راديو آلمان
حمله به نویسنده کیهان با کدام انگیزه؟
• مصاحبه كيواندخت قهاري با علیرضا نوریزاده
صبح دوشنبه (۳ اسفند) ایرنا خبر حمله مهاجمان ناشناس به پیام فضلینژاد، نویسنده روزنامه کیهان را منتشر کرد. خبر این واقعه پرسشهایی را در مورد سابقه این نویسنده و انگیزه احتمالی این حمله مطرح کرده است.
آن گونه که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی نوشته است، حمله افراد ناشناس به پیام فضلینژاد یکشنبه شب در ابتدای خیابان فلسطین تهران صورت گرفته است. وی را که از ناحیه سر مجروح شده بوده، همان شب به بیمارستان فیروزگر و سپس در ساعت ۳ بامداد امروز دوشنبه به بیمارستان بقیةالله منتقل میکنند.
به گزارش ایرنا، پرستار کشیک بیمارستان فیروزگر گفته است که مهاجمان از سلاح سرد در حمله به پیام فضلینژاد استفاده کردهاند. ایرنا از قول یک نیروی پلیس کشیک بیمارستان فیروزگر مینویسد که مهاجم یا مهاجمان فرار کردهاند...
Download file
خبر حملهای که گفته میشود به نویسنده روزنامه "کیهان" صورت گرفته، یک روز پس از دادگاه رسیدگی به شکایتهای عدیده علیه این روزنامه منتشر شده است. این دادگاه که قرار بود به اتهامهایی چون "افترا" و "نشر اکاذیب" علیه "کیهان" و مدیر مسئول آن، حسین شریعتمداری، رسیدگی کند به وقتی دیگر موکول شد. علت، عدم پاسخگویی شریعتمداری به پرسشها پس از برخوانی کیفرخواست بود که از جمله با اعتراض یکی از وکیلان مواجه شد.
خبرگزاریهای ایرنا و فارس از پیام فضلینژاد به عنوان پژوهشگری متخصص یاد میکنند که کتابها، مقالات و سخنرانیهایی در زمینه "مبارزه با انقلاب مخملی"، "مطالعات امنیتی و فرهنگی" "مبارزه با سکولاریسم" و "ارتجاع روشنفکری" دارد. فارس مینویسد که پیام فضلینژاد پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران در «افشاگری در خصوص سران فتنه و گروههای مخالف نظام» تلاش فراوانی کرد.
در جهان وبلاگ ایرانی، پیام فضلینژاد به عنوان کسی شهرت دارد که با ورود به این جهان خود را اهل نوشتن معرفی کرد و بعد قلمش را به سود حکومت و "علیه آزادی عقیده و بیان" قرار داد. مخالفان میگویند، آنچه فضلینژاد به ابتکار خود یا سفارش "کیهان" و دستگاههای امنیتی نوشته است، در خدمت نظریه توطئه است. آزاداندیشی، علوم انسانی، اصلاحطلبی، وبلاگنویسی، همه به عنوان توطئه علیه حکومت اسلامی و ولایت فقیه معرفی میشوند. رسانههای نزدیک به جنبش سبز معتقدند که میان نوشتههای او و کیفرخواست دادستانی انقلاب تهران، در اولین "جلسه بزرگ محاکمه نمایشی پس از انتخابات" شباهت چشمگیری دیده میشود.
در مورد پیام فضلینژاد با دکتر علیرضا نوریزاده، ژورنالیست مقیم لندن، مصاحبه کردهایم.
علیرضا نوریزاده: به نظر من مسئله یا شخصی است یا صحنهسازی
دویچه وله: آقای نوریزاده، میتوانید برای ما بگویید که آقای فضلینژاد چه تیپ و پدیدهای است؟
علیرضا نوریزاده: پیام فضلینژاد واقعاً یکی از پدیدههای جالب جمهوری اسلامی است. ایشان به عنوان یک نویسندهی جوان سینمایی کار خود را در جمع یک عده از جوانانی شروع کرد که به خاطر پرهزینه بودن سیاست، سراغ سینما رفتند. آنها در مجلات سینمایی مطلب مینوشتند و با هنرپیشهها مصاحبه میکردند؛ چیزی شبیه به همان گروههای جوانانی که قبل از انقلاب مشتاقانه دنبال هنرپیشههای سینما و کارگردانها بودند. اینها هم همین کار را میکردند. آقای فضلینژاد از جمله افرادی در این گروه بود که به طور مکرر با هنرپیشهها مصاحبه میکرد و هیچ نوع تجربه یا اشتهای سیاسی نداشت.
اما بعد از آنکه حفاظت اطلاعات نیروهای انتظامی وارد معرکه شد، شمار زیادی از نویسندگان سینمایی دستگیر و مجلات سینمایی تعطیل شدند، به ویژه مجلهی "سینما" که بسیار در ایران پرخواننده بود. این جوانان پراکنده شدند. بعضی از آنان به زندان افتادند، برخی مانند محمد عبدی، موفق شدند از ایران بیرون بیایند. آقای فضلینژاد هم یک دوران کوتاه بازداشت و توجیه داشت. اما از آنجا که بیرون آمد، ناگهان سیاسی شد.
منتها سیاسی به این معنا که شروع به مصاحبه با کسانی کرد که در جمهوری اسلامی چندان خوشنام نبودند، مانند آقای فلاحیان. مصاحبهای هم که با آقای فلاحیان کرد، در روزگار خود مقداری سر و صدا ایجاد کرد. چون تلاشاش این بود که چهرهی مثبتی از فلاحیان ارائه بدهد، آن هم بعد از قتلهای زنجیرهای.
آقای پیام فضلینژاد بعداً از مؤسسهای سردرآورد که معلوم شد وزارت اطلاعات این مؤسسه را با عنوان یک مؤسسهی پژوهشی درست کرده است. این آقایان هم در آنجا مثلا پژوهش و تحقیق سیاسی و تاریخی انجام میدادند. ایشان از طریق این مؤسسه وارد "کیهان" شد. در واقع میتوان گفت که ورود به روزنامهی "کیهان" یک نقطه عطف در زندگی آقای فضلینژاد بود.
ایشان در شرایطی وارد "کیهان" شد که احمد اللهیاری یکی از نویسندگان و شاعران قدیمیای که زمانی چپ بود، ولی بعد به صف کیهانیان پیوست، در بستر بیماری و مرگ بود. آقای پیام فضلینژاد بسیار به او نزدیک شد و اتفاقا روش و شیوهی او را هم درپیش گرفت، به این معنا که یک خط واقعیت را با صدها خط دروغ بههم بیامیزد. به قولی یک قطره پرمنگنات در یک قطره آب، که سطل را قرمز میکرد ولی هیچ خاصیتی نداشت.
این شیوه و روش آقای فضلینژاد شد و داستانها و افسانههایی که در رابطه با اصلاحطلبان و وصل کردن انسانها به جاهای عجیب و غریب نوشت. لیستی را هم که وزارت اطلاعات منتشر کرد، ۶۰ اسمی که شامل دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در خارج از ایران به عنوان کسانی میشدکه در توطئه علیه نظام دست داشتند، آقای فضلینژاد داده بود. چون او پیش از آن هم چنین لیستی را منتشر کرده بود.
اسم ایشان در ماجرای وبلاگنویسها خیلی مطرح شد. ممکن است در این مورد توضیحی بدهید؟
آقای فضلینژاد بعد از طرح عجیب و غریبی که نوشت و همهجا را بههم ربط داد، تعدادی از سایتها را به عنوان مراکز توطئه نام برد که مرتبط با مرکز اصلی در سازمان سیا و موساد و دیگر جاها هستند. از جمله کسانی که در ساختن طرح "گرداب" سپاه پاسداران همکاری کردند، آقای فضلینژاد بود و یک وبلاگنویس معروف که از خارج از کشور به ایران رفت و مدتی هم گرفتار شد. آنها با هم نشستند و این طرح را سامان دادند و حداقل بخش سیاسی و توجیهی این کار را همراه افراد دیگری برعهده گرفتند.
آقای فضلینژاد در این زمینه بسیار مبالغه کرد. یعنی تا آنجا پیش رفت که سایتهایی مانند "کلمه" که متعلق به آقای موسوی و هوادارانش بود را به یک جنگ سایبری وصل کردند که غرب علیه جمهوری اسلامی بهراه انداخته است. در واقع آنها هم جزو افسران ارتش سایبری سپاه پاسداران شدند.
اسم آقای فضلینژاد در "پروندهی وبلاگنویسها" به عنوان یکی از بازجویان مطرح شده بود؟
من در این زمینه اطلاعی ندارم که ایشان بازجو بوده است یا نه. اما حداقل این را میدانم که ایشان با مطالبی که مینوشت، برای بازجویان و برای دادستان و قاضی در دادگاههایی که تعدادی از این افراد محاکمه شدند، خوراک تهیه میکرد. چون ادعانامهی دادستان، اگر صددرصد هم عین نوشتهی آقای فضلینژاد یا مطالبی که ایشان در کیهان چاپ میکرد نبود، ۹۰درصد شبیه به آن بود. گویی آقای فضلینژاد در پس دست دادستان نشسته و ادعانامه را رقم زده بود.
در این زمینهها بله؛ ولی این که ایشان شخصاً در بازجویی باشد یا نه را نمیدانم. شاید هم حضور در "کیهان" چنین است. چون خود آقای حسین شریعتمداری قبلاً بازجوی وزارت اطلاعات بوده است. شاید "کیهان" الان مرکز بازجویان سابق و لاحق وزارت اطلاعات شده است.
خبری که در مورد زخمی شدن ایشان منتشر شده است را تا چه حد واقعی میدانید؟ یا این که میتواند یک سناریو باشد؟
آقای فضلینژاد قبلاً از این حرفها زیاد زده و چندین نوبت صحبت از سوءقصد و تلاش برای کشتن کرده است. ایشان خیلی علاقهمند است در این زمینهها مرتب حرف بزند. من وقتی خبر را دیدم، واقعا باور نکردم. برای من غیرقابل تصور است که در جمهوری اسلامی کسی بخواهد آقای فضلینژاد را مجروح کند. چون کسانی که ایشان علیه آنها مینویسد، اهل چاقو نیستند. افرادی هم که از دوستان آقای فضلینژاد هستند و این کارهاند، طبیعتاً آقای فضلینژاد را نمیزنند.
قضیه میتواند دو شکل داشته باشد؛ یا این که این در باب یک مسئلهی خصوصی و شخصی است و آقای فضلینژاد –چون به این کارها عادت دارند− راجع به فردی چیزی نوشته است و فقط اسم اولاش را آورده که بتواند بعداً به او مراجعه و شانتاژش کند و آن فرد واکنش نشان داده است. یا در صورت دیگر، یک صحنهسازی است برای این که ایشان برای خودش اعتباری کسب کند و بگوید چون علیه جنبش سبز و اصلاحطلبان افشاگری کرده است، آنها هم دست به این عمل زشت زدهاند و خواستهاند او را از بین ببرند.
من چندان حرفهای آقای فضلینژاد را باور ندارم. چون تا به حال اکثر صحبتهای ایشان بیمایه و بیپایه بوده است. نکتهی جالب در نحوهی خبررسانی است که در یک جا میگویند ضرباتی به صورت و سر ایشان خورده است و حالش وخیم است و چند خط پایینتر مینویسند که پزشکان دارند مژده میدهند که ایشان به سلامت جسته و بهزودی از بیمارستان خارج خواهد شد. تصور من این است که به این ماجرا باید بیشتر به عنوان یک صحنهسازی و بازی نگاه کرد.
بازتاب این واقعه یا این خبر را چگونه میبینید؟
در ایران هر خبری که اتفاق میافتد، دستکم چهار تا پنج منبع به آن توجه میکنند. در این مورد، جالب است که آقای فضلینژاد یا دوستانشان خیلی با آب و تاب این خبر را انتشار دادهاند، اما گویی برای هیچکس دیگری اصلا اهمیت ندارد.
بازتاب و انعکاس این خبر را ما خیلی محدود دیدیم. یعنی جایی توجهی به آن نکردند. در حالی که اگر مثلا یکی از اهل قلم اصلاحطلب مورد ضربه قرار گرفته بود، مطمئن باشید همه جا خبرش منتشر میشد. برای این که اصلاحطلبان در حالت مظلومیت هستند. ولی آقای فضلینژاد دستاش در دست حاکمیت و بهویژه بخش رادیکال و سرکوبگر حاکمیت است. بنابراین کسی هم به آن توجهی نکرد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: فرید وحیدی
February 22, 2010 09:35 PM