یکهفته با خبر
نوید سبز من و تو به این دیار رسید! *
سه شنبه 2 تا جمعه 5 مارس
همه راهها به تهران ختم میشود
سرمای واشنگتن در نیمه روز به بهار چشمک میزند که ماه مارس در این سوی جهان، شبیه ترین به اسفندماه ما در خانه پدری است. آفتابش جان نواز است و چشم گشودن شکوفهها منظری از بهشت نادیده را در دیده مینشاند. یکباره پرت میشوم به شیراز، آن سال که نوروز را میهمان خواجه بزرگ حضرت حافظ بودیم. شهرام شاهرختاش هم با من بود و به مزار خواجه که رسیدیم هر دو چنان در اشک غرقه بودیم که دیگر زائران حیرتزده به دو نوجوانی مینگریستند که انگار بر مزار پدر زار میزدند.
در واشنگتن هستم و جستجوگر شباهتهای پایتخت ینگه دنیا با شیراز، تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، سنندج و آن هزار هزار شهر و روستائی که عطرشان در خونم جاری است. در تابستان در آغاز برپائی جنبش سبز، گوشها در این سو، در کنگره، وزارت خارجه و اتاق فکرهای ریز و درشت برای شنیدن پیام سبز ملت ایران آمادگی نداشت. در واقع آنها که نه فقط برای مردم اینسو بلکه حالا برای روستای کوچک در فقرنشسته دهک افغانستان نیز کدخدا تعیین میکنند، گاه با نگاه عاقل اندرسفیه و زمانی با پوزخند، حرفهای ما را تحویل میگرفتند که میگفتیم جنبش سبز رودخانهای است که سر بازایستادن ندارد. این خروش را جدی بگیرید. سه دهه، خفقان و فریب و دروغ و کشتار و نکبت اسلام ناب انقلابی ولائی چنان دملی بزرگ بر پیکر ملت ایران، به نشتر جنبش سبز ترکیده است. این را جدی بگیرید. با آنکه نایب امام زمان بر چهره خون گرفته ندا، گلوی پربغض سهراب و پیکر چاک چاک محسن، خندیده بود و تحفه آرادانش با وقاحت مردمی سرفراز و آزاده را خس و خاشاک خوانده بود اما در واشنگتن هنوز پای روضه «ولی نصر» و نواده رحیم و کریم آب منگُلی و حاج آقا «تکیه» مینشستند و با رویای خوش دست در آغوشی با احمدینژاد که توسط مصورالممالک نیمه پارسی ـ نیمه ینگه دنیائی تصویر شده بود دست به گریبان بودند. این بار اما آماده شنیدن بودند. حالا دیگر دلالان محبت بین تهران و واشنگتن به سختی مشتریانی در این سو پیدا میکنند. موج سبز چنان چرت بعضی از دلبستگان اندیشه «همآغوشی از راه دور» با رعایت کلیه احتیاطات و مصرف قرصهای بارداری و پوشش طبی!! (جهت حفظ هویت آنها که قرار بود به رختخواب نایب امام زمان و تحفه آرادان پا بگذارند) را پاره کرده است، که سردسته آنها در مقام نایب الرئیس، امروز به مهمترین مخالف رژیم ولایت فقیه بعد از خانم هیلاری کلینتون تبدیل شده است.
خسته اما با ثبات
خانم هیلاری کلینتون و دستیاران نزدیکش مواضعی کاملاً آشکار علیه جمهوری اسلامی دارند. خانم کلینتون که 8 سال بانوی اول ایالات متحده بود و حالا بانوی نخست دیپلماسی این کشور، خسته به نظر میرسد. سفرهای پیاپی، گفتگوهای طولانی و پروندههای ضخیمی چون خاورمیانه و فلسطین، عراق و افغانستان و پاکستان و یمن در منطقه ما و روابط با روسیه و چین و بعد قضایای آمریکای لاتین خواب راحت از چشم وزیر خارجه آمریکا برده است با این همه بانوئی که در سختترین روزهای همسرش که در برابر توفان سهمگین رسوائی «مونیکا گیت» هم چون ماده پلنگی در کنار بیل کلینتون ایستاد و بر احساسات جریحهدار شده و چهره پر از درد و اندوه خود، پردهای از لبخند و عشق کشید، در سه سالی که پیش رو دارد، مصمم است کارنامهای متفاوت از اسلافش به جا گذارد. موضوع روابط با ایران و نحوه تعامل با جمهوری ولایت فقیه مهمترین دلمشغولی اوست. در وزارت خارجه آمریکا، حالا وقتی از حکومت جمهوری اسلامی یاد میکنند، پذیرای این واقعیت نیز هستند که نیروئی قدر در برابر این حکومت قد علم کرده است که تا به زیر کشیدنش سر باز ایستادن ندارد. نیروئی که دربرگیرنده طیفهای فکری مختلف در جامعه ایران است و بر بستر وحدت ملی برای تحقق مردمسالاری، عدالت اجتماعی و آزادی اندیشه و بیان، جاری است. حالا دیگر کسی چانه نمیزند که به توی ایرانی مخالف رژیم بقبولاند؛ «چارهای نیست، باید با آنها کنار آمد و...» حالا میپرسند آیا چهارشنبه سوری میتوان تلخی 22 بهمن را از کام ملت ایران بشوید؟ به فردی که این سؤال را میپرسد میگویم: تلخی 22 بهمن در فردای همان روز شسته شد. همینکه رهبران جنبش در داخل ایران آمادهاند به اشتباهات تاکتیکی خود اعتراف کنند و هر خطا را زمینهساز کار درست بعدی قرار دهند، دستاورد مهمی است که تلخی سکتههای گاه به گاه را پاک میکند. در واشنگتن همه میخواهند بدانند قدم اساسی بعدی جنبش چیست؟ آیا موسوی و کروبی همدل و همبسته تا پایان راه در میدان میمانند و یا از هم جدا و در نهایت هر یک با شروطی تسلیم خواهند شد؟ یک کارشناس برجسته بنیاد کارنگی که روی تغییر و تحولات سپاه کار میکند از من میپرسد؛ فکر میکنید سپاه دست روی دست بگذارد تا جنبش سبز به پیروزی برسد؟ میگویم با حمایت سپاه سبز، البته جنبش پیروز خواهد شد. و بعد برایش توضیح میدهم که هم اکنون در بین کادرهای رده دوم و سوم سپاه، جنبش سبز یاران صادقی یافته است که به وقتش پرده از رخ بر میگیرند. حتی در رده نخست نیز شمار زیادی از سردارانی که جنگ را تجربه کردهاند حاضر نخواهند شد به روی مردم آتش بگشایند. در تابستان گذشته که به واشنگتن رفته بودم دلها همچنان با امید «دیالوگ سازنده» میتپید و دلالان محبت سخت در تلاش بودند که واشنگتن را وادار به دادن امتیاز به جمهوری اسلامی کنند تا «سیدعلی آقا» لباس سرخ غضب از تن به در آوردو جواز گفتگو را صادر کند. حالا اما در ماه مارس، شوق شنیدن از جنبش سبز و مواضع رهبرانش در چهارسوی پایتخت آمریکا لمس شدنی است. حالا آقای پارسی نیز ناچار به تغییر موضع و تجدیدنظر در نگرش خود به اهل ولایت فقیه شده است. دیگر توجیهات امثال او خریداری ندارد. ضمن اینکه هستند آنهائی که بهویژه در دستگاههای اطلاعاتی آمریکا کنار آمدن با آخوندها و نوکرانشان را به مراتب گزینه مناسبتری برای مصالح درازمدت آمریکا میدانند. یک دولت ملی که مصالح عالیه ملت ایران را فراتر از هر مصلحتی قرار دهد البته چندان مطلوب خارجی از هر نوعش نخواهد بود. امّا میتوان با یافتن نقطههای مشترک در روابط ایران و آمریکا و پررنگ کردن جنبههای همکاری در راه گسترش صلح و آرامش در منطقه، ثبات اوضاع در عراق و افغانستان و... روابطی ویژه را پایه گذاشت که چهارتا و نصفی دانشجوی ایدهآلیست، تحت تأثیر آخوندکی چپزده، نتوانند بیش از سه دهه به گروگانش گیرند.
چهارشنبه سوری و اهالی فاضل آباد
هر سال در آستانه نوروز وقتی به چهارشنبه سوری میرسیم شماری از اهالی فاضل آباد در داخل بلاد اسلام و ایضاً در بلاد کفر، از دل متون تاریخی دل و روده این آئین پر از شادی و زندگی و نور را بیرون میریزند تا یکیشان ثابت کند خیر آقا، این چهارشنبه سوری قبلاً پنجشنبه سوری بوده و دیگری از جشن هندوان یاد میکند که ما در زمان صفویه آن را سرقت کردهایم و سومی با ریشی به بلندای تاریخ مدعی میشود که اصولاً در روزگار فُرس باستان ما روزشمار نداشتهایم و هفته معنائی نداشته و... این هفته هم در بعضی از تلویزیونهای خارج و داخل کشور مطالبی را در باب جشن آخرین شام سهشنبه سال که چهارشنبه سوریاش میخوانیم دیدیم و شنیدیم که میتوانم یک کتاب در این زمینه بنویسم. و آنچه در این میان در نظر اهالی فاضل آباد جائی نداشته، جایگاه این جشن کهن در باورها و اعتقادات مردمی است که نه برایشان اهمیت دارد ریشه این جشن رو به هند یا چین دارد، محمود غزنوی از سومنات به سوقاتش آورده یا مرشد کامل عباس صفوی از ماهرویان هندیاش به ارمغان گرفته است. این مردم قرنهاست عصر سهشنبه پایانی سال خورشیدی، آتش میافروزند، فالگوش میایستند و به خانه یکدیگر به قاشق زنی میروند و امسال البته موج سبز بر آن است که این جشن خجسته را با سبزی شعارهای خود زینت بخشد.
از یاد نبریم که در آخرین پنجشنبه سال، زیارت قبور رفتگان از پسندیدهترین سنتهای ایرانیان طی قرون بسیار بوده است. خانه آب و جارو میکردند، بر بامها نوارهای رنگین بر بند میزدند تا ارواح اجدادشان به منزلشان سر زند. حالا اما میرویم بر مزار ندا و سهراب و محسن و محمدرضا و آرش و... گل بنهیم. میرویم تا جانباختگان وطن را مورد تقدیر و ستایش قرار دهیم. میرویم تا خاری باشیم در چشم استبداد. خامنهای و تحفه آرادانش، همراه با سرداران بسیج و سپاهش سال سبز را به خون آلودند. «تردید نکنید امسال، سال سبز آزادی خواهد بود و مردم ایران لکه سیاه انقلاب و ولایت جهل و جور و فساد را به آب چشمه آزادی و عدالت خواهند شست» این پیامی است که از ایران برای خیلیها رسیده است. نوعی تبریک نوروزی متفاوت برای نوروزی که رنگ و طعم و عطرهای متفاوت از نوروزهای سی سال نکبت خواهد داشت.
شنبه 6 تا دوشنبه 8 مارس
سرانجام عراقیها روز یکشنبه پای صندوقهای رأیگیری رفتند تا سرنوشت خود را برای سالهای پیش رو رقم زنند. در انتخابات پیشین یعنی نخستین آزمون دمکراسی پس از سرنگونی رژیم توتالیتر بعث و 60 سال رژیمهای نظامی که نیمه دمکراسی دوران پادشاهی عراق را در ژوئیه 1958 با مثله کردن اجساد پادشاه و دولتمردان بزرگ آن روز به خاک سپردند، در عراق بودم و از نزدیک میدیدم که دلارهای سبز جمهوری ولایت فقیه چگونه شهروندان فقیر بصره و العماره و کوفه و نجف و کربلا و مدینهالصدر را به فروش رأیشان وا میدارد. در آن انتخابات وابستگان جمهوری اسلامی البته به پیروزی رسیدند اما هنگام انتخاب نخست وزیر آرزوی رژیم برای تشکیل دولتی به ریاست یکی از سرسپردگان دیر و دور از نوع چلبی و جعفری به علت مخالفت فراکسیون الدعوه و فضیلت تحقق نیافت و سرانجام با حمایت ائتلاف کردها مرکب از اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان و چند تشکل کوچک کرد و ترکان، نوری المالکی کابینهای ائتلافی تشکیل داد که سنیها نیز در آن حضور یافتند و چند وزارتخانه مهم از آن آنها شد. این بار اما وضع به گونه دیگری است. نوری المالکی که دو سال پیش با اعمال قدرت در مقابله با «صدری»ها در بصره و مدینهالصدر و گروههای شیعی متمرد وابسته به رژیم ایران، اعتبار بسیار یافته بود طی شش ماهه اخیر با موجی از عملیات تروریستی که بیش از جای پای القاعده، اثر انگشت سپاه قدس در آنها دیده میشد بخشی از این اعتبار را از دست داد که هدف جمهوری اسلامی زمینهسازی برای نخستوزیری ابراهیم الجعفری بود که میلیونها دلار برای تبلیغاتش هزینه شد.
در انتخابات جدید عراق تصمیم کمیسیون ویژه عدالت و پرس و جو که فرعی از کمیته ریشهکنی بعث است، در محروم کردن شماری از شخصیتهای سرشناس ملی و سکولار عراق از نامزدی در انتخابات، کوشید با ادعای بعثی بودن این نامزدها و خطر بازگشت بعثیها، فضای پرشور انتخاباتی را آشفته کند. بعضی از محروم شدگان مثل صالح مطلق رهبر جبهه گفتگوی ملی و ظافر العانی رهبر تجمع آینده ملی که در پارلمان فعلی حضوری چشمگیر داشتند از سرسختترین مخالفان رژیم ایران و دخالتهایش در عراق بودند. کمیسیون ویژه عدالت و پرس و جو که ریاستش با علی اللامی از وابستگان جمهوری اسلامی است، به فرمان ارباب دست به تصفیه ملیها و سکولارهای ضد رژیم ولایت فقیه زد. و این علی اللامی که یک سال به علت اعمال تروریستی در زندان آمریکائیها بود از سوی فرمانده نیروهای آمریکائی در عراق وابسته حقیر رژیم ایران، لقب گرفت. تکلیف احمد چلپی رئیس کمیته ریشهکنی بعث هم که روشن است. مردی که بزرگترین نقش را در حمله آمریکا به عراق داشت به علت وابستگی به رژیم ایران امروز نه تنها نزد آمریکائیها بیاعتبار است بلکه در کشور خود نیز ارزش و اعتباری ندارد.
رقبای اصلی در انتخابات
در طول ماههای اخیر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و عواملش در عراق از جمله حسن کاظمی قمی سفیر و حسن دانائیفر رئیس هیأت بازسازی اعتاب مقدسه که به جانشینی کاظمی قمی انتخاب شده است به تلاش گستردهای دست زدند تا نظیر انتخابات گذشته یک جبهه بزرگ از شیعیان ذوب شده در ولایت فقیه و یا کمی ذوب شده برپا کنند اما نوریالمالکی زیر بار انضمام به جبهه ائتلاف شیعه نرفت. او پیش شرطی داشت که حکیم و جفعری زیر بار آن نرفتند. مالکی ضمانتی میخواست که راه را برای ادامه نخستوزیریاش هموار میکرد. مالکی خواسته بود ائتلاف تضمین کند در صورت پیروزی و کسب اکثریت کرسیهای پارلمان، به نخستوزیری او رأی دهد.
عمده ترین رقبای انتخابات در عراق به شرح زیر در تشکلهای ائتلافی برای کسب کرسیهای پارلمان مبارزه کردند.
1 ـ تشکل دولت قانون به رهبری نوری المالکی نخستوزیر، بیش از 40 حزب و گروه کوچک و بزرگ در این تشکل حاضرند. حزبالدعوه به رهبری مالکی، و گروههای کوچکی از ترکمانها، کردهای شیعه فیلی، چند شخصیت سنی و مسیحی ستونهای این ائتلاف به شمار میروند. اسامی گروهها به شرح زیر است؛ حزبالدعوه جناح مالکی، حزبالدعوه جناح هاشم موسوی، منفردین مستقل به رهبری وزیر نفت حسین الشهرستانی، گروه مستقل عربی به رهبری عبدالمطلب الجبوری، ائتلاف ملی دمکرات به رهبری مالک دوهان حسن، اتحاد اسلامی ترکمن به رهبری عباس البیاتی، حزب انتفاضه به ریاست یحیی کاظم.
2 ـ فراکسیون عراقیه، این فراکسیون که مهمترین احزاب و شخصیتهای سکولار شیعه، سنی، مسیحی، عرب و کُرد و نیز نمایندگان اقلیتهائی چون ایزدیها و صابئه در آن عضویت دارند به رهبری دکتر ایاد علاوی نخست وزیر اسبق عراق مهمترین رقیب گروههای شیعه وابسته به رژیم ایران است. فراکسیون در هیأت جدید خود به رهبری دکتر علاوی رهبر حزب جنبش وفاق ملی، طارق الهاشمی ـ معاون رئیس جمهوری ـ رهبر حزب تجدید منشق از حزب اسلامی، جبهه گفتگوی ملی به رهبری صالح المطلق، تجمع ملی عراقیها به رهبری اسامه النجفی، جبهه ترکمنهای عراق به رهبری سعدالدین ارکیج، گروه میانه محافظهکار به رهبری عبدالکریم ماهود، جنبش عدالت و اصلاح به رهبری عبدالله عجیل الیاور، جنبش الحیات به رهبری اسکندر وتوت و...
3 ـ تجمع ائتلاف ملی عراق به ریاست عمار الحکیم فرزند عبدالعزیز حکیم که سال گذشته به علت بیماری سرطان درگذشت. این تجمع در شهرهای شیعه نشین رقیب سرسخت گروه مالکی و مؤتلفان اوست. عمدهترین احزاب و شخصیتهای عضو این ائتلاف به این قرارند؛ مجلس اعلای اسلامی عراق، سازمان بدر (سپاه بدر سابق) به رهبری هادی العامری، فراکسیون احرار (وابستگان متقدی صدر) گروه اصلاح ملی به رهبری ابراهیم الجعفری، حزب فضیلت به رهبری هاشم عبدالحسین، کنگره ملی عراق به رهبری احمد چلپی، حزب ترکمان ایلی به رهبری ریاض جمال امین، حزبالله به رهبری حسن الساری، جنبش سیدالشهداء به رهبری داغر الموسوی، سازمان عمل اسلامی (دار و دسته محمد باقر مدرسی) و...
4 ـ ائتلاف وحدت عراق به رهبری جواد البولانی وزیر کشور که شیعه مستقل است از 38 گروه و حزب کوچک تشکیل شده که در میانشان گروه محمود المشهدانی رئیس سابق پارلمان و احمد عبدالغفور السامرائی رئیس اوقاف سنی چهره شاخصی دارند.
5 ـ جبهه هم پیمانان کردستان، از اتحادیه میهی به رهبری جلال طالبانی رئیس جمهوری عراق، حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود البارزانی رئیس منطقه خودمختار کردستان، حزب کمونیست کردستان، حزب سوسیالیست، حزب برادری کردی و... چند گروه کوچک مسیحی و کرد و ایزدی تشکیل شده است. جدائی نوشیروان مصطفی از طالبانی و تشکیل جبههای که در انتخابات انجمنهای شهر و روستا، توانست شماری از کرسیهای اتحادیه میهنی را به دست آورد، موقعیت اتحادیه را در بعضی مناطق کردستان به خطر انداخته است اما به نظر نمیرسد در انتخابات پارلمانی نوشیروان مصطفی بتواند به جز چند کرسی در سلیمانیه تغییری اساسی در نقشه سیاسی کردستان عراق بدهد.
6 ـ جبهه توافق عراقی، به رهبری حزب اسلامی عراق که دبیرکل آن اسامه التکریتی است. تجمع عشایر مستقل، حزب عدالت ترکمن، و تجمع اهل عراق از دیگر احزاب این جبهه است.
7 ـ اتحاد ملت، تجمع دیگری است که رهبریش را حميد مجید موسی دبیر کل حزب کمونیست عراق به عهده دارد. و حزب کلده و آشوریها و حزب ملی دمکرات از دیگر احزاب آن است.
در کنار این گروهها، تشکلها و شخصیتهای دیگری نیز هستند که بعضاً مثل ایاد جمالالدین روحانی جوان سکولار عراق، این بار مستقلاً در انتخابات شرکت کردهاند.
==
* این بار از خواجه بزرگ مدد گرفتم تا با واژگان خود عنوانی بر نوشته بگذارم.
March 12, 2010 05:21 PM