راديو زمانه
گفت و گو با دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی ساکن لندن
مسأله کابینه، یک بازی سیاسی است
نیکآهنگ کوثر
http://zamaaneh.com/analysis/2009/07/post_1076.html لينك مستقيم
برکناری تعدادی از مدیران ارشد دولتی ازجمله دو وزیر ارشد و اطلاعات در روزهای اخیر، کابینهی محمود احمدینژاد را با یک بحران بزرگ روبهرو کرده است. به واسطهی قانون، براساس تعداد افراد برکنارشدهی دولت احمدینژاد، کابینه بایستی مجدداً از مجلس برای رسمیت یافتن رأی اعتماد بگیرد.
دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی ساکن انگلستان دربارهی سابقهی تاریخی عدم رسمیت دولتها در طول تاریخ بعد از مشروطه و همچنین مشکلی که محمود احمدینژاد و کابینهاش با آن روبهرو هستند، چنین توضیح میدهد:
صدا:Download file
بعد از مشروطیت این اتفاق افتاده است که دولتها در مقام دولت کفیل کار کردهاند که یک موردش مورد آقای فهیمی بود که در واقع دولت تشکیل نداد و موفق به تشکیل دولت نشد و در فاصلهی دو دولت، دوران فطرتی داشتیم که معاونان وزارتخانهها ادارهی امور را برعهده داشتند.
ولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی در این مورد صراحت دارد و بنابراین اگر تعداد نصف وزرای دولت در طول دوران تصدیاش جایگاه خودشان را از دست بدهند و مواجه با رأی عدم اعتماد بشوند یا استعفا بدهند، دولت خود به خود ناچار است که بار دیگر به طور کامل از مجلس تقاضای رأی اعتماد بکند. آقای احمدینژاد خواسته است در این مورد یکمقدار زرنگی بکند.
به این معنا که در عین حال که وزیر اطلاعات و وزیر ارشاد را برکنار کرده است، ولی با عدم ابلاغ به آنها به طور مستقیم و ابلاغ به معاونانشان بگوید فعلاً شما ادارهی امور را در دست داشته باشید، میخواهد این چند روزه را از سر بگذراند تا کابینهی جدیدش را به مجلس معرفی بکند.
چون این نگرانی را دارد که در همین جا مجلس با توجه به مسایلی که پشت پرده در جریان است گریبانش را بگیرد و با عدم رأی اعتماد به او، خود او را زیر سوال ببرد. این وحشت آقای احمدینژاد نابجا نیست و فضایی که در مجلس است به هیچ وچه با آقای احمدینژاد مساعد نیست، اگرچه ایشان حامیان خودش را دارد. ولی وقتی از رییس مجلس گرفته تا آقای ابوترابی نایب رییس با او نظر موافق ندارند، آقای احمدینژاد دچار این توهم است.
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
بعضی از تحلیلگران، وقایع اخیر را نشانهی اختلاف میان ریاست جمهوری و رهبری نظام میدانند. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که برکناری دو وزیر اصلی کابینه و همچنین کنار گذاشته شدن اسفندیار رحیم مشایی از پست معاون اولی تنها یک جنگ روانی است. مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ساکن آمریکا ازجمله این تحلیلگران است:
هیچ اختلافی میان آقای احمدینژاد و بیت وجود ندارد. آنچه به عنوان اختلاف نمایانگر میشود، در واقع آن چیزی است که میخواهند خبرسازی بکنند. شش روز در اوج خبرهای داغی که در کشور داشت اتفاق میافتاد، خبرهای جنازههای انسانهای بیگناهی که به دست میآمد ما درگیر این حادثه بودیم که آقای مشایی استعفا خواهد داد؟ رهبری ایشان را برکنار خواهد کرد یا خیر؟
تمامی این حادثه مولود این پدیده است که آقای خامنهای این توانایی را دارد که به رییس جمهوری به نام آقای محمود احمدینژاد دستور بدهد و ایشان معاون اولش را برکنار بکند و این در افکار عمومی به این معنا است که ایشان ولایتپذیر است.
از نظر ما به این معناست که آقای خامنهای رهبر است. من اعتقاد دارم که این ارزش خبری ندارد، حتا اگر کسانی که این حادثهها را میآفرینند بیشتر از اینکه به این ارزشهای خبری فکر کنند، به این فکر میکنند که در واقع حادثه خلق بکنند که با خلق حادثه ما از آن ارزش خبرها بیافتیم.
سفیری حذف دو عنصر کلیدی از کابینه را در شرایط فعلی یک بازی سیاسی میخواند. او در این باره چنین توضیح میدهد:
اعتقاد دارم که بیشتر شبیه یک بازی سیاسی است، به دلیل اینکه نارضایتیها را آرام بکنند. در درجهی اول دو نفر کلیدی، یعنی سیاهترین پستهایی که در یک کابینه در جمهوری اسلامی ممکن است وجود داشته باشد، کنار گذاشته میشوند.
در واقع خفه کردن نیروگاههای اطلاعرسانی از طریق وزارت ارشاد که آقای صفارهرندی نمایندهی آن است و بازداشت و کشته شدن دهها و صدها فعال سیاسی و انسان بیگناه در خیابانها که نمایندهاش آقای محسنی اژهای است.
در خبر مربوط به کشته شدن آقای محسن روح الامینی، میبینیم که به یکنفر از نفرات ارشد نظام (دکتر روحالامینی) زنگ زده میشود و به آنها اطلاع داده میشود که اگر شما میخواهید فرزند خودتان را زنده پیدا کنید، چهار میلیون تومان به ما باج بدهید.
بنابراین در چنین شرایطی آقای احمدینژاد و جناحی که آقای احمدینژاد را نمایندگی میکند، طبعاً این پستهای سیاه را حذف میکند. بهخاطر اینکه فکر میکند میتواند در افکار عمومی جایگاه خودش را پیدا بکند. در واقع اینچنین نیست. یعنی اگر همهی کابینهی آقای احمدینژاد همین الان استعفا بدهند یا از کار برکنار بشوند، تغییری در رفتار افکارعمومی ایجاد نخواهد شد.
دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی
دکتر علیرضا نوریزاده، اختلافهای پیش آمده را اساسی نمیخواند. اما معتقد است که میتوان کنارگذاشتن دو عنصر مهم کابینه را مقدمهی ناسازگاریهای آینده دانست.
در رابطه با مسألهی آقای مشایی، چندان به واقعیت یک اختلاف اساسی اعتقاد ندارم. بدین معنا که همزمان، تلاشهایی را درتمام سطوح هیأت حاکمه مشاهده میکردیم تا موضوع آقای مشایی را بهعنوان موضوع اول بر صدر مسایل بنشانند تا قضیهی اصلی که همانا عدم مشروعیت آقای احمدینژاد است زیر سوال نرود.
این را که آدم میبیند، یک مقدار در اینکه این مسأله جدی باشد، شک و تردید دارد. ضمن اینکه وقتی آقای خامنهای حکمی را ابلاغ میکند، قاعدتاً رسم براین است که این حکم اعلام میشود. چرا این حکم پنج، شش روز طول میکشد، و در این میان افراد دیگری هستند که از جانب ایشان حرف میزنند؟
همین آقای ابوترابی است که میگوید رهبر دستورش را هم صادر کرده است یا آقای احمد خاتمی نیز همین را تکرار میکند. به نظر من درتمام اینها، یکمقدار جای شک وجود دارد. ولی این نکته اساسی و واقعی است که مثلاً در مورد وزیر اطلاعات یا وزیر ارشاد، آقای خامنهای نظر مثبت به این افراد داشتند.
گویی اینکه میگویند در این هفتههای اخیر نوعی هماهنگی که همیشه در کار وزیر اطلاعات با دفتر رهبر بوده، وجود نداشته و او با توجه به اطلاعاتی که به دستش میرسیده است، بر این باور بوده که این جنبش یک جنبش حقیقی است و ربط دادن آن به خارج به طور مستمر در واقع تأثیر منفی خواهد داشت و اثر خوبی ندارد، با اعترافات و عرضهی آن در صحنهی تلویزیون مخالفت کرده است.
اما به هر حال او و آقای صفار هرندی را که سوابقی طولانی در سپاه و در خدمت به اهداف ولی فقیه دارد، از افراد مورد اعتماد آقای خامنهای میدانند. بنابراین این دو را کنار گذاشتن، میتواند مقدمهای برای ناسازگاریهای بعدی باشد، ضمن اینکه شاید آقای خامنهای هم متوجه شده است که چه هزینهی گزافی را به خاطر حمایت از آقای احمدینژاد پرداخت کرده است.
July 30, 2009 01:03 AM