گفتگوي راديو آلمان درباره حكم برائت موسويان
تبرئه حسین موسویان، چرخشی در موازنه سیاسی؟
رفع اتهام از حسین موسویان با ادعای احمدی نژاد که گفته بود، بهزودی جاسوسان هستهای را افشا میکند، مفایرت دارد. آیا این امر را میتوان به معنای چرخشی جدی در موازنه سیاسی در ایران تعبیر کرد؟ • گفتوگو با علیرضا نوری زاده.
خبر تبرئه حسین موسویان، عضو سابق تیم مذاکره کننده پرونده هسته ای از اولین ساعات امروز موضوع اظهارنظرهای مختلف مخالفان و موافقان دولت بود. سخنگوی قوه قضاییه گفته است که او از دو مورد اتهاماتی که به وی وارد شده، یعنی جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه مبرا شده است. به وی هم چنین اتهام تبلیغ علیه نظام زده شده که معلوم نیست این اتهام چه ابعاد و یا پیامدهایی برای موسویان میتواند داشته باشد. به هرحال نزدیکان هاشمی رفسنجانی باخشنودی به سخنان اخیر محمود احمدی نژاد اشاره کردند که گفته بود، به زودی جاسوسان هستهای را افشا میکند و نتیجهای عکس گرفت.
دویچهوله: تبرئه آقای موسویان را برخی ناظران به حساب ناکامی جدی برای آقای احمدینژاد گذاشتند. آیا مخالفان سیاست هستهای دولت میتوانند در انتظار یک چرخش در در این زمینه باشند؟
علیرضا نوریزاده: به طور کلی باید در نظر داشت، آقای احمدینژاد مدتیست که بختاش رو به افول گذاشته است. آقای احمدینژاد به خاطر تکیهای که روی تودهی مردم و بهویژه روی عوامی میکرد که به امید درآمد نفتی که ایشان قرار بود بر سر سفرهشان بیاورند به ایشان خوشبین بودند، مدتها میتوانستند در برابر حریفانی که حداقل در نگاه مردم در این سالها به عنوان مظاهر قدرت و پول تصویر شده بودند، با قاطعیت و با قدرت سخن بگوید. اما بخت آقای احمدینژاد از آنجا رو به افول نهاد که با توجه به درآمد سرشار نفت در ایران و افزایش قیمت نفت وضع مردم هیچ تغییری پیدا نکرد. در نتیجه آقای احمدینژاد هم تبدیل شد به دولتمردی مثل دولتمردهای دیگر که فقط وعده میدهند. در این ماجرا بود که حریفان ایشان بهترین بهره را بردند. بدین معنا که وقتی آقای احمدینژاد ادعا کرد که با مافیای نفتی در جنگ است و حتا مطالبی گفته شد پیرامون این که مثلا فرزندان یا برادرزادگان آقای هاشمی رفسنجانی که در وزارت نفت بودند، اینها محاکمه خواهند شد، طبیعتا سروصدای زیادی بپا خواست، اما در عمل ایشان نتوانست کاری بکند. تا رسیدیم به مورد آقای موسویان. مورد آقای موسویان خیلی مهمتر از همهی اینها بود، به خاطر اینکه آقای موسویان فرد عادی نبود. آقای موسویان کسی بود که سالها در مقام سفیر، معاون وزارت خارجه و از همه مهمتر در مقام گفتوگوکنندهی ارشد در پروندهی اتمی هم به اسرار نظام دست داشت و هم اینکه به هرحال یک شخصیت کلیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود. وقتی او متهم به جاسوسی شد، طبیعتا معلوم بود که آقای احمدینژاد وارد یک بازی بسیار خطرناک شده است. وزیر اطلاعات او نیز در پشت سر او آمد و این به منزلهی آن بود که در این ماجرا رهبر جمهوری اسلامی در پشت سر احمدینژاد ایستاده است. چون به هرحال همه از روابط ویژهی وزیر کشور و وزیر اطلاعات با رهبر جمهوری اسلامی آگاه هستند.
یعنی به نظر شما الان رهبر جمهوری اسلامی تغییر موضوع داده و به آقای رفسنجانی نزدیکتر شده؟
من تصور میکنم که اینها مدرکی علیه آقای موسویان نداشتند. به معنای دیگر، آقای موسویان مهندس بازرگان نبود که علیرغم اینکه با اجازهی آقای خمینی به الجزایر رفت و با اجازهی او مذاکره کرد با آقای برژینسکی در آغاز انقلاب، اما در بازگشت وقتی متهم شد به گفتوگوکردن با آمریکاییها و ارزشهای انقلاب را زیرپانهادن، کسی نبود که از آقای بازرگان دفاع بکند. در حالی که در مورد آقای موسویان اگر ایشان گفتوگویی با خارجیان کرد، با آگاهی مجموعهی نظام بود. با آگاهی آقای خامنهای بود، با آگاهی آقای رفسنجانی بود، با آگاهی آقای خاتمی بود. به این ترتیب علیه او مدرکی نداشتند، ضمن اینکه آقای احمدینژاد مدعیست که برنامهی اتمی ایران شفاف است و هیچ چیزی برای پنهان بودن وجود ندارد. پس چگونه آقای موسویان در این تضاد اسرار را به دشمن داده؟ این است که در دادگاه اینها هیچ چیز را نتوانستند ثابت کنند.
کلا اتهام جاسوسی اتهام بیدروپیکریست و برای کسی که در مظان این اتهام قرار میگیرد مشکل است که از خودش دفاع بکند. اما مشکلتر این است که متهم دفاع بکند، تبرئه هم بشود، اما دفاعیهاش از افکارعمومی پنهان بماند. فکر میکنید در آن دفاعیه که گفته میشود بسیار مفصل و مستند هست، چه نکاتی هست که نباید به گوش کسی برسد و از افکارعمومی پنهان بماند؟
تا آنجایی که من میدانم و باخبرشدم از دفاعیهاش، این است که آقای موسویان تمام کارهایی که کرده، با اجازه بوده. به معنای دیگر آقای موسویان اگر به دیدار مسئولی بلندپایه در اروپا رفته، تماما با اجازهی عالیترین مقام نظام بوده است. آقای موسویان همانطور که گفتم، فردی حاشیهای نبوده، او در جریان تصمیمگیریها بوده. یک مورد برایتان بگویم، چیزی که کمتر تا به حال به آن اشاره شده. آقای موسویان معمار روابط ویژه بود که در دوران آقای رفسنجانی و خاتمی با عربستان سعودی برقرار شد. او بههمراه پسر آقای رفسنجانی، مهدی هاشمی، نخستین کسانی بودند که یک سال قبل از تجدید روابط خیلی نزدیک ایران و عربستان سعودی به دیدار پادشاه که در آنوقت ولیعهد بود رفتند. منظورم این است که آقای موسویان به همهی اسرار نظام دست داشته، اتهام او به جاسوسی قابل اثبات نبود. چه چیزی را او به دشمن اطلاع داده، آن هم در پروندهی اتمی؟ بنابراین او تمام مدارکی را آورد که نشان میداد بالاترین مقامات نظام به او اجازه دادهاند و او پیامهای آنها را برده و پیام برایشان آورده است. و اگر اجازه میدادند این ماجرا ابعادش از این وسیعتر بشود، گمان میکنم آقای موسویان آنقدر هوشمندی داشت که اقداماتی کرده بود که در صورت دستگیری و زندانیکردنش این اسرار فاش بشود. بنابراین فکر میکنم ملاحظهی همه اینها شد، باضافهی این که آقای رفسنجانی هم تهدید کرده بود، اگر قرار است او محکوم شود، بنابراین باید دیگر کسانی هم که با او بودند یا به او اجازهی این گفتوگو را دادند، از جمله خود ایشان، مورد بازخواست قرار بگیرند. این است که کار داشت به جاهای باریک کشیده میشد.
نزدیکان آقای حسین موسویان الان بشدت اظهار شادمانی میکنند، از شجاعت قوه قضاییه تقدیر میکنند. به نظر شما واکنش تلافیجویانه از طرف مقابل چه خواهد بود؟ آیا باید شاهد پروندهسازیهای جدیدتری باشیم؟
بدون تردید طرف مقابل روز سختی را پشت سر گذاشته و به طور طبیعی باید انتظار واکنشاش را داشته باشیم. اولین واکنش به نظر من از سوی آقای حسین شریعتمداری خواهد بود. به خاطر اینکه او اعتبار و آبروی خود را، حالا در هر مقداری که داشت، در این وسط مایه گذاشت و رسما آقای موسویان را به جاسوسی متهم کرد و سپس در روزنامهاش فراتر از این رفت و در مقالهای که امضای معاون ایشان را داشت و بدون تردید با نظر ایشان به چاپ رسیده بود، به خانوادهی آقای رفسنجانی بالاترین اهانتها را کرد. بنابراین الان او زیر سوال است و باید بیاید و پاسخ بدهد. درعینحال خود آقای احمدینژاد نیز کوتاه نخواهد آمد. چون اگر کوتاه بیاید، در این بازی بسیار حساس بازنده خواهد بود. آقای رفسنجانی مسلم است امروز احساس قدرت میکند. او در مقام رییس مجلس خبرگان در کنار آقای هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه نشسته و باهم روابط بسیار نزدیکی دارند. صحبت از این است که آقای شاهرودی نامزد هست برای جانشینی رهبر جمهور اسلامی، زمان غیبت ایشان. بنابراین اینها یک روابط تنگاتنگی هم خودشان باهم دارند. اما من بازهم برمیگردم به آن نقطهی اول. اگر آقای خامنهای نمیخواست، آقای موسویان بیگناه خوانده نمیشد. به جهت اینکه آقای خامنهای هم در این بازی گرفتار بود و گو اینکه در آغاز به نفع احمدینژاد موضع گرفت، اما در عمل متوجه شد این بازی بسیار خطرناک است و حتا پای او را هم بهمیان خواهد کشید.
مصاحبهگر: مریم انصاری
November 28, 2007 12:42 AM