يكهفته با خبر
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه!
سه شنبه 9 تا جمعه 12 اوت
دوراهی سرنوشت
در این دو سه هفته، سید علی آقا که بهسبب گرفتاریهای فیزیکی ناشی از سوءقصد مسجد راه آهن و... و البته روحی مرتبط با وحشت دائمی بهویژه پس از رویدادهای سوریه از روزه گرفتن معاف است، بدجوری نگران انتخابات مجلس شورای جمهوری ولایت فقیه شده است. برای دریافت احوالات حضرتش لازم نیست فقط گفتار و اشاراتش را مد نظر قرار داد. کافی است شما روی حرفهای کسانی مثل غلامعلی خان حداد عادل، پدر عروس مقام ولایت تأمل کنید تا وضع روحی والد آقا مجتبی را تشخیص دهید.
به این گزارش که هفته گذشته در مطبوعات و سایتهای اینترنتی در ایران و خارج کشور منتشر شد توجه کنید تا بعضی از اسباب نگرانی مقام معظم... روشن شود.
غلامعلی حداد عادل، نماینده اصولگرای مجلس و عضو کمیته وحدت اصولگرایان، گفته است که آیتالله خامنهای، مایل نیست اصولگرایان با بیش از یک لیست در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند.
غلامعلی حداد عادل در جلسه اعضای جامعه اسلامی مهندسین در دانشگاه امام صادق، با هشدار نسبت به اختلاف در میان اصولگرایان تصریح کرد: «رهبری معظم انقلاب مایل نیستند که در انتخابات مجلس نهم بیش از یک فهرست ارائه شود.»
حداد عادل، با اشاره به «دوران تلخ دوم خرداد» گفت: «در مجلس هفتم و هشتم اصولگرایان یک رقیب به نام اصلاح طلبان داشتند، ولی در این مجلس گویا باید با دو جبهه که یکی همان اصلاحطلبان و یا اصحاب فتنه و دیگری جریان انحرافی است مقابله کنیم و بنابراین باید به گونهای اوضاع را مدیریت کنیم و مراقب این دو جریان باشیم.»
کمیته وحدت اصولگرایان، که حداد عادل عضوی از آن است به دعوت جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت مبارز، برای همگرایی طیفهای مختلف اصولگرایان برای انتخابات آینده مجلس تشکیل شده است.
در همین حال، آیتالله مهدوی کنی، رئیس جامعه روحانیت مبارز که یکی از چهرههای اصلی در نزدیک کردن اصولگرایان است، خود به تازگی تصریح کرده که محسن رضایی با مراجعه به وی گفته که آیا وی جز اصولگرایان است یا نه و اگر است چرا نمایندهای در کمیته وحدت اصولگرایان ندارد.
عمق نگرانیها و اختلافات در میان اصولگرایان را محمدرضا باهنر، نائب رئیس مجلس، در جلسه جامعه اسلامی مهندسین در همان جلسهای که غلامعلی حداد عادل هم حضور داشت، اینگونه بیان کرده است: «ایجاد وحدت در میان اصولگرایان حواشی زیادی دارد و خبر و تحلیل فراوانی در پیرامون آن وجود دارد و لذا این امر موجب شده تا یک خوف و ترس در میان اصولگرایان به وجود بیاید.»
این مختصر را از سایت رادیو فردا آوردم که معمولا بیطرفانه اخبار اهل ولایت فقیه را عرضه میکند تا گزارشی را که از درون دایره قدرت به دستم رسیده و جزئیات بیشتری را در باب اختلاف اصولگرایان و وحشت رهبر فاش میکند بیمقدمه نباشد...
(هفتهها پیش از آنکه برکناری حیدر مصلحی وزیر اطلاعات از سوی احمدینژاد، اختلافات رهبر و رئیس جمهوری عزیزش را از پس پرده بیرون بیندازد، رهبر گلایههایش را از احمدینژاد در مجالس خصوصیاش باز میگفت و اگر آقای علی لاریجانی در مجلس زهر به کام احمدینژاد میریخت، اجازهاش را گرفته بود وگرنه در دوره نخست ریاست جناب دکتر کسی اجازه نداشت به ایشان اندک انتقادی بکند حتی اگر اسمش علی اکبر ولایتی ـ اسدالله علم رهبر ـ باشد. ولایتی یکبار در نشستی ضمن انتقاد از بیبرنامگی دولت در سیاست خارجی و به ویژه منطقهای از اینکه روابط بسیار نزدیک با همسایگان عرب به تیرگی کشیده اظهار تأسف کرده بود. حضرت رهبر همانجا توی دهان مشاور و محرم اسرار محبوبش زد و صراحتاً گفت آقای دکتر احمدینژاد منویات ما را اجرا میکند و شما ـ یعنی ولایتی ـ درک درستی از امر ندارید و این خیلی اسباب تعجب ما است... بار دیگر پس از برکناری منوچهر متکی آنهم با آن شکل توهینآمیز ولایتی در نشست مشاوران رهبر اشاره کرده بود متکی فرد بارزی نیست اما شیوه برکناری او درست نبود. این بار هم آقا تذکر داد که ایشان اگر کسی را برکنار میکند لابد دلائل مقنعه داشته است.
اما کار از آنجا خراب شد که احمدینژاد دست روی مهمترین ممر درآمد آقامجتبی گذاشت. میدانید که بعد از رحلت امام خمینی تشکیلات فرمان امام، همان هشت ماده معروف زیر نظر دفتر رهبری قرار گرفت. تا نیری همه کاره بود، درصدی به حساب ویژه آقا میگذاشت و بقیه درآمدهای میلیونی تقسیم میشد اما از وقتی آقا مجتبی وارد کارهای پدر شد، تشکیلات یکسره زیر سلطه او قرار گرفت. اموال توقیفی و بعضا با حکم مصادرهای، که بالغ بر 60 هزار ملک و ساختمان و باغ و... میشود در سال 88 حدود 140 میلیارد تومان نصیب آقا مجتبی کرد. به این ترتیب که وقتی صاحب مال با دوندگی و دادن حقالوکالههای کلان به وکلای مورد اعتماد ستاد اجرائی 8 فرمان، سرانجام با مسؤول رفع توقیف روبرو میشود علاوه بر دادن دو خمس که البته به سید صحیح النسبی مثل آقا مجتبی میرسد، بابت هزینه سرپرستی مال توقیفیاش باید مبلغی که معادل 15 تا 20 درصد بهای امروز ملک یا خانه و... مورد نظر است، بپردازد. روی این مبلغ نیز اخیراً درصدی اضافه کردهاند بابت افزایش مرغوبیت. حالا اگر قیمت تعیین شده مثلا یک میلیارد تومان باشد چیزی که دست صاحب مال را میگیرد کمتر از 200 میلیون تومان است که نصف آن را نیز وکیل با انصاف میگیرد.
احمدینژاد از ماه سوم، چهارم دوره دوم ریاستش دست روی ستاد گذاشت و با این توجیه که باید تسهیلاتی در رفع ظلم از کسانی که اموالشان بیسبب توقیف شده فراهم کرد، نمایندهای در ستاد گذاشت بعد هم صحبت مالیات بر درآمد را در باره پولهای بیحساب و کتاب ستاد به میان آورد. آقا چند نوبتی به او تذکر داد که وارد معقولات نشوید. به ظاهر قبول کرد اما کسانی را مأمور کرد تا اطلاعات محرمانه ستاد را به بیرون بفرستند. آن مطالبی که شما در باره فرزندان رهبر در یکهفته با خبر سه سال پیش نوشتید از طریق همین کانالهای ناشناس به دست شما رسیده بود. به هر روی احمدینژادی که در دوران شهرداری تمام اوامر نه فقط رهبر بلکه نزدیکانش مثل حداد عادل (واگذاری ملک مدرسه فرهنگ) و مهدوی کنی که در زمان کرباسچی و ملک مدنی نتوانسته بود به اسم دانشگاهش ملک میلیاردی ولی عصر را بالا بکشد، را مو به مو اجرا کرده بود حالا شروع به چموشی کرد. دستش هم پر بود. در آن سه روزی که بعد از برکناری محسنی اژهای وزارت اطلاعات دستش بود، پرونده خیلیها از جمله فرزندان آقا، اخویها و اخالزوجههایشان را کپی کرد. همینطور ریز و درشت نوکران دست به سینه آقا، فرماندهان سپاه، علمای اعلام و... هر بار که زیر فشار قرار میگرفت پروندهای را برای تحقیق به مرکز پژوهش دفتر ریاست جمهوری میفرستاد با این اشاره که: بر ادر گرامی جناب آقای... اخیراً از سوی فردی دلسوز و مومن به انقلاب مطالبی که ضمیمه این نامه است در باره فساد مالی و اخلاقی آیتالله زاده ـ مثلا فرزند ناصر مکارم شیرازی ـ به دفتر ریاست جمهوری رسیده است. خواهشمند است هر چه سریعتر شخصاً نسبت به صحت و یا سقم این مطالب تحقیق نموده و مرا مطلع نمائید...
برکناری حیدر مصلحی نیز به این سبب بود که او در رابطه با غیبت دوساعته رحیم مشائی در سفر احمدینژاد به نیویورک در سال گذشته، با استناد به اعترافات... که چند روزی هنگام سفر به ایران دستگیر شده بود، در گزارشی به رهبر با قاطعیت گفته بود مشائی در این دوساعت همراه با دکتر... با یک مقام عالیرتبه سازمان سیا ملاقات کرده است و...)
بقیه این گزارش رسیده را که مسیر نزاع رهبر و رئیس جمهوریش را تا انتخابات مجلس مشخص میکند به هفته آینده میگذارم.
شنبه 13 تا دوشنبه 15 اوت
ای بعثی عزیزم، بگو که خون بریزم
بشار الاسد به پایانش نزدیک میشود، وحشت سید علی آقا بی دلیل نیست. سراج میردامادی با من مصاحبهای در باره آخرین تحولات سوریه کرده که فکر میکنم آخرین تحولات را طی آن بررسی کردهام. مصاحبه را در اینجا میخوانید:
میردامادی: سیر تحولات در سوریه وارد مراحل جدیدی شده است. از یکسو، سرکوب خونین در شهرهای مختلف همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی سفرای خود را از سوریه فراخواندهاند. تحلیل و ارزیابی شما از آخرین تحولات در سوریه چیست؟
علیرضا نوریزاده: برخلاف لیبی که اتحادیه عرب خیلی سریع تصمیم گرفت و حتی عملیات ناتو و حمله به لیبی را به نوعی تشویق کرد، در مورد سوریه وضع بسیار پیچیدهتر بود.
اولاً سوریه جایگاه خاصی در جهان عرب دارد. به قول خودشان «قلب تپنده عربیت» است و در پناه شعارها و بازیهای سیاسی رژیم سوریه طی ۴۰ سال گذشته یا بیشتر، دمشق به عنوان پایتخت رادیکالهای عرب و «جبهه ممانعت»، جبههای که نمیخواست با اسراییل، با شرایط اسراییل صلح کند، خود را حداقل به افکار عمومی عرب و به نیروهایی که ادعای مترقی بودن و چپ بودن داشتند، قبولانده است. بنابراین تصمیمگیری راجع به سوریه کار مشکلی بود.
از سوی دیگر، عوامل و وابستگان سوریه همهجا بودند و نوعی روابط شخصی بین خانواده حاکم در سوریه و بعضی از خانوادههای حاکم در دیگر کشورهای عربی وجود داشت. برای نمونه ملک عبدالله، پادشاه سعودی، هم مادرش سوری است و هم همسر نخستاش که فرزند بزرگاش «امیر متعب» از اوست. همچنین خواهرش همسر رفعت اسد، برادر حافظ اسد بود.
بنابراین به نوعی این ارتباطات فامیلی و ارتباطات عمیق تاریخی باعث میشد که مثلاً دولتی مانند عربستان سعودی، همیشه به یاری سوریه برود. منتها وقتی سوریها رفیق حریری را کشتند (یعنی به احتمال قوی سوریها پشت قضیه بودهاند)، روابط یخزده شد و چندسالی عربستان اعتنایی به سوریه نمیکرد تا بعد از اینکه در لبنان انتخابات شد و گروه «چهارده مارس» برنده شدند و دولت سوریه عملاً تشکیل کابینه را از طریق عواملاش مانند حزبالله، ژنرال اون و گروههای کوچک دیگر، معطل کرده بود. در نتیجه ملک عبدالله سوریه را بخشید و به دمشق رفت و همراه بشار اسد به لبنان رفتند و کابینه تشکیل شد. منتها بعد سعودیها دیدند که سوریه عملاً باز از طریق عواملاش کابینه را فلج کرده است و سرانجام هم کابینه را ساقط کرد. اینجا بود که روابط دوباره به حالت برودت برگشت.
با این همه، سعودیها با نگرانی اوضاع سوریه را دنبال میکردند و فقط وسایل ارتباطیشان مانند کانال مهم «العربیه» که وابسته به سعودی است و همینطور کانال «الجزیره» وابسته به قطر در دوحه بودند که جانب مردم را گرفته بودند و بیشترین و شاملترین و کاملترین پوشش را از رویدادهای سوریه ارائه میدادند.
بعد از کشتار حما و بعد از اینکه سعودیها به عنوان خادم حرمین شریفین و قطب جهان اسلام زیر فشار افکار عمومی قرار گرفتند و دیدند که جهان هم دارد موضع خود را نسبت به سوریه عوض میکند، آنها موضع جدیدی اتخاذ کردند. با این همه، اگر به پیام ملکعبدالله توجه کنید، میبینید سرشار از نصیحت است و هنوز نقطه پایان بر کارنامه یا زندگی دولت سوریه نگذاشته است.
میردامادی: در همین مسیر، شاهد موضعگیری ترکیه نیز هستیم. موضعگیری ترکیه، همسایه سوریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
نوریزاده: ترکیه وضع دیگری دارد. ترکیه در طول پنج، شش سال اخیر، آنقدر به سوریه نزدیک شد که دوباره گفته میشد، سوریه به نوعی برگشته به دوران تحتالحمایگی عثمانی. ترکها در همه جا حضور داشتند و روابط پر از تنش 30، 40 ساله این دو کشور که با گرفتن استان اسکندرون توسط ترکها و حمایت سوریه از اوجلان همهگاه تیره بود، به سرعت شفاف شد.در این سالها، ترکها در ابعاد گسترده وارد سرمایهگذاری در سوریه شدند، روابط استراتژیک برقرار کردند، بین سوریه و اسراییل پادرمیانی کردند و حتی مذاکرات غیرمستقیمشان را سرپرستی کردند.
بههمین دلیل برای ترکها خیلی سخت بود؛ از یک طرف تعهدات بینالمللیشان، تعهدات در برابر اتحادیه اروپا، عضویتشان در ناتو و این که علاقهمند هستند که به اتحادیه اروپا بپیوندند، الزاماتی را برایشان ایجاد کرده بود که با حمایت از رژیم سرکوبگر سوریه همخوانی نداشت. از طرف دیگر هم فشارهای تهران بود و تهدیدهای جمهوری اسلامی که یکسره دست در دست رژیم سوریه گذاشته است.
این است که ترکها تا بهحال کجدار و مریز رفتار کردهاند. از یک سو برای پناهندگان سوریه اردوگاه درست کردهاند، ولی با اینهمه سعی میکردند به قول عربها، مانند معاویه که معروف به این امر است، رشتههایی که هنوز ارتباط را نگاه میدارد، از دست ندهند.
ولی آنچه نخستوزیر ترکیه چند روز پیش در یک جلسه افطار و تحت این ضربالمثل عربی اعلام و نقل کرد که «آنکه ضربهای میزند، ضربهای نوشجان خواهد کرد»، اخطاری بود به دمشق و امروز داوود اوغلو، وزیر خارجه یا به قول خود ترکها «کیسینجر ترکیه» حامل پیام خیلی جدیای برای بشار اسد است.
من فکر میکنم این آخرین پیام از جانب ترکها به رژیم سوریه است و ترکها در پرتو پاسخی که خواهند گرفت (که به نظر من پاسخی مأیوسکننده برای آنکارا خواهد بود)، به کشورهای عربی و کشورهای غربی در برقرار کردن عزلت کامل علیه رژیم بشار اسد میپیوندند.
میردامادی: از موضعگیری کشورهای عربی و ترکیه که بگذریم، موضعگیری اروپا و امریکا به اندازه این کشورها، در برابر سوریه شفاف و صریح نیست. چرا اروپا و امریکا همچنان با محافظهکاری با سرکوب خونین مردم در سوریه برخورد میکنند؟
نوریزاده: رژیمهای عرب در طول ۳۰ سال اخیر این فرضیه را به نوعی به غربیها قبولانده بودند که اگر ما برویم، اسلامیها جای ما را میگیرند. البته بطلان این فرضیه در تونس و مصر ثابت شد و درست است که الان میبینیم اسلامیها در مصر به میدان آمدهاند، اما هنوز نمیتوانیم بگوییم که تغییر حسنی مبارک، منجر به روی کار آمدن نظامی شبیه جمهوری اسلامی یا نظام طالبانی خواهد شد. سوریها و یا حتی رژیم لیبی روی این مسئله سرمایهگذاری کرده بودند. سوریها با هوشمندی بیشتری از این ماجرا استفاده کردند. تجربه حما در سال ۱۳۸۲ برابر چشم همه بود. ۲۰ هزار کشته در حما نشانه قدرت اسلامیها بود. آنها آنقدر قوی بودند که ۲۰ هزارتای آنها کشته شدند. این است که تصور اینکه دوباره سوریه از این ثبات به ضرب سرنیزه بیرون بیاید، به دوران هرج و مرج برسد و اسلامیها روی کار بیایند، اسباب نگرانی بود.
ضمن اینکه عامل اسراییل را فراموش نکنید. اسراییل حداقل تا یک ماه پیش، به شدت مخالف هرگونه کمک به تزلزل رژیم سوریه بود. اسراییلیها بر این باور بودند که رژیم بشار بزرگترین متحد آنهاست. برای اینکه از سال ۱۹۷۳ اجازه نداده است یک گلوله از جولان به سوی اسراییل شلیک بشود.اینها همه عواملی بودند که غرب را به تردید وا میداشت، ولی الان ابعاد کشتار به گونهای بالا رفته و فریاد مردم سوریه به گونهای بلند شده که دیگر آقای اوباما یا رهبران اروپایی نمیتوانند آن را بدینگونه توجیه کنند که: ما مجبوریم با گرگی که میشناسیم سر کنیم و تلاش کنیم که دندانها و پنجههایاش را بکشیم، ولی میدان را به دست گرگهای ناشناخته ندهیم.به همین دلیل، تا به حال سعی کردهاند با نصیحت، اخطار و با برقراری تحریمها رژیم سوریه را وادار به نرمش کنند، اما این روند تاکنون موفق نبوده است. از این به بعد باید منتظر شدت گرفتن واکنشها و موضعگیریها باشیم. بهخصوص بعد از آنکه شورای امنیت هم این قطعنامه نسبتاً آرام را با حمایت روسیه و چین منتشر کرده است.
August 19, 2011 09:45 PM