|
July 20, 2011راديو زمانهمصریها دوباره به خیابان آمدند ایرج ادیبزاده- اعتراضهای مردمی در مصر از سر گرفته شده است؛ درحالی که کابینه جدید مصر روز دوشنبه، ۱۷ جولای برابر ژنرال طنطاوی، رئیس شورای نظامی حاکم؛ سوگند یاد کرد.
علیرضا نوریزاده: از همان روزی که مبارک برکنار شد و به بیمارستان منتقل شد، بحث بر سر اینکه با او چه کنند، یکی از معضلات شورای نظامی حاکم بوده است. افرادی مثل ارتشبد تنتاوی که رئیس این شورا است و در عمل ریاست دولت را بهعهده دارد، ۳۰ سال با مبارک بودند، تحت فرماندهی او بودند و از نظر شرافت نظامی و سوگندی که به وفاداریشان خوردهاند، رضایت نمیدهند که مبارک به صورت اهانتآمیز مورد محاکمه قرار گیرد و میخواهند به هر شکلی شده است حداقل تتمه آبروی او حفظ شود. در عین حال جوانان به هیجان آمده در خیابانها فکر میکردند با برکناری مبارک معجزهای رخ خواهد داد و بلافاصله مملکت درست و همه اشکالات برطرف میشود. اینها هم برایشان خیلی سنگین است وقتی اوضاع را میبینند که چندان تغییری نکرده است. ضمن اینکه همین اوضاع آشفته باعث شده است صنعت توریسم مصر به حداقل برسد؛ صنعتی که تابستانها با سرازیر شدن هزاران توریست به مصر، میلیونها دلار برای مردم این کشور درآمد ایجاد میکرد. همین شهر شرمالشیخ، تابستانها صدهاهزار توریست داشت. همچنین عربها به مصر میرفتند و پولهایشان را در آنجا در هتلهای مدرن مصر، در کازینوها، در شبکدههای مصر خرج میکردند. خب اینها نرفتند. در نتیجه جوانان انتظار معجزه دارند، بدون اینکه این امکان را به دولت بدهند که کاری کند. دولت در عمل با دست و پای بسته راه میرود و همه اینها باعث شده است که بعضیها به شایعه به کما رفتن مبارک با تردید برخورد کنند. رئیس بیمارستان هم گفته است در وضع مبارک تغییری ایجاد نشده است، اما وکیل او نمیتواند ادعایی به این بزرگی را مطرح کند. این احتمال وجود دارد که مصلحت ایجاب کند که مبارک از صحنه خارج شود. بسیاری خروج مبارک را کلید حل این مشکلات میدانند. یعنی معتقدند اگر مبارک فردا بمیرد، زمینه ایجاد میشود برای اینکه مردم از ادعای بزرگشان که عملاً با آن دولت را فلج کردهاند، دست بردارند و دیگر مبارکی در کار نباشد که محاکمه او را نشانه صداقت شورای نظامی و دولت دوران گذار تلقی کنند. من فراموش نمیکنم که در جریان درگذشت محمدرضا شاه نیز در همین مصر این شایعات به شدت رواج داشت؛ بهخصوص درباره پزشک معالج او سخنان بسیاری گفته میشد. ازجمله اینکه مرگ محمدرضا شاه با آن سرعت، در آن شرایط و باتوجه به گروگانگیری و اوضاعی که در ایران وجود داشت، به مصلحت آمریکاییها بود. الان نیز میگویند مبارک اگر امروز به رحمت خدا برود، به مراتب بهتر از فرداست. وزرایی که استعفا کردهاند، بعضاً مورد انتقاد شدید همین جوانها بودند؛ مثلاً وزیر اقتصاد. جوانها انتظار داشتند یکشبه هزاران شغل برایشان ایجاد کند یا از وزرای دیگر که بعضاً مسئول رسیدگی به فساد بودند نیز توقعات زیادی وجود دارد. همین جوانها در خیابان اینها را متهم میکنند که به علت ارتباطی که با رژیم مبارک داشتند، حاضر نیستند به طور جدی پروندههای فساد را بررسی کنند. حالا جانشین او آقای مراد هم از دیپلماتهای برجسته مصری است که در گذشته نیز مشاغل بلندپایه دیپلماسی داشته است. حالا فردا برای او چه عیب و ایرادی بگیرند، خدا میداند. مشکل اساسی این است که هیبت دولت از بین رفته است. یعنی وقتی شورای نظامی نمیخواهد با مردم برخورد کند، این بسیار خوب است، نتیجه بد این است که زمینه میدهد به دست گروهها و احزابی که از این جوانها سوءاستفاده میکنند. الان اسلامیها، اخوانالمسلمین و گروههای سلفی به ظاهر چیزی نمیگویند، به خیابانها نمیآیند، تظاهرات نمیکنند و به نوعی از شورای نظامی حمایت میکنند، چون مصلحتشان در این است که این شورا بماند و انتخابات زودرس را برگزار کند تا آنها بتوانند اکثریت را بهدست آورند. غیر از اینها اساس قانون اساسی سرجایش است. ازجمله دین دولت اسلام است. آنهم در کشوری که میلیونها قبطی مسیحی دارد و گروههای بسیار بزرگی از سکولارها مانند گروههای سیاسی «الوفد» Alwafd، «حزب لیبرال»، «حزب ملی» یا حزبهای قومی در آن فعال هستند. اینها همه احزاب سکولار هستند و دینی نیستند. در حالی که گروههای سکولار براین باورند که الان زمان برگزاری انتخابات نیست. نخست باید قانون اساسی آماده شود، مردم آن را تأیید کنند، بعد انتخابات ریاست جمهوری انجام گیرد و پس از آنکه دولت جدید روی پای خود ایستاد، انتخابات صورت بگیرد. بدینترتیب احزاب زمان طولانیتری دارند تا خودشان را به مردم معرفی کنند. چون در دوران مبارک مردم آنها را نمیشناختند. الان هم اخوانالمسلمین و گروههای اسلامی مسجد را در اختیار دارند و تودههای فقیر و عوام را میتوانند جذب کنند. در حالی که احزاب سکولار و گروههای روشنفکری تریبون درست و حسابی نداشتند و تازه کمکم مردم دارند اینها را میشناسند و به حرفهایشان گوش میدهند. بنابراین اینها میگویند انتخابات را ششماه عقب بیندازیم، تا اساس دولت مشخص شود، قانون اساسی معلوم شود و مردم ما را بشناسند و فقط برایشان اخوانالمسلمین و سلفیهای ریشو مطرح نباشند. مثلاً بانوان مصری ازجمله گروههایی هستند که بسیاریشان اولاً خواستار دادن نقش بیشتر به زنان هستند و همینطور به عقب افتادن انتخابات پارلمان. معلوم است کمکهای سعودی به مصر، مسئلهای حیاتی برای مصریهاست. وزیر خارجه بعدی از لحن این کلام مشتاقانه کاست و گفت که برقراری روابط بین ایران و مصر منوط به تصمیم پارلمان است. یعنی قضیه را به عقب انداخت و این خیلی باعث ناراحتی جمهوری اسلامی شد که پیش خودش حساب کرده بود بهزودی در مصر سفارت میزنند. بعد هم وقتی یک دیپلمات ایرانی بهعنوان جاسوس از مصر اخراج شد، تمام رؤیاهای جمهوری اسلامی را بهباد داد. به نظر من شرایط در مصر بهگونهای نیست که مصریها بتوانند در حالت فعلی روابطی نزدیک با جمهوری اسلامی برقرار کنند. هم مسئله تکیه مصر روی کمکهای گسترده ایالات متحده و هم کمکهای سعودیها، اماراتیها، قطریها و کویتیها، همه موانعی در راه یک روابط صمیمانه و دوستانه با جمهوری اسلامی بهشمار میرود. ضمن اینکه بهطور کلی دستگاه نظامی و امنیتی مصر هیچ نوع اعتمادی به جمهوری اسلامی ندارد. چندین نوبت نیز مچ جمهوری اسلامی در ایجاد تحریک و به جاسوسی واداشتن عناصری در مصر باز شده است و افرادی از مصر اخراج شدهاند. همان طور که اشاره کردم، آخرینش بلندپایهترین دیپلمات جمهوری اسلامی در مصر بود. |