|
January 23, 2011انقلاب یاس و همبستگی ملی تونسسراجالدین میردامادی در کنار اینها، آشوبها و ناامنیها که گفته میشود از سوی شبهنظامیان وفادار به زینالعابدین بنعلی سازماندهی میشود نیز بالا گرفته است و تیراندازیهای خیابانی و غارت اموال مردم نیز مشاهده میشود. از دکتر علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی و کارشناس خاورمیانه و دنیای عرب، پرسیدهام که ارزیابی او از نقش شبهنظامیان وفادار به بنعلی در آشوبهای این روزها در تونس چیست؟ نیروهای انتظامی، بههرحال تمایلاتی نسبت به نظام گذشته داشتند یا حداقل در سطح فرماندهانشان چنین بود. بعد هم گروه گارد ریاست جمهوری و یا سازمان امنیت ریاست جمهوری بود که دارای میلیشیا و افراد مسلحی بودند که برای حمایت و صیانت از نظام تربیت شده بودند. بعضیها هم میگویند این آشوبها توسط اوباشی که در خدمت فرماندهی سابق اطلاعات ریاست جمهوری بودند، انجام میشود. بههرحال همهی اینها به صحنه آمدند. کشته شدن دوتن از اینها در خیابان حبیب بورقیبه، دو روز پیش که از بالای ساختمان به مردم تیراندازی میکردند، نشانهی آن بود که بقایای رژیم سابق هنوز مقاومت میکنند.همهی اینها دست بهدست هم داد، اما واکنش جامعهی مدنی بسیار قابل توجه بود که اجازه ندادند میدان از یک سو دست اوباش بیفتد و از سوی دیگر دست اسلامیها. مورد دوم اینکه آقای راشد الغنوشی دیگر پایگاهی در تونس ندارد. ایشان سالهاست در انگلستان زندگی میکند و شبیه اپوزیسیونهای دیگری شده که هستند و فقط گاهگاهی حرفی میزنند. بهخصوص بعد از رواج تلویزیونهای ماهوارهای، ولی در عین حال، افکار او هم تغییر کرده است. او دیگر راشد الغنوشی، جنبش الاتجاه اسلامی و النهضه دههی ۸۰ نیست. عشقی به ولایت فقیه در ایران ندارد و چندان تماسی هم با آنها ندارد. کتابهایش را هم دیگر سازمان تبلیغات اسلامی جمهوری اسلامی منتشر نمیکند. این است که این راشد الغنوشی اگر به تونس هم برگردد، شبیه دولتمردان امروز حاکم بر ترکیه و دارای آن نوع افکار و اندیشههای برآمده از اسلام سیاسی است. منتها همانطور که گفتم، تونس وضعیت خاصی دارد و گو اینکه در اواخر دههی ۷۰ و بعد در دههی ۸۰، بعد از انقلاب اسلامی ایران، اسلامیها قوت گرفتند و تلاشهایی کردند، ولی در نهایت، اگر دقت کنیم، امروز جایگاهی ندارند. من درک میکنم که چرا این افراد را آوردهاند. شاید خود آقای الغنوشی هم نمیخواسته این کار را بکند، ولی احتمالاً اپوزیسیون حاضر نشده این پستها را بپذیرد و او مجبور به این کار شده است. مثلاً بازگشت وزیر کشور، چون بنعلی او را برکنار کرد، توجیهپذیر بود. هرچند خود اوهم سابقهی خوبی ندارد و آدم منفوری بوده است. میخواهم بگویم این کار از روی ناچاری است، ولی الان که اتحادیهی کارگری نمایندهاش را از کابینه بیرون کشیده، این احتمال وجود دارد که احزاب اپوزیسیون فشار بیاورند. حداقل برای این نوع وزارتخانهها، فردی را در سطح معاون، به عنوان کفیل یا سرپرست بگذارند. ولی بههرحال نمیتوانند افرادی را ازخارج بیاورند و پستهای کلیدی را به آنها بدهند، در حالی که هیچ نوع آشناییای با این نوع مسئولیتها ندارند. ولی در رابطه با ارتش، ارتش تونس یک تربیت ویژه دارد. این ارتش یک تربیت ملی دارد. هیچوقت ارتش در برابر مردم نایستاده و فرماندهان ارتشی سعی کردهاند مسئولیت خودشان را که همانا حفاظت از حدود و صغور و امنیت کشور باشد، به درگیریهای خیابانی و درگیری با مردم آلوده نکنند. این است که میتوانم بگویم ارتش وفادار به قانون اساسی است. اگر قانون اساسی تغییر کند، طبیعتاً ارتش هم به قانون اساسی جدید سوگند یاد خواهد کرد و وفادار خواهد بود. نیروهای امنیتی و پلیس هستند که مقداری اسباب نگرانیانند. افرادی در میان این نیروها هستند که سرنوشتشان را به بنعلی ربط دادهاند. دستگیری فرماندهی نیروهای امنیتی ریاست جمهوری دلیل بر این بود که وجود او را خطری برای نظام جدید یا تحولات جدید میدانستند. من فکر نمیکنم که ارتش، بههیچوجه، بخواهد حتی یک گلوله به سوی مردم رها کند. کادرهای بالای نیروهای امنیتی هم بهسرعت دارند تصفیه میشوند. شمار زیادی از این کادرها دستگیر شدهاند و شمار دیگری را بازنشسته کردهاند. اینها نشان میدهد که فضای امروز تونس، فضایی است که حتی نیروهای امنیتی هم بعد از چندی تحول پیدا کردهاند و در روزهای آینده، ما شاهد تحولات بیشتری خواهیم بود. عجیب است. عنوانی که جنبش در تونس داشت، «انقلاب یاسمین» یا «انقلاب یاس»، حالتی را در جامعه ایجاد کرده که آدم میتواند آن را با روزهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران یا روزهای قبل از انقلاب ۵۷ مقایسه کند. نوعی همبستگی ملی در همهی شئونات بهچشم میخورد. بنابراین تونسیها اصلاً دشمنیای با غرب ندارند. امریکا یا غربیها هیچوقت در تونس دخالتی نکردهاند. با فرانسویها هم که در هرحال روابط عمیقی دارند. هزاران تونسی در فرانسه زندگی میکنند و بخشی از درآمدهایشان به کشورشان برمیگردد. این است که این تصورات و خیالات جمهوری اسلامی است و بههیچروی این جنبش حالت ضد آمریکایی و ضدغربی ندارد. |