به پسرم پیمان عارف
پیمان !
بر شانه های سبز جوانت ،
خورشید خون گرفته ایران ،
پرواز میکند
وقتی که دستهای جنایت ،
مردانگی کاذب خود را
با چوب خیزران
بر " مرد شانه های " تو ،
تحریر میکند
***
چشمان همسرت ،
رنگ ترانه های قدیمی است
در لحظه لحظه اش
مردی به استواری البرز حاضر است
و چهره ی نشسته به اندوه مادرت
زیبائی تمامی کردستان است
مردی به سرفرازی تو
در سینه های تک تک ما ،
همسفره با سیاوش ،
تا جاودانگی جاری است
علیرضا نوری زاده
لندن 18 مهرماه 90،
October 11, 2011 11:12 PM