راديو زمانه
«دایرهی خودیها هر روز تنگتر شدهاست »
پژمان اکبرزاده
در ارتباط با سخنرانی روز جمعه آیت الله خامنهای در نماز جمعه تهران و شرایط روز با علی رضا نوری زاده گفتو گویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
در این سخنرانی آقای خامنهای، برخلاف سخنرانی بیست و نهم خرداد ایشان، خیلی با حساب و کتاب ایراد شد. به معنای دیگر، آقای خامنهای ارتجالی سخن نگفت. معمولا ایشان یادداشتهایی را روی یک تکه کاغذ کوچک مینویسد یا مشاورانش به او میگویند و بعد هنگام سخنرانی، گهگاه به آن کاغذ مراجعه میکند. این بار مراجعهی ایشان بیشتر بود. معلوم بود که ایشان سیر سخنانش را قبلا تمرین و یا آماده کرده که چگونه از «الف» به «ی» برسد. به هیچوجه در میان حرفهایش از این شاخ به آن شاخ نپرید....
Download file
يکی از نکات قابل تأمل در سخنرانی آقای خامنهای، تعریف دشمن یا تعریف معاند و مخالف بود. ایشان با ذکر این که معارض را تحمل میکنیم اما محارب را نه، مشخص نکرد چه کسانی از دید او محارب اند و چه کسانی معارض. آیا معارض، اصولگرایانی هستند که احتمالا انتقاد کوچکی به گوشهی ابروی آقای احمدینژاد دارند و حکومت را دربست زیر سلطهی ولی فقیه میپذیرند؟
اگر این معنای معارض باشد، طبیعتا تمام گروهی که جنبش سبز را تشکیل میدهند، آقای موسوی، آقای کروبی، آقای خاتمی و حتا آقای هاشمی رفسنجانی به محارب تبدیل میشوند. چون ایشان تعریف واضحی از این واژه نداد. بنابراین هر کسی از ظن خود گمانی خواهد برد و تعبیر و تفسیری خواهد کرد.
به اعتقاد من، نوک تیز حملهی ایشان متوجه آقایان موسوی، کروبی و خاتمی بود. شاید بتوان گفت که تا حدودی نظر اغماض بر آقای هاشمی رفسنجانی داشت.
نکتهی بعدی این که آقای خامنهای در رابطه با روز قدس به کسانی که بخواهند ایجاد تفرقه کنند، هشدار داد. چون شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» در معارضه با شعار اصلی روز قدس «مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا» است. ایشان مبنای تفرقه را همان شعارها میداند و این که در روز قدس به جای شال فلسطینی، شال سبز بر دستها و گردنها مشاهده شود.
تاثیر صحبتهای امروز آقای خامنهای را بر اعتراضهای احتمالی مردم در روز جمعهی آینده، تا چه حد میبینید؟ چون در جریان اعتراضهای اولیه به نتایج انتخابات نیز ایشان سخنرانی کردند و هشدارهایی دادند، ولی مانع از حضور یا ادامهی اعتراضهای مردم نشد.
من اعتقاد دارم که این سخنان هیچ تزلزلی در ارادهی کسانی که میخواهند در روز قدس از این فرصت استفاده کنند، نخواهد گذاشت. منتها بستگی دارد به این که در طی روزهای آینده، ارگانهای مسئول بر پایهی دستورالعمل و رهنمودهای آقای خامنهای، چه واکنشی نشان بدهند.
سه روز پیش آقای اسماعیل احمدیمقدم، فرماندهی نیروی انتظامی و کسی که بسیار با آقای احمدینژاد نزدیک است، اعلام کرد که در روز قدس اتفاقی نخواهد افتاد و خواست به نوعی از ارزش و اعتبار حضور مردم در حمایت از جنبش سبز بکاهد. همچنین بگوید که «چیزی نیست، ما آمادهی برخورد هستیم». اما هیچ نوع تهدیدی به معنای رایج آن در جمهوری اسلامی، نکرد.
حال باید منتظر بود که حرفهای آقای خامنهای زمینهی چه نوع واکنشهایی خواهد شد. اگر بیایند چهارچوب مشخص کنند که اگر در روز قدس مثلا، هرکس شعاری غیر از مرگ بر اسراییل بدهد یا رایت دیگری برافرازد، به عنوان دشمن با او برخورد میکنیم، طبیعتا میتواند روی میزان مشارکت تاثیر داشته باشد.
ولی با توجه به پیشبینیهایی که شده، گمان میکنم جمعیت بسیار انبوهی شرکت خواهند کرد. چون نماز عید فطر را هم با انتقال آن به دانشگاه از مردم گرفتند، این مساله میتواند یک نقطهی مهم زورآزمایی بین مردم و نظام باشد.
به همین دلیل، من هنوز اعتقاد دارم که حرفهای آقای خامنهای، مقدمهای است برای مؤخرهای که باید منتظر آن باشیم.
آقای خامنهای در بخشی از سخنان خود از جدایی دین و سیاست نیز صحبت کرد و گفت: «از خطرات جدایی دین از سیاست، جدا شدن اخلاق از سیاست است». این گفتهی ایشان در حالی است که هروز ابعاد تازهتری از موضوع تجاوزها در زندانهای ایران مشخص میشود و بحث در مورد آن وسیعتر میشود. فکر میکنید ایشان چنین موضوعی را در جمهوری اسلامی که به این شکل بیسابقه دارد مطرح میشود، نادیده میگیرد؟
دایرهی خودیهای آقای خامنهای هر روز تنگتر شدهاست و به منبعی غیر از آقای وحید یا آقای اصغر حجازی و کسانی که به ایشان خبر میدهند، ندارد. وقتی فرماندهی سپاه میآید و میگوید: «آقای خاتمی نقشهی براندازی ولایت فقیه را داشته» و یا «آقای موسوی خویینیها گفتهاست پیروزی موسوی باعث شکست ولایت فقیه خواهد شد»، خیلی طبیعی است که آقای خامنهای در اوهام و تصوراتی که برایش بافتهاند غرق شود و اصلا باور نکند تجاوزی صورت گرفتهاست.
دیدار ایشان را با دکتر روحالامینی و حرفهایی که در این دیدار رد و بدل شد را اگر در نظر بیاورید، آقای خامنهای هنوز صحبت از بیماری محسن میکند. در حالی که دهان خرد شده و دندههای شکستهی محسن، گواه شکنجهاست.
این است که ایشان وقتی از این مسایل صحبت میکند، انگار از دنیای دیگری میگوید و خبر ندارد. یا اگر خبر دارد، چنان چه در قتلهای زنجیرهای نشان داد، میگوید کار دشمن و بیگانگان است و همان روایتی را که آقای جعفری، آقای جوانی و دیگران برایش نقل میکنند، میپذیرد.
متاسفانه آقای خامنهای در همین نطق امروز خود نشان داد که خیلی از واقعیتهای جامعه دور است. یعنی ایشان در حالی از اخلاق صحبت میکند که در جمهوری اسلامی آنچه مطرح نیست، اخلاق است و روز به روز دستیاران و پایوران ایشان در تعرض به مردم، مبانی اخلاقی نه فقط اسلامی و دینی، بلکه اخلاقی که ایرانی منتسب به آن بود و باعث تمایز ایرانی در بین ملل دیگر بود را بیشتر زیر پا میگذارند و میشکنند.
این نشانهی ناآگاهی و دور شدن یک رهبر از واقعیت است و اشارهای که آقای دکتر سروش در نامهی به یاد ماندنیاش خطاب به آقای خامنهای دارد، اشارهای گویا و واقعی است به این که آقای خامنهای اصلا در اوهام دارد زندگی میکند و با واقعیت هیچ سروکاری ندارد.
تاثیر بینالمللی صحبتهای آقای خامنهای را چگونه ارزیابی میکنید؟ به ویژه در ارتباط با فنآوری هستهای ایران و این که ایشان تاکید کرد ایران در این زمینه استوار میماند؟
ایشان تکلیف مذاکرات آینده را روشن کرد. کما این که در همان پیشنهادات جمهوری اسلامی، کمترین اشاره به برنامهی اتمی شدهاست.
جمهوری اسلامی بر این باور است که به معنای واقعی در منطقه آشوب ایجاد کردهاست. بر این باور است که در یمن، عراق، لبنان که دولت نتوانست تشکیل شود، در افغانستان که میان آقای کرزی و دکتر عبدالله عبدالله درگیری است، در فلسطین که فتح و حماس با هم به توافق نرسیدند، نفوذ دارد و بر این اساس، در پیشنهاداتش میگوید: من حاضرم بنشینم و دانه دانهی این مشکلات را با شما حل کنم، ولی…». این «ولی» را که میگوید، یعنی: «بپذیرید که من یک قدرت اتمی هستم و غنیسازی را ادامه بدهم».
این است که آقای خامنهای همان موضع را دارد تاکید میکند که اگر کسانی زمانی فکر کردهاند میان ایشان و آقای احمدینژاد در مواضع اختلافی وجود دارد، بدانند چنین نیست و رییس جمهوری منصوب وی منعکس کنندهی نقطهنظرات ایشان است.
September 12, 2009 08:58 PM