یکهفته با خبر
یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان!
سه شنبه 6 تا جمعه 9 مارس
انتخابات به روایت نایب امام زمان
بعد از بازی شورای نگهبان (البته به فرمان جهان مطاع سید علی آقای نایب امام زمان) در پایان دوره ششم مجلس شورای اسلامی، و اعلام عدم صلاحیت 70 درصد از نمایندگان این دوره برای شرکت در انتخابات هفتمین دوره پارلمان ولی فقیه حتی بسیاری از مؤمنان به ولایت روضه خوانهای سابق پذیرفتند که در سایه نایب مربوطه غائب اهل البیت نمیتوان به انتخابات دل بست و باور داشت نمایندگان واقعی ملت سر از صندوقهای رأی بیرون خواهند آورد. در خرداد 88 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، یک بار دیگر اکثریت رأی دهندگان هر کدام به سببی و با امید مشاهده تغییری اساسی در رفتار حاکمان جامعه، به پای صندوقهای رأی گیری رفتند.
در فردای انتخابات آشکار شد که هدف از برگذاری انتخابات در فضائی متفاوت و مجال دادن به مردم برای حضور سبز در کوچه و خیابان، نه به دلیل احترام گذاشتن به اراده ملت، بلکه برای داغ کردن تنور انتخابات بوده است تا فردا وقتی ولی فقیه یک شاگرد دوچرخه ساز را بر کرسی ریاست جمهوری نشاند، ادعا کند 24 میلیون ایرانی به وی رأی دادند و همه افراد اُمت همیشه در صحنه چون ذوب شده در ولایت آسمانی و زمینی «ما» هستند لذا با شناسائی نامزد مورد تأیید «ما»، به او رأی دادند. مردم هوشمندتر از سیدعلی آقا، با آتش زدن تصاویر او در فردای انتخابات و «مبارک، بن علی، نوبت سید علی» سر دادن، دروغ بزرگ درباره سلامت انتخابات و برگزیده شدن «محمود احمدینژاد» را در روزهائی که به «انتفاضه سبز ایرانی» مشهور شد، فریاد زدند. در واقع بعد از انتخابات ریاست جمهوری، دیگر کسی میل و رغبتی به مشارکت در انتخابات نداشت و وقتی نام نویسی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره نهم آغاز شد، بخش بزرگی از مجموعهای که در جریان انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88، میداندار و صحنه گردان انتخابات بودند، باز هم به فرمان نایب امام زمان از بازی کنار گذاشته شدند. حتی آن دسته از نمایندگان که در مجلس هشتم، گهگاه به الحاح مقام رهبری را آواز دادند که سیدنا دست از عناد و کین بردار و اجازه بده که شماری از اصلاح طلبان در انتخابات حاضر شوند، با مشاهده اوضاع و رد صلاحیت خودشان، پذیرفتند که ره مقام رهبری به ترکستان است و با حضرتش نمیتوان به هیچ روی کنار آمد. کار به آنجا رسید که حتی انسان آرام طلب و ترسوئی (کاری به اینکه مبنای این ترس چیست و آیا ایشان، به دلایل کاملاً موجه روش سازش به هر قیمت را انتخاب کرده و یا اصولاً طبع ایشان چنین خو گرفته که همه داشتههای خود را در سینی طلا به رأس نظام، دیروز خمینی و امروز خامنهای تقدیم کند)، چون محمد خاتمی زبان به انتقاد از منش و روش حاکمیت گشودند و انتخابات را بعضاً به صراحت و شماری در پرده، تحریم کردند. کسانی چون «تابش» خواهرزاده محمد خاتمی که از دوره ششم به عنوان اصلاح طلب سازشکار در مجلس شورای سید علی آقا حضور داشتند، البته تأیید صلاحیت شدند تا در بزم پیروزی ولی فقیه در روز بعد از انتخابات، به رقص و پایکوبی بپردازند و مدعی شوند زیر سایه مقام ولایت عظما، انتخاباتی در کمال سلامت و نزاهت برگذار شد و بهترین دلیل برای سلامت و نزاهت حضور وجود بیبدیل آنها در جمع نامزدها و سپس برندگان انتخابات، رژیمی که حتی قدرت علیخانی را تحمل نکرد و در حوزه قزوین یکی از نوکران حلقه به گوش او را که خبرچین امنیت خانه ولی فقیه بود به نام داود محمدی بر کرسی آقا شیخ قدرت نشاند، تا به شیخ حالی کند، با آنکه 90 درصد از آنهائی که رأی دادند نام او را بر برگ رأی نوشتند اما اراده نایب امام زمان بر این قرار گرفته بود تا او را به جرم زبان درازی و انتقادات گاه و بیگاهش در مجلس هشتم به مجلس نهم راه ندهند. بدیهی است با این تفصیل حضور کسانی چون تابش نیز معطوف به اراده امامانه سید علی آقا بود. و دیدیم در فردای فاش شدن شرکت محمد خاتمی در رأی گیری در حوزه دماوند (همان حوزهای که معمولاً حاج حبیب عسگراولادی تازه مسلمان رهبر مؤتلفه و از سخت ترین مخالفان خاتمی و اصلاحات و حسین شریعتمداری بازجوی ثابت و دائمی و غیرقابل تغییر اهالی امنیت خانه مبارکه، در آن رأی خویش را به صندوق میاندازند) و بالا گرفتن موج انتقادات از اقدام رئیس جمهوری پیشین حتی در بین نزدیکترین دوستان و همکارانش، این آقای تابش بود که با توجیه اقدام خان دائی مدعی شد راه اصلاحات همان راهی است که خاتمی نماد آن است و او نیز از جان و دل مرید و متبع رئیس جمهوری پیشین میباشد. میتوان به جرأت و قاطعیت گفت، انتخابات 12 اسفند، مسخرهترین و کم اقبالترین (از نظر تعداد واجدین شرایط رأی دادن و تعداد آنها که رأی خود را به صندوق ریختند) از نخستین دوره مجلس در فردای مشروطیت تا امروز بوده است. همه چیز در این انتخابات از پیش مشخص شده بود. یک هفته پیش از برگذاری انتخابات، در برنامه تفسیر خبر صدای آمریکا همراه با دکتر محسن سازگارا، با قاطعیت اعلام کردیم مطابق گزارشهای رسیده از درون حکمیت، رژیم تعداد شرکت کنندگان را بالای 60 درصد اعلام خواهد کرد. و به فرمان رهبر رژیم، غلام علی خان حداد عادل نیز با بیش از یک میلیون رأی نماینده اول تهران خواهد شد.
در دیدار با چند روزنامهنگار آمریکائی در محل لس آنجلس تایمز، دبیر بخش خاورمیانه سؤال میکند که رژیم ایران همیشه ادعا کرده که در ایران نوعی دمکراسی برقرار است و مهمترین دلیل برای آن، برگذاری انتخابات حتی در زمان جنگ با عراق و زیر موشکباران و بمباران هوائی شماری از شهرهای بزرگ از جمله تهران بوده است، این بار نیز عمدهترین گروههای مخالف از جمله اصلاح طلبان در داخل، انتخابات را تحریم کردند اما دیدیم که خاتمی در انتخابات رأی داد و خواهرزادهاش آقای تابش نیز در انتخابات شرکت کرد و به پیروزی رسید، آیا باز هم شما ادعا میکنید که رژیم از حمایت مردم برخوردار نیست؟ در پاسخ به او گفتم بر مبنای کدام آمار شما مدعی شرکت میلیونی مردم در انتخابات اخیر هستید؟ گفت، آمارهایی که از ایران از طریق منابع رسمی به ویژه وزارت کشور منتشر شده و گزارش بعضی از خبرگزاریها، مستند ما است. گفتم از کی تا به حال پایوران نظام و بوقهای تبلیغاتیاش به منابع خبر درست و مصادر اطلاعات دقیق تبدیل شدهاند؟ چگونه است که در اخباری که پیرامون توطئههای آمریکا علیه رژیم ولایت فقیه و دست داشتن سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در قتل دانشمندان اتمی ایران منتشر میشود، تشکیک میکنید و تردید روا میدارید. اما در این مورد حرفهای آنها برایتان حجت میشود؟ ساعتی بعد با شنیدن سخنان من، آنها نیز پذیرفته بودند که رژیم دروغ میگوید و حتی نیمی از 64 درصدی که رژیم ادعای مشارکت آنها را در انتخابات دارد، در رای گیری شرکت نکردهاند.
خبرنگار دیگری که در جریان انتخابات به ایران سفر کرده بود یادآور شد «روز شنبه چون باید به عراق سفر میکردم، به فرودگاه رفتم تا یا مستقیم و یا از طریق دوبی به بغداد پرواز کنم. در فرودگاه بینالمللی امام خمینی حدود چهار پنج هزار روستائی اغلب مسن با پتو و آفتابه و دیگهای غذا، فرودگاه را به دیوانه خانه تبدیل کرده بودند. یکی قابلمه بزرگ قرمه سبزی همراه داشت، دیگری پتوئی به سرش کشیده بود با یک بقچه نان سنگک. پیدا بود که این عده هرگز سوار هواپیما نشده بودند به همین دلیل بعضیشان از ترس دعا میخواندند و به خود و همراهانشان فوت میکردند... سرانجام از سر کنجکاوی با یکی دو تن از آنها که به نظر میرسید کارمند بازنشسته دولت هستند به گفتگو پرداختم. معلوم شد تعدادشان حدوداً 4500 تن است و همگی در روستاهای اطراف تهران مثل ساوجبلاغ و اطراف کرج و ورامین و... جمع آوری شدهاند و از روز چهارشنبه، دو روز پیش از انتخابات، اتوبوسهای سپاه آنها را به پایتخت آورده و در یک پادگان سپاه در نزدیکی فرودگاه مهرآباد، آنها را مستقر کردهاند. در روز انتخابات نیز اتوبوسهای شرکت واحد آنها را بین چهار حوزه رأی گیری به گردش درآورده است. در حوزه لولاگر، حوزه مسجد ابراهیمی، حوزه هفت حوض نارمک و حوزه حسینیه ارشاد. با حضور خبرنگاران خارجی، چنین وانمود میشده که این همه جمعیت ندای رهبر را پاسخ گفتهاند. دستمزد این افراد برای یک روز مشارکت در نمایش انتخابات، زیارت مشهد و یا کربلا بوده است. حاضران در فرودگاه امام خمینی از جمله کسانی بودند که زیارت کربلا نصیبشان شده بود و با قابلمه غذا و پتو و کیسه نان، راهی زیارت کربلا و نجف بودند و خیلیهاشان در عمر خود سوار قطار هم نشده بودند...
دیروز ساندویچ و ساندیس پخش میکردند تا مردم را علیه جنبش سبز به خیابان بکشانند و امروز سفر کربلا و نجف و مشهد پخش میکنند تا نمایش انتخاباتیشان پرتماشاگر شود. اما سید علی آقا یک چیز را فراموش میکند، آن روزی که گاه حساب پس دادن فرا برسد، نه از لشگر دعا کاری بر میآید ونه از زائران کربلا و نجف، بانگی به حمایت از رژیم برخواهد خاست. چهل و یک سال قذافی بر لیبی حکومت کرد. هزاران مزدور داشت که از مواهب حکومت او برخوردار میشدند. امروز حتی یکی از آنها حاضر نیست کلمهای در حمایت از فرزندان دربدر او بر زبان آورد. ممکن است مصطفی نجار و حسن بیطار ژنرال ارشد نظام و حیدر 008 مصلحی به سید علی آقا دروغ بگویند و مدعی شوند مردم برای شرکت در انتخابات سر و دست میشکستند، اما خود سید که میگویند هر روز ساعاتی را به مشاهده کانالهای ماهوارهای و تعقیب گزارشها و اخبار ایران بر پهنه سایتها و خبرگزاریها، میگذراند خوب میداند که همه به او دروغ میگویند. با اینهمه مثل همه دیکتاتورهای خودرأی، دروغ را بیشتر دوست دارد. ولی چون از حقیقت امر باخبر است و میداند در سفر ناتنیاهو به واشنگتن چه مسائلی مورد بحث قرار گرفته و باراک اوباما چه امتیازاتی را برای جلب نظر لابیهای قدرتمند طرفدار اسرائیل با تأثیر شگرفشان در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر آمریکا، به میهمان اسرائیلی خود داده است، و همزمان میشنود حماس اعلام کرده اگر جنگی بین اسرائیل و ایران دربگیرد حاضر نیست «بابت دلارهای دریافتی از ولی فقیه» جهت حمایت از ایران با اسرائیل وارد جنگ شود، و از سوی دیگر به چشم میبیند و به گوش میشنود روزگار همتای سوریاش روز به روز وخیمتر میشود و ملت مبارز و مقاوم سوریه، علیرغم همه جنایات رژیم بعثی، هر روز با اراده بیشتری با دادن قربانیهای تازه به نبرد خود جهت سرنگونی رژیم ادامه میدهند و کمکهای میلیاردی نقدی و نفتی و تسلیحاتی جمهوری ولایت فقیه و حضور جنگجویان حزبالله و نیروی قدس در کنار جنایتکاران بعثی نیز تغییری در صحنه نبرد نمیدهد، و اینهمه را در کنار میزان واقعی مشارکت مردم در انتخابات میگذارد و حرفهای معاون زیر نفت عراق که نخست وزیرش تا دیروز از عتبه بوسانش بوده، را نیز میشنود که عراق تولید نفتش را افزایش داده و در صورت متوقف شدن صدور نفت ایران، قادر است کمبود نفت ناشی از این امر را در بازار بینالمللی تأمین کند، ناگهان پس از آنکه به امر جهان مطاعش، عدالتخانه مبارکه حکم اعدام جوان ایرانی ـ آمریکائی «حکمت» را لغو کرد تا موجبات تقدیر سخنگوی وزارت خارجه شیطان بزرگ از اقدام جمهوری ولایت فقیه را فراهم سازد، ناگهان آقای باراک حسین اوباما را مورد لطف قرار میدهد که از جنگ اظهار انزجار کرده و گفته مخالف حمله به ایران است (تا به حال اوباما صد بار این حرف را زده و هر بار بوقهای تبلیغاتی رژیم، این حرفها را فریبکارانه، و جهت منحرف ساختن افکار عمومی آمریکا و جهان دانستهاند. اما یک دفعه یک عبارت مشابه اوباما، حضرات را به وجد میآورد که بالاخره اسلامیت اوباما بر استکباریت او چربید و آن نصفه نطفه حلالش به صدا درآمد و به حقانیت اسلام ناب انقلابی ولایتی اعتراف کرد).
بار دیگر نوروز
سالی دیگر را در حسرت چشم دوختن به دماوند در بامداد نخستین روز فروردین، و نوروز را در خانه پدری جشن گرفتن، در غربت سر کردیم. و انگار سروشی در دل میخواند که این آخرین سال غربت است و سال دیگر ما نیز مثل دیگر ملتهای منطقه در کنار نوروز بهار آزادی را جشن خواهیم گرفت.
نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز.
March 16, 2012 04:36 PM