راديو زمانه
«انتخابات ایران، تیتر یک تمام روزنامههای منطقه»
گفت و گو با علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی
ایرج ادیبزاده
روزنامهی «یاس نو» توقیف شد. روزنامهی «سرمایه» از دریافت نامهای از سوی وزارت ارشاد با مضمون: «منع رسانهها از انتشار مطلب، علیه نامزدها»، نوشته است. همچنین، سایت روزنامهی «اعتماد ملی» هم امروز متوقف شد.
بر اساس خبر ویژهی سایت «22 خرداد»، نیروهای لباس شخصی، بامداد روز چهارشنبه، بیستم خرداد، نسخههای روزنامهی اعتماد ملی را از مراکز توزیع مطبوعات جمعآوری کردند....این روزنامه، وابسته به «حزب اعتماد ملی»، حزب مهدی کروبی، یکی از نامزدهای اصلاحطلب در انتخابات، امروز با دو تیتر درشت نوشته بود: «کروبی در تبریز افشا کرد» و «جزییات ماجرای هفتصد میلیون دلاری احمدینژاد».
در این باره با آقای علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار، نویسنده و تحلیلگر سیاسی در لندن، گفتوگویی کردهام....
Download file
http://zamaaneh.com/adibzadeh/2009/06/print_post_398.html
آقای نوری زاده، ارزیابی شما از این رویدادها در زمانی کمتر از چهل و هشت ساعت به انتخابات ریاست جمهوری ایران، چیست؟
تمام اینها، نشانهی این است که آقای احمدینژاد و حامیاناش متوجه شدهاند که بازی را باختهاند. به معنای دیگر، بعد از مناظره، شما مسیر را کاملا، به سود اصلاحطلبان و به ویژه، آقای موسوی میبینید.
گو این که آقای کروبی با مطالبی که مطرح کرد، سقف مطالبات را بالا برد و دو نامزد دیگر، حتا آقای رضایی، به نوعی مجبور شدند، آنها نیز سقف مطالباتشان را بالا ببرند. اما به هرحال، امروز آقای موسوی با رنگ سبزش، نمادی از یک حرکت و یک تحول در جامعه است.
وقتی آقای سردار جوانی که مسئول سیاسی سپاه است، در مصاحبه با روزنامهی «صبح صادق» میگوید که اینها رنگ سبز را انتخاب کردهاند و اشاره میکند به ماجرای اوکراین و رنگهای نارنجی و سرخ و زردی که نمادهایی از انقلابهای مخملی بود، نشان میدهد که واقعا وحشت کردهاند.
آقای احمدینژاد با دستپاچگی، حرفهایی میزند و اعمالی انجام میدهد که در عمل، به ضررش تمام میشود. نحوهی بیاخلاقی او در برخورد با آقای موسوی و به ویژه، در رابطه با خانم دکتر زهرا رهنورد، بسیاری از حامیان او را از او دور کرد.
این که عدهای از مسئولان ستادش در شهرستانها، استعفا بدهند و به ستادهای آقای موسوی، آقای کروبی یا آقای رضایی بپیوندند، همه نشاندهندهی این است که آقای احمدینژاد در بیاخلاقی، پشتیبانان تازهای بهدست نیاورد.
اینها میبینند، روزنامهی «اعتماد ملی» منتشر میشود و یک ساعت بعد از انتشار نایاب است. چاپ دوم و سوم آن هم به بازار میآید که روزهای انقلاب یا روزهای بعد از دوم خرداد 76 را به یادها میآورد که روزنامهها تیراژهای بالایی داشتند.
علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی
حتا روزنامههای دیگری مثل «اعتماد» یا حتا «اطلاعات» که در این سالها، روزنامهی خنثایی شده بود، به علت حمایت از نامزدهای اصلاحطلب، اعتبار دیگری پیدا کردهاند.
آقای احمدینژاد واقعا نگران است. دوستاناش چندین روزنامه را در اختیار دارند. غیر از روزنامهی «کیهان» و روزنامهی «ایران» که ارگان رسمی دولت است، روزنامههای دیگری را هم در اختیار دارند. رادیو و تلویزیون در اختیار آنها است. شگفتا! آقای احمدینژاد به زمین و زمان بد گفت. اما مدیر صدا و سیما فقط برای او حق پاسخگویی به منتقدین قایل شده است.
به این ترتیب، میخواهند کورسوی کوچکی را که باقی مانده، این پنجرههای نیمهبسته، مثل اعتماد ملی، یاس نو، سرمایه و… را هم یا ببندند یا وادار کنند که در چهارچوب ضوابط قبل از انتخابات باقی بمانند.
این انتخابات، فضای سیاسی جامعه را عوض کرد. آقای خامنهای و کسانی که مجری سیاستهای او هستند اشتباه میکنند، اگر گمان کنند جامعهی ایران را بعد از بیست و دوم خرداد، میتوان به قبل از بیست و دو خرداد، برگرداند.
آقای کروبی در مناظرهی تلویزیونیاش با آقای احمدینژاد، از ماجرای هفتصد میلیون دلاری صحبت کرد. بعد هم وعده داد که ماجرای نفت اردبیل را بعد از انتخابات، افشا کند.
آقای احمدینژاد هم در همین مناظرهها، کسان دیگری مثل آقای هاشمی رفسنجانی، آقای ناطق نوری را به فساد متهم کرد. فکر میکنید این مسایل بعد از انتخابات هم ادامه پیدا کند؟
حتا اگر ادامه پیدا نکند، جامعه را در جایی قرار داد که از این پس ساکت نخواهد بود. اگر تا دیروز، این مخالفان و اپوزیسیون بودند که در بارهی فساد سی ساله و مافیا صحبت میکردند و رژیم جمهوری اسلامی و دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی آن، آنها را متهم میکرد که ضد انقلاب هستند، صدای امریکا، صهیونیستها و… هستند، امروز از زبان رییس جمهوری نظام، همان حرفها بیرون میآید.
بنابراین، از این به بعد، رژیم نمیتواند ادعای قدسیت بکند. هیچ کس در رژیم جمهوری اسلامی، دیگر آن هاله، حصار و حریم امنیتی را ندارد. همه، از رهبر گرفته تا بقیهی مسئولان، قابل سوال شدهاند.
وقتی آقای احمدینژاد سه دورهی پیش از خود را زیر سوال میبرد، در یکی از این دورهها، آقای خامنهای در دو نوبت، رییس جمهور و آقای موسوی، نخست وزیر ایشان بود.
بنابراین، این تهمتها و حملات، متوجه خود ایشان هم میشود. یا این که بازرس کل مقام معظم رهبری، خود و پسرش، زیر سوال میروند، این بازرس مورد تایید ایشان بوده و در واقع «فردوست» آقای خامنهای است که تعیین شده بوده تا به ظلمها و فسادها رسیدگی کند. حالا خود متهم به فساد میشود.
بنابراین، از این به بعد، با فرهنگ سیاسی دیگری در جامعه روبرو خواهیم بود. نکتهای هم که به نظر من، خیلی اهمیت دارد، این است که آقای احمدینژاد انگشت کشید و همه را متهم کرد و زمانی که از خود او سوال شد، از این سوال فرار کرد. اما آقای کروبی کسی نیست که این ماجرا را رها کند.
مثل آقای هاشمی نیست که به رهبر نامه بنویسد یا به خدا پناه ببرد. او بازگو میکند. در تبریز، این وعده را داده بود و احتمالا این کار را کرده و به همین دلیل هم روزنامهاش را تهدید کردهاند و سایتاش را هم بستهاند.
به جهت این که آقای کروبی، مدارک را جمع کرده و الان دارد بازگو میکند. آقای کروبی مسالهی چهل و هشت میلیارد تومانی که به دستور آقای احمدینژاد، به صادق محصولی دادهاند را با مدرک رو کرد.
الان هم هفتصد میلیون دلار، گم شدن سیصد میلیارد تومان در زمان شهرداری آقای احمدینژاد و همینطور، ماجرای یک میلیارد دلار مفقوده، مسایلی هستنند که گریبان آقای احمدینژاد را گرفتهاند و ایشان باید پاسخگو باشد.
کمی از انتخابات در ایران فاصله میگیریم. هرچند با آن ارتباط پیدا میکند؛ با توجه به این که شما در رسانههای عربی هم مطلب و تفسیر مینویسید، انتخابات روز جمعه تا چه حد برای روزنامهها و دولتهای عربی، اهمیت دارد؟
بسیار! امروز خبر اول در تمام روزنامههای عربی، رادیو تلویزیونها و به ویژه، رسانههای ماهوارهای، مثل شبکههای بزرگ الجزیره، العربیه، ال.بی.سی، المستقبل، انتخابات ایران است. همهی این رسانهها، هیأتهایی را به تهران اعزام کردهاند.
بعضا، مثل الجزیره و العربیه در تهران، نمایندگی ثابت دارند. بخشهای خبری این رسانهها، با رنگهای سبز و رنگهای مختلف دیگری که طرفداران کاندیداها در تهران به دست دارند، آغاز میشود. بنابراین، خیلی برایشان مهم است.
میتوانم اینطور بگویم که فقط تلویزیون المنار، متعلق به حزبالله و تلویزیون العالم، متعلق به رژیم جمهوری اسلامی و یکی دو تلویزیون کوچکتر در عراق، مثل فرات و… که به مجلس اعلا گرایش دارند، به نوعی از آقای احمدینژاد حمایت میکنند.
ولی بقیهی تلویزیونها، به خصوص، ماهوارهای، تماما، طرفدار اصلاحطلبها هستند و پوشش بسیار گستردهای به اصلاحطلبان میدهند و بر این باورند که احمدینژاد نه فقط خطری برای ایران، بلکه خطری برای منطقه و جهان است.
پیشبینی شما از انتخابات روز جمعه چیست؟
اول این را بگویم که در سیاست، پیشبینی کردن کار اشتباهی است، آن هم به خصوص، در ارتباط با ایران که هر اتفاقی میتواند بیفتد.
اما اگر بر عقل تکیه کنیم و تمام نمادهای عقلی را مورد توجه قرار بدهیم و به آنچه که الان در ایران در جریان است، توجه کنیم، آقای موسوی، قاعدتا باید حتا در دور اول برنده شود. وگرنه، به دور دوم کشیده میشود.
ضمن این که آقای کروبی دارای طرفداران بسیاری است.
تمام اصلاحطلبان واقعی و نیروهای ملی، نیروهای ملی مذهبی، دانشگاهیان، همه از آقای کروبی حمایت میکنند.
در این میان، جالبترین مساله، آقای محسن رضایی است که با حداقل امکانات مالی برای تبلیغات، بعد از مناظره با آقای احمدینژاد، تبدیل به یک کاندیدای جدی شد. چون همگان دیدند او تنها کسی است که برنامهی اقتصادی مدونی دارد و در این سالهایی که در مجمع تشخیص مصلحت بوده، موفق شده با اطلاع از ارقام واقعی و مسایل پس پرده، برنامهی منظمی تدوین کند.
بخشی از این برنامه برای بهبود اقتصاد کشور، بخشی برای ارتباط با امریکا و جالب است که بخش دیگری از برنامهی ایشان اعلام عفو عمومی برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور است. درست است که آقای رضایی بخت زیادی ندارد، ولی همین، مطالبات را بالا خواهد برد.
من، همچنان بر این عقیده هستم که اگر منصفانه قضاوت کنیم، حداقل باید آقای موسوی، یکی از بازیگرانی باشد که اگر انتخابات به دور دوم رفت، ایشان به دور دوم برود.
June 14, 2009 10:45 PM