یک هفته با خبر
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
سه شنبه 17 تا جمعه 20 اوت
سید علی آقا نه اهل معجزه بود نه اصولا دین را در قالب سنتی آن باور داشت که مثلا تصور کنی چند سالی بعد با لقب حضرت آیتالله سید علی الحسینی الخامنهای رساله چاپ کند و به اخذ وجوهات شرعیه مشغول شود. شوریده سری داشت و صدائی که به جز ترانههای روز رادیو اگر برمیخاست به ذکر علی بود و در ستایش یار لم یزلی. سر و ته علی آقا را میزدی یا در طرقبه بود و یا در وکیلآباد. تهران هم که می آمد رو به کعبه قلهک و شمیرانات نماز میگزارد که همه احباب و اخیار در آنجا رحل اقامت افکنده بودند. حتی در ایام تبعید در هرسوئی بود باغچهای پیدا میکرد و تفرجگاهی که هوای نقی داشت و رفیقی پیدا میکرد از جنس حاج آقا تقی (از برادران مرحوم آیت الله العظمی حسن طباطبائی قمی از رفقای گرمابه و گلستان سیدعلی آقا) من بارها نوشتهام تغییر حالاتی که در سید علی آقا دیدهام در هیچیک از آخوندهای به قدرت رسیده ندیدهام، اگر جانوری از نوع جنتی تغییر حالت داده و یا آخوندی طلبه باز مثل محمد تقی مصباح یزدی از مدرسی مفلوک به حضرت آقا تبدیل شده است جای شگفتی ندارد. اما صیروره سید علی آقا از نوع دیگری است.
با اوضاعی که میبینم هیچ امیدی نیست که ولی امر مربوطه مثل شیخ صنعان سرانجام به خود آید و پتیاره خانم قدرت را رها کند و عاقبت بهخیر شود، بر جبین حضرتش نور رستگاری که هیچ سایه رهائی نیز نمیبینم. در طول یکسال گذشته رهبر حتی مریدان و پیروانی را که صادقانه به او اعتقاد داشتند از دست داده است. ماندگاران در بارگاهش همه از بوزینگان مجلس هر قلتشنالدیوانی هستند که پول و قدرت را تقسیم میکند. اگر تا دیروز سید اصغر حجازی آفتابهاش را آب میکرد و میرزا علی اکبر طبیب حضور ولایتی جانش را از افیون ناب سیراب، حالا با بودن حاج میثم ـ حسین طائب ـ و ادیب المماک حداد عادل که هم برای شعرهای آبکی اش زها زه و طیب الله انفاسکم سر میدهد و هم مشغول زمینه سازی برای جانشینی او توسط آقازاده سیدمجتبی داماد عزیزش میباشد که الحمدلله ابتریش به برکت معالجات در بیمارستان کرامول و ولینگتن لندن برطرف شده است و میتواند بقای سلاله عصمت و طهارت حسینی خامنهای را تا ظهور حضرت تضمین کند (البته اگر ظهور در عهد ابوی حاصل نشود) و سردار وحید ثانی(اولی یک دستجردی که همان معرّب دستگردی است اضافه دارد) جنسش جور جور است و دربار ملک پاسبانش ـ چشم حسود کور ـ امروز قبله همه عاشقان دلار است و میعادگاه همه دجالان از نصرالله لبنانی تا خالد مشعل فلسطینی و از گلبدین افغانی تا ابومهدی المهندس عراقی.
در حضورش امامعلی تاجیک دست به سینه مینشیند و هوگوچاوز ونزوئلائی صلوات شکر میخواند. سران عراق دمکرات بعد از خواندن نماز صبح به امامت باراک حسین اوباما، مغرب و عشا را به او اقتدا میکنند و چریکهای دست به یراق در مصر و شامات خطبه مرگ به نام نامیاش میخوانند. اگر جدش با خمس سهم سادات هزینه خود و چهارتا و نصفی مرید را تأمین میکرد حالا بیت المال ملک عجم در اختیار اوست و تاج نادری و تخت طاووس ومیدان نفت و گاز پارس جنوبی پشتوانه اعتبارش.
شما اگر از روضه خوانی ده شب صد تومان به اضافه حداکثر چهار مثقال عصاره کوکنار کرمانی ناگهان با حادثهای که به معجزه شبیه بود صاحب میلیاردها میشدید و برای مصرفتان مزرعه مخصوص در کرمان وخراسان بر پا میشد و کیلو کیلو نابترینش را خدمتتان میآوردند، آیا جز این میکردید که سید علی آقا میکند؟ آیا شما نیز آقازاده محبوبتان را برای جانشینی آماده نمیکردید؟ سید مجتبی چه چیزی کمتر از «پرزیدنت جیم جونگ ایل و بشار الاسد و جمال مبارک و سیف الاسلام قذافی» دارد که ولایتعهدیش ر ا بر نمیتابیم و از اظهارات اخیر ابوالزوجه محترمش استاد غلامعلی خان حداد شگفتی زده میشویم؟
ماشاالله اگر آقا جانش فقط جامع المقدمات خوانده بود و الفیه حاجی، آقا زاده سید مجتبی هم درس داخل خوانده و هم خارج. آدمکشی را نزد اصغر حجازی و حسین طائب آموخته و مراتب عدالت شکنی و حق کشی را در خورجین معرفتش با حضور در دروس قاضیالقضات دستگاه ولایت حضرت آیتالله سید محمود الهاشمی الشاهرودی اندوخته، از همه مهمتر مدارج ارتقاء از مرحله حزباللهی مجذوب تا قطب محبوب را نیز در محضر حضرت آیتالله محمد باقر خرازی مرشد آقایان حاج محتشم و سردار حسین اللهکرم و آنتونیونی دیار ولایت جناب آقا مسعود دهنمکی طی کرده است.
بله، وقتی با یک قیام و قعود و یک روایت جعلی از سید روح الله مصطفوی اقای رفسنجانی موفق میشود سید علی پائین خیابانی را بر کرسی ولایت مطلقه بنشاند چه عاملی میتواند مانع از آن شود که بعد از به لقاءالله پیوستن ایشان با توجه به اینکه خبرگان در تسخیر نوکران مقام ولایت است و سپاه حلقه به گوش آقا و آقازاده، دولت در دست موجوداتی حقیر از نوع تحفه آرادان و محمد رضا جیب بر (رحیمی ) و مجلس در تصرف شمس وزیر ولایت، علی آقا اردشیر آملی ملقب به لاریجانی، دستگاه قضا در کف با کفایت آن یکی آملی آمیرزا صادق خان و وزارت جلیله خارجه در تیول حاج منوچ متکی، و از همه مهمتر صندوقخانه بیت از دلار و پوند و یورو و لیره و دینار انباشته و کلیدش را آقا مجتبی به گردن آویخته است در یک قیام و قعود دیگر نوکران پدر با پسر بیعت نکنند ؟
من این نوشته را با تکیه بر خیال و بعضی شایعات ننوشتهام بلکه در هفته گذشته در سفری به خاورمیانه یکی از یاران دیر و دور سید علی آقا را دیدم که همه مزایای مجاورت بیت و مصاحبت با ربالبیت را گذاشته و کنج حجرهای در نجف را اختیار کرده و روز و شب به زاری است که شاید آبروی رفته را به زاری باز آرد. آنچه او روایت میکرد تکان دهنده بود. «آقای خامنهای حالا دیگر پذیرفته که معصوم است و رایت صاحب الزمانی در دستش. شبهای چهارشنبه با آقا امام زمان خلوت میکند و صبح پنجشنبه ملاقات کنندگانش مجبورند به چرندیاتی گوش دهند که گاه دود از کله بلند میکند. مثلا در نیمه شعبان سال پیش فرمودند آقا عنایت کردند و شب تولد مبارکشان به اینجا قدم رنجه فرمودند و. .. آنها که رگ خوابش را به دست آوردهاند یا مرتب خواب میبینند که دیشب آقا امام زمان به خوابمان آمد و فرمود به آقای خامنهای بگوئید با بودن آقا مجتبی اصلا نگران آینده نباشند به همان اندازه که به ایشان محبت داریم آقا مجتبی را دوست میداریم.
آن یکی از قول مرحوم بهجت فومنی که اهل کشف و شهود بود قصه جعل میکند که بله، ایشان در خواب دیده ویا بی واسطه شنیده که. ..حضرت تسبیحگوی محاسن مقام ولایت است و در حضر و سفر ایشان را یاد میکند. از این بدتر نیاز سید به شیره کوکنار هرروز بیشتر میشود و با پیوستن آقای حداد به حلقه آتش آقا حالا روزی دو تا سه بار ذغال الکترونیکی که سوغات. .. از آلمان است داغ میشود و در مواقع اضطراری نیز حب شفنتوس رفع خماری میکند. اوهام و خیالات چنان بر عقل و خرد حضرتش سایه انداخته که دیگر نمیتوان در حضورش سخنی از واقعیات به زبان آورد. شارلاتانهائی از نوع حسن فیروزآبادی و عزیز جعفری و احمد وحیدی به او قبولاندهاند که در صورت حمله نظامی اسرائیل در یکساعت کل اسرائیل را دود میکنند و زمینه نمازگزاری مقام ولایت را چند روزه در قدس شریف فراهم میسازند. آنگاه است که یک میلیارد و نیم مسلمان با جنابش بهعنوان امام المسلمین بیعت میکنند و رهبران همه کشورهای اسلامی برای عرض دستبوسی به خدمتش میشتابند. من اینها را میدیدم و میشنیدم و همیشه میگفتم بالاخره سید متوجه میشود که این مداحان و دستمال ابریشمی مالان به بیضه مبارکش، راست نمیگویند و سعادت ملت و اعتبار و آبروی او و نظام مد نظرشان نیست اما حالا که افرادی از نوع حداد عادل به این جمع اضافه شدهاند و همه امور نیز در دست مجتبی است، دیگر امیدی به بیداری سید ندارم و به همین سبب نیز به نجف باز گشتهام که استخوان سبک کنم».
با توجه به روایت یک شاهد عیان آیا باید دست روی دست گذاشت تا اگر در عهد پدر به سلامت جستیم در زمان پسر شاهد ویرانی و پاره پاره شدن خانه پدری باشیم؟ ما را چه میشود که که دست روی دست گذاشتهایم تا در تماشاخانه ولایت فقیه، مشتی دجال و بچه دجال سرنوشت وطن را به نابودی رقم زنند.
من نگرانم! این آزمایشهای یکروز درمیان موشکهای قدر و قیام و سجیل و طیرابابیل، و حرفهای صدتایک غاز سران سپاه ولایت در باب به آتش کشیدن عالم و نابود کردن بنی آدم نشان دهنده سلطه مغزهای بیماری بر سرنوشت ملت ما است که در اوهام خوش غرقند و نمیفهمند وقتی آمریکا یکصد موشک پاتریوت به کویت میفروشد معنایش این است که جناب فرمانده کل قوا دارند منطقه را برای رویاروئی با شما آماده میکنند. به باور من امروز رهبری جنبش سبز بیش از هرزمان برای برکندن ریشه مصیبتی که ملت ما سی و یکسال است بدان گرفتار آمده، یعنی ولایت فقیه، مسؤولیت دارد. ملاحظات را باید کنار گذاشت و کروبیوار عدم مشروعیت ولایت فقیه را اعلام کرد. امروز بسیاری از روحانیون با ایمان روز و شب دست به دعا دارند که خدایا ملت و وطن و دین ما را را از شرّ خناسان حاکم خلاص کن!
دعا دیگر کفایت نمیکند همتی مضاعف باید تا این بساط برچیده شود. سال پیش تا آستانه آزادی رفتیم، امسال اما باید بقیه راه را طی کرد. اخیرا خامنهای گفته است : باید کسانی را که جزو مجموعه [نظام] بودهاند اما بر اثر اشتباه یا غفلت، کنار افتادهاند با نصیحت و دلالت به راه برگرداند...
من تردیدی ندارم که مهندس موسوی و آیتالله کروبی فریب بازی تازه را نخواهند خورد و اصولا چگونه افرادی که از سوی صدا و سیمای حاج عزت و حسین بازجوی شریعتمداری از کتاب وحی سید علی آقا آنها را با الفاظی چون «حقیر، خائن، عامل اجنبی، توطئهگر، وطنفروش، مرتد و ضد اسلام و...» یاد میکنند، حاضر خواهند شد در بازی تازه ولی فقیه و نوکرانش نقشی را ایفا کنند که در تعارض با همه باورهای آنهاست؟
شنبه 21تا دوشنبه 23 اوت
چند روایت از احوال حوزه
(راوی همان روحانی است که پیش از این از او نکتههائی را در مورد آقا و آقازاده نقل کردم)
اول ماه رمضان آیتالله یوسف صانعی به کتابخانه مدرسه فیضیه رفته بود. به محض ورود عدهای از طلاب ضمن سردادن شعار مرگ بر صانعی راه او را بستند. آقای صانعی با خونسردی به آنها گفته بود میدانید چرا مرگ بر صانعی سر دادهاید؟ اگر نمیدانید من برایتان میگویم. آنگاه یادآور شده بود: سی سال پیش در همینجا من هنگام عبور مرجع بزرگوار مرحوم آقای شریعتمداری فریاد مرگ بر شریعتمداری سردادم، آنچه شما کردید پاسخ عمل من بود.
صانعی بعد از این ماجرا نزد آقای صافی گلپایگانی رفته و جریان را برای او تعریف کرده بود. آقای صافی هم گفته بود اخیراً هنگام زیارت حرم متوجه شدم بعضی از طلاب به من سلام نمیکنند و حتی وقتی من به آنها سلام میکنم جواب مرا نمیدهند. برایم مسجل شده که این مجازات بیحرمتیهایم به مرحوم آقای شریعتمداری است. بله، روزگاری نه چندان دور من نیز به آن مرد بزرگوار که سالها در حضرتش تلمذ کرده بودم بی حرمتی کردم و سلامش نگفتم و...
جایگاه آقای شریعتمداری...
با آنکه دیرسالی از درگذشت آیتالله شریعتمداری میگذرد و در این مدت رژیم از هیچ رذالتی در مورد ایشان به ویژه در رسانهها و کتابهای منتشره در باب انقلاب کوتاهی نکرده، اما روز به روز بر اعتبارآن مرجع آزاده افزوده میشود. مراسم یادبود درگذشت ایشان هر سال با شکوهتر از سال پیش به ظاهردر روز شهادت امام موسی کاظم (که بر پایه روز شمار هجری قمری با روز درگذشت ایشان تقارن دارد) برپا میشود. مصاحبههای آقازاده ایشان آقای مهندس حسن شریعتمداری با رسانههای خارج کشور بین طلاب و روحانیون غیر وابسته اعتبار بسیاری دارد و اغلب درباره آن در حاشیه جلسات درس و بحث گفتگو میشود.
همزمان، روز به روز آخوندهای وابسته بی اعتبارتر میشوند. هر که بیشتر از رژیم دور است محترم تراست. شخصیت رو به اعتلای امروز حوزه آیتالله علوی بروجردی در قم و آیتالله آقا رضی شیرازی در تهران است. آقای صانعی و سید صادق شیرازی به علت نیشهائی که گهگاه به خامنهای و رژیمش میزنند در قم و دستغیب در شیراز نه در مقام مرجع بلکه روحانی مخالف در بین مردم اعتبار یافتهاند.
الظالمین و الظالمین...
در جمهوری ولایت فقیه تحقق دعای اللهم اشغل الظالمین بالظالمین را این روزها به وجه کامل شاهدیم. ذکر دو مورد ناگفته نشان میدهد که حکایت نبردهای داخلی مافیا در دهههای چهل و پنجاه میلادی در قرن گذشته در ایران تکرار میشود.
آقای ابریشمچی از قارونهای معاصر است که با ارتباط سببی و دلاری با اهل ولایت فقیه از جمله حضرت آیتالله هاشمی شاهرودی استاد رهبر و رئیس سابق قوه قضائیه، طی سالهای اخیر ثروتی غیر قابل تصور پیدا کرده است ( دختر ایشان همسر سوم آقای شاهرودی است و پدر زن حداقل ده سال بر اعمال ایشان مهر شرعی زد. از نمایندگی تلفن ناکیا تا خرید املاک مصادرهای به ثمن بخس و. ..). چندی پیش تحفه آرادان به سراغ او فرستاده بود که حاجی، بردی و خوردی و ما را بی نصیب گذاشتی، سه ماه وقت داری که ثلث مالت را تقدیم حاج داوود اخوی عزیز ما و سردار باجناق محترم ما احمدی مقدم و عزیز دل برادر سردار محصولی کنی تا از تقصیراتت بگذریم وگرنه نهتنها خودت بلکه فرزندان و نوادگان عزیزت در بریتانیای کبیر نیز مصون نخواهند بود...
نفر دومی که چوب احمدی نژاد به تنش خورده است حضرت آیتالله محمد محمدی ریشهری فرزند شاطر اسماعیل شاه عبدالعظیمی است. ریشهری که پس از یک نبرد کوتاه با احمدی نژاد بر سرسازمان حج و زیارت از مقام امیرالحاجی سید علی آقا و ریاست بعثه کنار گرفت با تولیت حضرت عبدالعظیم چنان ثروتی به هم زده که تحفه آرادان را به وسوسه انداخت حالا که حج را از او گرفتیم چون نمیتوانیم شاه عبدالعظیم را از او بگیریم پولهای کلانش را میگیریم. دوماه پیش چند بازرس از سوی ریاست جمهوری نزد ریشهری رفته بودند و با صراحت به او یادآور شده بودند که علاوه بر پرداخت سهم دولت از درآمدهای گذشته، از این پس از هر یکتومانی که از داخل ضریح دو امامزاده به دست میآوری پس از کسر سهم مقام معظم رهبری، 70 درصدش را به ریاست جمهوری میدهید تا به شیوه درستی برای نگهداری آستانه مبارکه و حوزه شاه عبدالعظیم خرج شود... و این همان ریشهری جنایت پیشهای است که بهترین نظامیان کشورمان را اعدام کرد و به گوش مرحوم شریعتمداری سیلی زد.
August 27, 2010 06:33 PM