و صهيونيسم دستگير شدند. علي اكبر محتشمي‌پور رئيس فراكسيون اصلاح طلبان در مجلس ششم و دبيركل جنبش حمايت از انتفاضه، به اسرائيل هشدار مي‌دهد سلاح هسته‌اي جمهوري اسلامي متعلق به همه مبارزان امت و به ويژه برادران فلسطيني است… شوراي امنيت جلسه ويژه تشكيل می‌دهد و اقدام جمهوري اسلامي را در توليد سلاح هسته‌اي تقبيح مي‌كند و اتحاديه اروپا و آمريكا به جمهوري اسلامي اخطار مي‌كنند اگر هرچه زودتر برنامه‌هاي اتمي خود را متوقف نكند مجازاتهاي سنگيني مطابق فصل هفتم منشور سازمان ملل كه استفاده از راه حلهاي نظامي را نيز مجاز مي‌داند، در انتظارش خواهد بود. دكتر البرادعي در يك سفر ناگهاني به تهران، پس از ملاقات با آقازاده و متكي و احمدي‌نژاد اعلام مي‌كند دولت ايران قول داده است بمبهاي تازه‌اي نسازد و تا روشن شدن تلاشهاي آژانس براي برپائي گفتگوهاي چند جانبه و… برنامه‌هاي اتمي خود را متوقف كند.
دو سه هفته تبليغات رژيم عده‌اي از هموطنان را به شور و وجد و غرور كاذب مي‌كشاند و در چند كشور عربي و اسلامي نيز تظاهراتي به نفع رژيم و در حمايت از بمب اتمي ايران برپا مي‌شود. و بعد…

مؤخره
در يك روز شوم سياه، زلزله‌اي به مراتب سنگين‌تر از آنچه در زيرزمينهاي ايستگاه خيام نيشابور رخ داده بود در چهارصد نقطه ايران رخ مي‌دهد. صدها موشك و صدها تن بمب به سوي هدفهاي نظامي و اتمي و صنعتي در ايران شليك مي‌شود، سردار دهقان نيز با شتاب دستور مي‌دهد 130 موشك شهاب 3 كه تعدادي از آنها مسلح به كلاهكهاي حاوي مواد شيميائي و ميكربي و راديواكتيو هستند به سوي اسرائيل و كشورهاي حاشيه خليج فارس شليك شود. از اين موشكها تنها ده تا به هدف مي‌خورد و ساعتي بعد جهنم اكبر در ايران برپا مي‌شود، اسرائيل با چهار موشك حاوي كلاهكهاي هسته‌اي چهار نقطه از ايران را هدف قرار مي‌دهد… ميزان كشته‌ها و زخمي‌ها فراتر از يك ميليون گزارش مي‌شود و ابر سياه مرگ به سرعت آسمان ايران و منطقه را مي‌پوشاند…
سناریوي رعب آوري است. اما باور كنيد اگر اوضاع به شكلي كه مي‌بينيم ادامه پيدا كند آنچه رخ خواهد داد از اين هم ترسناكتر و وحشت‌آورتر خواهد بود. حال مخالفان جنگ حداقل با درنظر گرفتن احتمالات وقوع چنين فاجعه‌اي، يادشان نرود در كنار شعار انرژي هسته‌اي حق مسلم ما است و محكوم كردن جنگ طلبان در واشنگتن و تل آويو، تلاشهاي رايش اسلامي در ايران را براي به دست آوردن سلاح هسته‌اي و كشاندن كشور به سوي نابودي محكوم كنند. و يادشان باشد قبل از اورانيوم غني شده ما نياز به آزادي و امنيت و رفاه اقتصادي و توسعه فرهنگي و اجتماعي داريم. آيا شرم‌آور نيست براي كساني دست بزنيم كه از يك سو مدعي‌اند غرب مي‌خواهد جلوي پيشرفت ايران را بگيرند و از سوي ديگر معتقدند حضور زن در استاديومهاي ورزشي قلب امام زمان را به درد مي‌آورد. باز هم مي‌گويم تا اين ولايت سياه سركوبگر جاهل ارتجاعي در خانه پدري برقرار است، آينده‌اي بسيار تاريك و وحشت‌آور در انتظار ما است.

سه‌شنبه 13 تا دوشنبه 15 مه
ترور در دو وجه قبيح و شريف
1 ـ رژيم جمهوري ولايت فقيه از همان ابتداي برپا شدنش، معنا و مفهوم تازه‌اي براي تروريسم و تروريست ارائه داد. اگر تروريسم چشم زخمي به جان يكي از اهالي ولايت فقيه مي‌رساند سياه و محكوم و پليد بود و بايد آن را با تمام قوا محكوم كرد. اما اگر ماشين ترور شهروندان اسرائيلي و آمريكائي و غربي و… را هدف قرار مي‌داد،‌ اين عمل پسنديده و قابل تقدير بود و تروريستها لقب مناضل و مبارز و قهرمان مي‌گرفتند. ربودن هواپيماي شخصي رفسنجاني به عراق عملي تروريستي به حساب مي‌آمد تا آنجا كه خلبان هواپيما سرگرد محمدي را چند سال بعد در آلمان، در خون مي‌نشاند، اما ربودن هواپيماي T.W.A و كشتن يك شهروند آمريكائي در آن يا ربودن هواپيماي الكاظمه كويت به وسيله عماد مغنيه عملي قهرماني تلقي مي‌شد و هواپيماربايان جايزه مي‌گرفتند و تا آخر عمر از سوي كيسه پرفتوت ولي فقيه تأمين مي‌شدند.
كشتن دهها تن از مبارزان سرشناس ايراني در خارج توسط تروريستهاي امنيت خانه مباركه ولي فقيه، كاري سترگ و اسلامي بود و قاتلان همه گونه مورد حمايت قرار مي‌گرفتند و مثل انيس نقاش زمينه آزاديشان در گفتگوهاي سياسي با فرانسه فراهم مي‌شد بعد هم طرف به عنوان كارشناس در تلويزيونهاي رژيم و وابستگانش با افتخار ظاهر مي‌شد و امتياز صدور كالاي ايراني به لبنان نصيبش مي‌شد. اما آنها كه در عملي متقابل دست به ترور عوامل رژيم مي‌زدند مهدورالدم بودند و بايد در اسرع وقت زمين را از فسادشان پاك كرد.
ما اما ترور را داراي معني واحدي مي‌دانيم. ترور افرادي در داخل كشور توسط مخالفان همانقدر زشت است كه ترورهاي خارج كشور. نمي‌توان با دو معيار تروريسم را به دو بخش خوب و بد تقسيم كرد. اگر عمليات تروريستي انتحاري حماس و جهاد اسلامي و حزب‌الله را محكوم مي‌كنيم و قتل رفيق الحريري و جبران تويني و جرج حاوي و… را به دست عوامل سوريه عملي تروريستي به شمار مي‌آوريم همزمان بايد حمله كوماندوهاي اسرائيلي به شهرهاي فلسطيني و قتل شهروندان فلسطيني را محكوم كنيم. گروههاي مبارز و مخالف هم در صحنه نبرد با يكديگر كشته مي‌شوند و مي‌كشند. و سازمان ملل حق ملتهاي تحت اشغال را براي جنگيدن با اشغالگر به رسميت شناخته اما، اين حق حدودي دارد، نمي‌تواني به اسم مبارزه با اشغالگر با كمربند انتحاري دهها انسان بيگناه را به قتل برساني. مقتدي صدر قاتل مرحوم عبدالمجيد خوئي همانقدر تروريست است كه ابومصعب الزرقاوي، و فرقي بين قاتلان خوئي و محمدباقر حكيم وجود ندارد.
اين مقدمه را آوردم تا به دو موضوع مهم بپردازم. يكي حوادثي كه طي ماههاي اخير در خوزستان رخ داد و بنا به ادعاي رژيم طي آن شماري از جوانان عرب با بمبگذاري در اهواز باعث مرگ تعدادي هموطن بيگناه شدند. تا كنون دو نوجوان در رابطه با اين انفجارها اعدام شده‌اند و چهار تن ديگر در نوبت قرار دارند. طبيعي است كه ما ترور را در همه اشكالش محكوم مي‌كنيم. بمب گذاري در اهواز با هر توجيهي محكوم است اما معلوم نيست كه ادعاي رژيم و پاسدار امير حياتي استاندار خوزستان در رابطه با اين انفجارها درست باشد. ضمن اينكه ترديدي ندارم امروز يكي دو دار و دسته شووینيست عرب وابسته به بيگانه با درهم و دينار عربهاي حاشيه خليج فارس و يك گروه تروريسمي در عراق، با ريموت كنترل از كانادا و… ضمن تحريك جوانان محروم عرب ايراني، ممكن است عامل اصلي اين انفجارها باشند. با اين همه اكثريت عربهاي ايراني خواهان تحقق حقوق مشروع خود هم چون ديگر هموطنانشان از راه مسالمت آميز هستند. در واقع اين رژيم است كه خشونت را به آنها تحميل مي‌كند.
موضوع دوم كه طي هفته‌هاي اخير اهميت بسياري يافته است حركتي است كه در بلوچستان و اين هفته در كرمان شاهد آن بوده و هستيم. فردي از طلبه‌هاي اهل سنت بلوچستان به نام عبدالمالك ريگي يك گروه برپا كرده با نام «جندالله» كه تاكنون در درگيري‌ها تعدادي از مأموران انتظامي و افراد غيرنظامي را كشته و زخمي كرده و يا به گروگان گرفته است و متأسفانه يكي از گروگانها را كه افسر نيروي انتظامي است به قتل رسانده است. گروه جندالله در منطقه تاسوكي در نزديكي مرز بين زابل و زاهدان در اسفندماه گذشته 22 تن از جمله فرماندار زاهدان را به قتل رساند، و در كرمان نيز 12 تن از مسافراني كه از جاده بم به كرمان مي‌رفتند توسط افراد ناشناسي كه احتمال دارد و ابسته به «جندالله» باشند كشته شدند.
عبدالمالك ريگي در گفتگوي بحث انگيزي كه با نشريه الكترونيكي «روز» داشت حرفهائي زده بود كه نشان مي‌داد عملكرد او و گروهش واكنشي به 27 سال ظلم و ستم به بلوچها و اهل سنت و كشتن و شكنجه كردن و آزار بلوچها بوده است. خبرنگار روزنت همچنين با يكي از گروگانهاي جندالله يعني سرگرد امير هراتي گفتگو كرده بود. حرفهاي اين افسر نيروي انتظامي بسيار دردآورد بود. به خصوص آنجا كه اشاره مي‌كرد، در تماس بين مقامات رژيم با ريگي به او گفته‌اند براي ما مهم نيست گروگانها را بكشي، صف شهداي ما طويلتر مي‌شود.
من به دفعات از طريق برنامه تلويزيوني‌ام كه از طريق ماهواره در همه جهان ديده مي‌شود و مي‌دانم عبدالمالك ريگي (براساس پيامي كه دريافت داشته‌ام) آن را مي‌بيند به او و يارانش يادآور شده‌ام كه با قتل و ترور به جائي نمي‌رسد. به ويژه اين هفته از او خواستم گروگانهايش از جمله سرگرد هراتي را آزاد كند. و اگر واقعا مدعي است براي آزادي ايران و مبارزه با رژيم جهل و جور و فساد مي‌جنگد، توسل به ارعاب و ترور و گروگانگيري او را از هدفش دور و نزد هموطنانش منفور خواهد كرد. شما نمي‌توانيد ادعاي مبارزه و تلاش براي دگرگوني وضع در خانه پدري كنيد آن وقت ساكنان خانه پدري ازدست شما در امان نباشند. خيلي طبيعي است كه مردمي به جان آمده در برابر ظلم و جنايت به پا خيزند. عبدالمالك ريگي هم مي‌تواند يكي از آنها باشد، اما مبارزه نيز قواعدي دارد اگر جمهوري ولايت فقيه اين قواعد را رعايت نمي‌كند، طرف مقابل كه عليه اين رژيم مي‌جنگد نمي‌تواند به بهانه اينكه دشمن به هيچ مبدأ اخلاقي پاي‌بند نيست خود، همه ارزشها و اخلاقيات را زير پا گذارد. حوادث كرمان و بلوچستان و خوزستان فردا مي‌تواند در هر نقطه ديگري از ايران تكرار شود. آنچه در ايران فراوان است سلاح و بمب و تجهيزات نظامي است. نه تروريسم دولتي مي‌تواند براي مدت زيادي امنيت مصنوعي در كشور ايجاد كند و نه با ترور مي‌توان بنيان رژيم تروريستي را بركند.
رژيم موفق شده است ريگي را در قالب يك ملاعمر و اسامه كوچولو به مردم معرفي كند. اسم جندالله نيز به ياري رژيم آمده كه خود حامي جندالاسلام و انصارالاسلام در شمال عراق است. عبدالمالك ريگي اگر به جاي جندالله، سرباز ايران مي‌شد، و اگر گروگان مي‌گرفت آنها را بعد از مصاحبه و گفت و شنيدي آزاد مي‌كرد با پيامهائي براي مردم ايران، بدون شك امروز جائي متفاوت در قلبهاي مردمي داشت كه بيزار از رژيم عقب مانده سركوبگرند اما از ناامني و تجزيه كشور وحشت بيشتري دارند.

May 18, 2006 02:20 PM






advertise at nourizadeh . com