صبح است ساقیا ...
در میهن قدیمی من ،
خورشید صبح آزادی
سر میزند
از پشت ابر و فاصله می بینم ،
تاریخ بار دیگر
در می زند .
یک شهر در ترنم آواز سبز عشق ،
بیدار می شود
هر سو نگاه میکنم آنجا
تصویر یکدلی ست که تكرار می شود .
***
ایران سرفرازم ، امروز
زیباترین سرای جهان است
کرد و بلوچ وتالش و ترک و عرب ،
لرهای سربلند
در فصل کوچ قشقائی ها
رو سوی کوههای بویر احمد
با ساز عاشقی
از آنسوی سپیده ی تبریز ،
آوازهای شرق خراسان را
در کوچه های شهرم می خوانند
شیراز و اصفهان ،
بر شانه های زخمی تهران ،
گلبوسه می نشاند .
***
امروز ،
ایران جاودانم
چون رودخانه ای
بر بستر حماسه ی وحدت
تا رستن شکوفه آزادی ،
بیدار و پر خروش و روان است .
***
ای سبزهای عاشق !
تا برکنید ریشه ی نکبت ،
چیزی نمانده است
تاریخ پیش پای شما ،
گل فشانده است .
عليرضا نوري زاده
لندن 30 بهمن 1389
19 فوریه 2011
February 19, 2011 08:32 PM