یکهفته با خبر
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
سه شنبه 29 مه تا جمعه 1 ژوئن
پیشدرآمد: با آنکه مصر را میشناسم و میدانم «ام الدنیا» هرگز جمهوری ولایت فقیه و طالبستان نخواهد شد و ملی ـ مذهبی مصری با ملی ـ مذهبی ما فرق دارد، اما در ماهها و هفتههای اخیر و به ویژه پس از انتخابات پارلمانی مصر، با مشاهده پیروزی شماری از ابوهای ریشدار سلفی (پیروزی نسبی اخوان المسلمین با 70 سال سابقه فعالیت آشکار و پنهان و داشتن یکی از منسجمترین سازمانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و دینی و فرهنگی کاملا قابل پیش بینی بود اما ظهور سلفیها به عنوان دومین فراکسیون پارلمانی همه را شگفتی زده کرد) مرا نیز همانند همه آنها که مصر را با تمام تناقضات و شگفتیهایش دوست دارند به شدت نگران آینده این کشور کرد. در سپتامبر گذشته که به مصر رفتم، موج نارضایتی عمومی را از هرج و مرج و غوغاسالاری که هدایتش دست مشتی جوان احساساتی بیتجربه بود از نزدیک دیدم و همین امر امیدوارم میکرد که مردم مصر با در نظر گرفتن همه جوانب، سرنوشت خود را در دوران پس از انقلاب به دست کسانی نخواهند داد که عمدهترین دلمشغولیشان، مجامعت با همسر متوفای خود پس از مرگ و وجوب ختنه دختران و منع زنان از کار در بیرون خانه است.
متأسفانه تبلیغات گسترده سلفیها که امکانات مالی وسیعی در اختیار دارند و غیر منضبط بودن احزاب غیر دینی و شلوغبازیهای جوانان انقلابی، و البته وعده بهشت از سوی سلفیها و اخوان، همه و همه دست به هم داد تا پارلمان مصر زیر سلطه اسلامیها قرار گیرد. همینجا بگویم وقتی سلفیها را با آخوندهای خودمان مقایسه میکنم فقط میتوانم کسانی مثل شیخ علی مشکینی و دستغیب راحل با کتاب مستطاب کشف ریشه حیوانات، و سعیدی امام جمعه قم و کاشف یا علی گفتن ولی فقیه هنگام خروج از بطن والده را پیدا کنم که رونوشت مطابق اصل سلفیها در وجه ولائی آن هستند. (البته اگر میخواستم قضیه را با ذرهبین علم بررسی کنم تعداد همپالکیهای شیخ ابو اسماعیل نامزد اول سلفیها برای ریاست جمهوری مصر در جمع علمای مدرسه اهل بیت بیشتر میشد که مرجع اعلای ما شطرنج را حرام قطعی و مطلق میداند اما رابطه جنسی غیر طبیعی مرد با زن را مجاز میداند. آن یکی در قم بعد از 30 سال حصر و خانه نشینی حالا کشف کرده که صیغه اینترنتی مجاز است و در کره مریخ اگر قبله را پیدا نکردید رو به سوی زمین نماز بخوانید و در صورت پیدا نکردن آب برای وضو، بهتر است قبل از رفتن به مریخ کمی از خاک پاک باغچه منزل با خود برای تیمم ببرید. یکی هم در امالقرای لندن داریم که مثلا مخالف رژیم است اما مسأله جوهری که دلمشغولش کرده این است که خلیفه... حلالزاده نبوده و مولا... با او از آن کارها میکرده. و وقتی میگوئی مردک مگر اینکار در مذهب و دین تو حرام نیست میگوید خداوند برای مولا... پس و پیش همه عالم را حلال کرده است. واقعاً با این علما هنوز مردم....)
نکتهای را ذکر کنم که با تبلیغات وسیع جمهوری اسلامی به نوعی باور عمومی تبدیل شده است و حتی میبینم بسیاری از کارشناسان غربی نیز دچار این اشتباه میشوند که سلفیها در مصر و تونس و مغرب و لیبی و... از حمایت عربستان سعودی برخوردارند. این در حالی است که امامان سلفی معاصر از بن لادن و ظواهری گرفته تا ملاعمر و سیف العدل و عولقی و... دشمنان خونی عربستان و آل سعودند. خود سعودیها از سال 2000 درگیر نبردی پیدا و پنهان با سلفیها و شیوخ متعصب وهابی هستند که در برابر اقدامات ملک عبدالله پادشاه سعودی تا پای طراحی قتل او پیش رفتند. ایجاد دانشگاه مختلط، اعطای حق رأی و انتخاب شدن در شوراها و... به زنان، تکفیریهای سعودی را به تکاپو واداشت و فتاوی علیه ملک عبدالله صادر شد. سعودیها در دوران موسوم به جهاد در افغانستان البته حامی مجاهدین افغان بودند و مراکز داوطلب جهادی گرفتن در پاکستان نیز اغلب از حمایت مالی و معنوی آنها برخوردار بودند. بگذارید رازی را در اینجا باز گویم. رژیم مدعی بود عبدالمالک ریگی و جندالله مورد حمایت سعودیها هستند، خود ریگی مسالهای را که میگویم باز گفت و همین موضوع را من از دیگرانی شنیدم که در جریان امر بودند. یکسال پیش از دستگیری عبدالمالک او با گذرنامه پاکستانی و در جمع شماری از بلوچهای پاکستان با ظاهری متفاوت از همیشه برای حج به عربستان رفته بود. سعودیها در بازرسی محل استقرار کاروانهای پاکستانی چند تن را به علت همراه داشتن مقادیر زیادی پان ـ آمیزهای از توتون و آهک و... که به آن ناس هم میگویند و در شبه قاره به عنوان مادهای مکیف آن را در دهان میجوند و شیرهاش را میمکند ـ دستگیر کردند. یکی از اینها اعتراف کرده بود که عبدالمالک هم در کاروان است. ظاهراً عبدالمالک بهدنبال دستگیری یکی از همراهانش از کاروان گریخته بود چون وقتی مأموران آمدند پیدایش نکردند. عبدالمالک به کمک چند یمنی از طریق یمن از عربستان گریخت و به پاکستان باز گشت. منظورم این است که سلفیها با آل سعود بیش از همه دشمنند. در مورد رابطه سعودیها و اخوان المسلمین باید بگویم در دوران عبدالناصر که روابط مصر و سعودی تیره بود صدها تن از اخوان بعد از اعدام سید قطب رهبر فکریشان و گسترش ابعاد حملات ضد اخوانی، به عربستان گریختند. بسیاری از آنها در مقام واعظ و مدرس شرعیات در این کشور به کار مشغول شدند. فرزندان اینها نیز در مدارس و دانشگاههای سعودی آموزش دیدند و به حرفههای گوناگون از پزشکی و مهندسی و حقوقدانی تا قبرکنی و ملائی و قضاوت مشغول شدند. بعضاً در دوران سادات و مبارک به مصر بازگشتند، بعضی به قطر و امارات رفتند و شماری نیز در استرالیا و کانادا و آمریکا و اروپا به نشر اسلام اخوانی مشغول شدند. البته شماری نیز چون سیف العدل و ظواهری از افغانستان سر درآوردند. با این توضیح که سیف العدل امروز در پناه ولی امر مسلمانان چهارراه آذربایجان، مشغول دعاگوئی به ذات اقدس نایب امام زمانی است که اصلا قبولش ندارد. در سالهای اخیر روابط سعودیها با اخوان المسلمین هم به هم خورده است و اخیرا دستگیری احمد الجیزاوی یک وکیل مصری در فرودگاه مدینه به علت داشتن ده هزار قرص مخدر و اعترافات او و یک داروساز مصری که اتفاقا فرزند یکی از اخوانیهای قدیمی مقیم سعودی است به جرم خود، در مصر تظاهراتی در برابر سفارت سعودی از سوی سلفیها و طرفداران اخوان المسلمین بر پا شد که به دنبال آن سفیر سعودی قاهره را به قهر ترک گفت. شورای نظامی حاکم با پوزش خواهی هیأتی را به ریاست رئیس پارلمان که از بزرگان اخوان المسلمین و حزب آزادی و عدالت است و تنی از مشایخ اخوان به ریاض فرستاد و آنها در دیدار با مقامات سعودی ضمن عذر خواهی متعهد شدند اجازه ندهند اعتبار و حیثیت عربستان در مصر آسیب ببینند.
به مصر بازگردم. انتخابات ریاست جمهوری میزانی بود که میتوانست نگرانیها را کمتر و یا بیشتر کند. روزی که نتایج انتخابات اعلام شد من نفسی به راحتی کشیدم. البته دکتر محمد مرسی نامزد دوم اخوان که به دنبال رد صلاحیت نامزد اصلیشان خیرت شاطر، به نامزد اول تبدیل شده بود نفر اول انتخابات شد اما رأی او نیمی از رأیی بود که نصیب این تشکیلات مخوف در انتخابات پارلمانی شده بود. من اگر آقای ابوالفتوح (مهندس بازرگان مصر) رأی اول را آورده بود نگران میشدم چون او به ظاهر چهره معتدل و معقولی است اما در برابر یاران سابقش در جنبش اخوان ضعیف است و بین خدا و ملت، حتما جانب خدا را میگرفت. حالا همه میدانند دکتر محمد مرسی یک اخوانی تمام عیار است و هرچه وعده وعید بدهد که بله، من نخستوزیر اخوانی نمیآورم و قبطیهای مسیحی را هم در کنار زنان به کابینه میآورم و اصلا کاری به حجاب زنان و مسکرات ندارم، کسی قول او را باور نمیکند چون او تابع است و از خود ارادهای ندارد و اگر سازمان مربوطهاش به او بگوید آنچه را ما میگوئیم باید تنفیذ کنی به جز سمعا و طاعتا، نمیتواند کاری کند.
در انتخابات سپهبد احمد شفیق که با همه تبلیغات ماشین تبلیغاتی پرکار اخوان به ویژه تلویزیون الجزیره که به سخنگوی غیر رسمی اخوان المسلمین تبدیل شده است، و علیرغم تلاشهای گسترده برای بیرون انداختن او از فهرست نامزدها، توانست مقام دوم را کسب کند و به اتفاق مرسی به دور دوم برود. بعد از اعلام نتایج موجی خشمگین اما کوتاه مدت به پا خاست که به نتایج انتخابات معترض بود. اکثر مخالفان طرفداران حمدین صباحی نامزد نیروهای ناصری و چپ و طرفداران نامزد جوانان انقلاب خالد علی بودند. حمدین صباحی با کسب بیش از چهار میلیون و هشتصد هزار رأی شگفتی آفرید و سوم شد. اورا میتوان محبوبترین نامزد دانست که بدون داشتن ماشین عظیم تبلیغاتی و پول و امکانات اخوان المسلمین، اینهمه رأی آورد. آرای نامزد پرگوی شباب الثوره یا جوانان انقلاب خالد علی از 120 هزار رأی بیشتر نبود. سقوط عمروموسی که تا دوسه ماه پیش بخت اول را داشت به مرتبه پنجم بدون شک به دلیل حضور احمد شفیق بود که بسیاری از مصریهای عادی و طرفداران رژیم سابق به او چشم دوختهاند که با آمدنش مصر را از هرج و مرج نجات دهد. بدون آنکه بخواهم دو شخصیت را از نظر منش و باورها با هم مقایسه کنم، احمد شفیق را دکتر بختیار مصر میدانم که اگر مردم بیتوجه به تبلیغات سنگین اسلامیها علیه او، در دور دوم در ماه آینده به او رأی بدهند، کشورشان را نجات دادهاند. آرزو میکنم مصریها دچار اشتباه ما نشوند. اینرا در گفتگو با تلویزیون شبکه نیل در مصر گفتم و شرح دادم چگونه دکتر شاپور بختیار به ما راه رسیدن به مردمسالاری و نظام مدنی سکولار را نشان داد و ما با پشت کردن به او زیر عبای خمینی رفتیم. شما مصریها این خطای تاریخی را مرتکب نشوید.
مصریها و محاکمه قرن
روز شنبه سرانجام دادگاه جنایات مصر حکم خود را در محاکمهای که به محاکمه قرن موسوم شد صادر کرد . مبارک و حبیب عدلی وزیر کشورش به حبس ابد محکوم شدند و پسران مبارک در کنار دستیاران نظامی عدلی تبرئه شدند. علیرغم راه افتادن تظاهرات و فریادهای اعدام باید گردد مشتی تظاهر کننده حرفهای و خانوادههای کشتهشدگان در حوادث مصر، جامعه به طور عام احکام را عادلانه تشخیص داد و از قضات جانبداری کرد. احکام بر مبنای اسناد ارائه شده به دادگاه و شهود دادستان، و دفاعیات و کلای مبارک و دیگر متهمان صادر شد و اگر نقصی در کار بود که به تبرئه جمال و علاء مبارک منجر شد گناه از قضات نبود، بلکه نقص در مدارک و شهود بود.
قاضی در زمان خواندن احکام تاکید کرد شکایات دیگری که از جمال و علا مطرح شده مسیر طبیعی خود را در دادگاههای عادی طی خواهد کرد. مبارک را بلا فاصله به زندان طره بردند تا محکومیتش را در کلینیکی که در کنار زندان برای بیماران نیازمند به مراقبتهای ویژه برپا کردهاند بگذراند. او برای دو ساعت از هلی کوپتر خارج نشد و معترض به تغییر مکان اقامتش بود. سرانجام معاون وزیر دفاع که از برکشیده شدگان اوست وی را که دچار حمله قلبی هم شده بود راضی کرد پیاده شود و روزگار زندان را که به گمان من طولانی نخواهد بود آغاز کند. در خواست تجدیدنظری که از سوی وکلای مبارک به دادگاه داده میشود با تکیه بر متن حکم، بدون تردید تخفیف حکم و یا ابطالش را به دنبال خواهد داشت. حالا با مقایسه رفتار لیبیائیها با قذافی و عراقیها با صدام حسین میتوان ویژگیهای جامعه مصر را بهتر درک کرد. در مصر اولا دستگاه قضائی مستقلی وجود دارد که حتی در زمان عبدالناصر تحت تاثیر جو عمومی و فشار از بالا نبود. در عین حال مصریها اصولا خونخوار نیستند و روحیه انتقام جوئی حتی نسبت به حکامی که سرنگون میشوند، ندارند. عبدالناصر ملک فاروق را با تشریفات کامل و شلیک 21 تیر توپ بدرقه کرد و در مرگ او اجازه داد جنازهاش با احترام کامل به مصر باز گردانده شود و در آرامگاه خانوادگیش در مسجد الرفاعی به خاک سپرده شود و سنگ مزاری با شکوه با ذکر القاب و نسبش با واژگانی پر از احترام بر گورش نهند. در همین چند روز اخیر، طرفداران مبارک که نام فرزندان مبارک بر خود گذاشتهاند علاوه بر حضور در برابر دادگاه با شهامت و آزادی کامل خواستار تبرئه او بودند و وکلای مبارک نیز از همین جوانان بودند. با توجه به آنچه آمد دوباره میگویم، نگران مصر نیستم. حتی اگر مرسی هم در انتخابات با تمهیداتی برنده شود، جامعه مدنی مصر، زنان، قبطیها و جوانان جلوی طالبستان شدن مصر را خواهند گرفت. دست بالا مصر برای چهار سال « اردوگان»ی خواهد شد.
شنبه 2تا دوشنبه 4 ژوئن
گربه مرتضی علی
سالها براین باور بوده و هستم که در جمهوری ولایت فقیه چون اغلب پایوران رژیم برای تصدی مسؤولیتهائی که عهده دار میشوند شایستگی و قابلیت ندارند، بنابراین برایشان فرقی نمیکند که از وزارت به ریاست اداره تخلیه زباله منصوب شوند. یک روز در ماشین استاندار بنشینند و با گارد اینسو و آنسو بروند و روز دیگر با دوچرخه به محل کار در دبیرخانه باقیات صالحات صندوق بیمه روضه خوانها، سر بزنند. زمانی با لقب عالیجناب، سفارت مقام معظم رهبری را در بورکینافاسو عهدهدار شوند و در بازگشت به تهران، ریاست بیت الخلای رهبری را بر عهده گیرند. بله، فرقی نمیکند روزی میرسلیم وار نامزد مقام نخست وزیری و وزیر کشور و ارشاد باشی و روز دیگر معاون امنیتی استاندار ارومیه. در طول سی و سه سال ، 1500 تن (درهمین حدود) ذوب شده و نشده در ولایت سید روح الله و بعد سید علی آقا، مسؤولیتهای بزرگ و کوچک را در جمهوری ولایت فقیه عهدهدار بودهاند. دوسه هزار تن هم آمدهاند و رفتهاند. آنها که طاقت نوکری و نفاق و تظاهر و تقیه را نداشتند، به قصد خدمت کمر بستند و چون از درون دایره فساد و استبداد و فریب با خبر شدند، کمر گشودند و بعضا کمر مبارزه بستند.
از جمله کسانی که از آغاز برپائی نظام ولایت فقیه همچون گربه مرتضی علی از هرکجا که رهایش کردهاند چهار چنگولی به زمین نشسته است حضرت حجت الاسلام والمسلمین (و اخیرا دکتر) سید احمد موسوی است که مطابق شجره طیبهاش نسبش با 27 پشت به محمدالعابد یکی از پسران امام موسی کاظم میرسد.
زندگینامه حضرتش مثل بقیه آخوندهاست اما مشاغلی را که داشته اینجا میآورم تا آنچه را جا افتاده ذکر کنم .
ـ عضو دفتر مشاورت امور بينالملل رهبري
ـ سفير جمهوري اسلامي ايران در سوريه
ـ رياست مجمع جهاني اهل البيت ـ قم
ـ عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجه مجلس شوراي اسلامي
ـ عضو هيأت علمي دانشگاه.
ـ سابقه سه دوره نمايندگي در ادوار سوم ،چهارم و هفتم مجلس شوراي اسلامي
ـ دو بار در دوران نمايندگي مجلس بهعنوان عضو هيأت رئيس مجلس انتخاب گرديد.
ـ در دوران نمايندگي به رياست گروه دوستي ايران و يمن ـ ايران و بلغارستان ـ ايران و ونزوئلا انتخاب شد.
ـ در دوره چهارم مجلس بهعنوان عضو كميته پشتيباني و حمايت از انقلاب فلسطين انتخاب شد
ـ رئيس عقيدتي، سياسي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران
ـ معاون سياسي ـ امنيتي استانداري قم
ـ در دولت نهم بهعنوان معاون حقوقي و امور مجلس احمدی نژاد انتخاب شد.
ـ دو دوره مشاور رئیس جمهور
هفته پیش هم به دستور احمدینژاد و حکم حسینی وزیر ارشاد به ریاست سازمان حج و زیارت انتخاب شد. در واقع شکست سخت او در انتخابات اخیر مجلس در اهواز، علیرغم حمایت همه جانبه نماینده ولی فقیه از او، باعث شد برای آنکه گربه مرتضی علی بیکار نماند سازمان حج را به او دادند آنهم در سالی که همه نشانهها حاکی از آن است که رژیم در صدد استفاده از مراسم حج برای تحقق بازیهای سیاسی خود است. اما چرا آقای موسوی؟
بگذارید شما را کمی به عقب ببرم. به هفتههای پس از مرگ روح الله مصطفوی ملقب به خمینی. زوج رفسنجانی ـ خامنهای نگران از فرو پاشیدن رژیم بر آن شدند تا با استفاده از گروگانهای غربی در بیروت که به دستور مستقیم رژیم توسط حزب الله به اسارت در آمده بودند امتیازهائی از غرب بگیرند و رژیم خود را بیمه کنند. برای اینکار ستادی در داخل سفارت رژیم در بیروت برپا شد و آقای رفسنجانی همین گربه مرتضی علی یعنی سید احمد موسوی را به عنوان رئیس این ستاد به بیروت فرستاد. سید احمد که در آن تاریخ طلبهای جوان با ریش تنک و زلف سیاه بود در بیروت عمامه برداشت و کت و شلوار پوشید و مشغول مذاکره با سفرا و فرستادگان غربی شد که برای نجات شهروندان اسیرشان مأموریت داشتند. ارتباط تنگاتنگ سید احمد با حزبالله و گروه احدجبریل و جهاد اسلامی در کنار عربی حرف زدن او از مهمترین عوامل موفقیت او در مأموریتی بود که تقریباً یک سال طول کشید و جناب گربه مرتضی علی هیچ اشارهای به آن نمیکند.
June 8, 2012 11:36 AM