یکهفته با خبر
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
سه شنبه 10 تا دوشنبه 16 ژوئیه
لیبی، سرفصل تازه در بهار عربی
پیشدرآمد: چهل سال حکومت سرهنگ معمرالقذافی، نه تنها لیبی را صد سال از نظر فرهنگ سیاسی و اجتماعی به عقب راند بلکه آن لیبی آرام عهد ملک ادریس السنوسی که روزنامه و احزاب آزاد و حکومت پارلمانی داشت به برکت انقلاب افسرانی که یکان یکان یا طعمه خشم برادر معمر شدند و یا به طرد و نفی بلد گرفتار آمدند، دچار نظامی وحشی و جنونزده شد که میلیاردها دلار ثروت کشور را صرف دیوانگیها و ماجراجوئیهای زیانبار کرد. و فردای سقوط خونبارش عالم و آدم با حیرت دریافتند چهل سال دیوانهای با اطوار و افعال و گفتارش سرزمینی پربرکت و مردمانی صبور را، به تیمارستانی تبدیل کرده بود که یک مافیای رعببرانگیز ادارهاش را برعهده داشت. فکرش را بکنید ماهها پس از مرگ وحشیانه بت اعظم معمر، هنوز حکایت تلخ و مرموز غیبت امام موسی صدر، رازگشائی نشده است.
منصور کیخیا وزیر خارجه و نماینده سابق قذافی در سازمان ملل که توسط مأموران امنیتی لیبی در قاهره ربوده و مثل امام صدر به دستور قذافی به طرز فجیعی به قتل رسید پیش از سفر به قاهره در یک دیدار بامن و چند روزنامه نگار عرب فاش کرد که قذافی امام صدر را در حوض اسید حل کرده است... حالا به نظر میرسد گفتههای او به حقیقت نزدیک است چون هیچیک از مقامات رژیم قذافی حتی عبدالسلام جلود خبری از سرنوشت امام صدر ندارند و ظاهرا عبدالله السنوسي رئیس سابق استخبارات و احمد قذاف الدم افسر ویژه قذافی که پسر عمش نیز بود از پشت پرده این ماجرا باخبرند که اولی در بازداشت در موریتانی و دومی مشغول حال کردن در قاهره است.
در طول یک سال گذشته دو حکومت انتقالی در لیبی زیر نظر شورای انتقالی، برای ایجاد شرایط طبیعی در کشور تلاش کردهاند. حکومت نخست برهبری دکتر محمود جبریل بود که حالا به عنوان رهبر ائتلاف 40 حزب لیبرال، سکولار ملی در انتخابات پارلمان موقت، اسلامیها (اخوان المسلمین و جهادیهای سلفی) را شکست داده و احتمال نخست وزیریش بسیار است. نتیجه انتخابات لیبی همانطور که هفته پیش نوشتم قابل پیشبینی نبود. حالا اما پیر و جوان، باتجربه و بیتجربه در جهان عرب با دیده تحسین به مردمانی مینگرند که با دقت مسیر بهار عربی را دنبال میکنند و به جای آنکه مثل مصریها و تونسیها و مغربیها سرنوشت خود را به دست اسلامی ها بدهند کسانی را برگزیدند که به دلیل تخصصشان قادرند کشتی به گل نشسته کشور لیبی را از گل درآورند. باید منتظر بود که نتایج نهائی انتخابات لیبی اعلام شود آنگاه حضور محمود جبریل در رأس قوه مجریه، آینده لیبی را رقم خواهد زد.
2ـ در بروکسل چه گذشت؟
نشست دوروزه بیش از 60 تن از فعالان اوپوزیسیون، بدون هرگونه ملاحظه و مبالغهای ازجمله معدود نشستهای سالهای اخیر بود که در فضائی دمکراتیک با حضور کسانی که تا یکی دوسال پیش دشمنی بعضیشان با هم بیش از دشمنیشان با رژیم بود، برگذار شد. بیشتر احزابی که اقلیتهای قومی را نمایندگی میکنند حاضر بودند. غیاب نمایندگان حزب دمکرات کردستان ایران و همبستگی اهواز برای من توجیه ناپذیر بود. این هر دو حزب در نشست سال پیش ما در لندن بهابتکار مرکز پژوهشهای ایران و عرب که من افتخار مدیریتش را دارم، در کنار حزب مشروطه حاضر بودند. در استکهلم نیز هردو حزب فعالانه شرکت داشتند و من هنوز دلائل عدم شرکت حزب مشروطه در استکهلم را هم نمیدانم. به هرروی، نشست بروکسل در پایان اطلاعیهای داد که اغلب شرکت کنندگان آن را امضا کردند. شرکت کنندگان در کنفرانس با بزرگداشت یاد جانباختگان راه آزادی و تجلیل از زندانیان سیاسی و با تاکید بر نفی حمله نظامی خارجی و ماجراجوییهای خطرناک جمهوری اسلامی، از هیئت برگذار کننده خواستند تا برای تداوم گفت و گوها، کنفرانس بعدی را با جمع بزرگتری از کوشندگان برقراری دموکراسی در ایران تشکیل دهند و موضوعات مطرح شده در این نشست را به صورت طرحهایی عملی برای بحث در کنفرانس بعدی آماده سازند.
شرکتکنندگان همچنین آمادگی خود را برای همکاری در تدوین این طرحهای عملی اعلام کرده و از هیئت برگذارکننده خواستند تا ضمن تماس با اتحادیه اروپا بخواهند تا فشار جامعه جهانی بر رژیم ایران خصوصاً در جهت رعایت حقوق بشر برای مردم ایران باشد.
این درست که آرزوی من برای برپایی جبههای بزرگ بهعنوان یکی از آلترناتیوهای رژیم حاکم تحقق پیدا نکرد اما گامی بزرگ به سوی آن برداشته شد. من به عنوان یک روزنامهنگار و تحلیلگر و نه فعال سیاسی، همه تلاشها برای برپایی آلترناتیو را ارج مینهم. شاهزاده رضا پهلوی دیرگاهی است با ارسال متنی جامع برای اغلب شخصیتهای اپوزیسیون به ایجاد جمعی همدل به عنوان آلترناتیوی سکولار و ملی، دلبسته است. و دور نیست که این تلاشها و تلاشهای جمع استکهلم در نقطهای به هم برسد. همین امید را برای حضور سکولارهای سبز و دیگر گروهها و تلاشگران مؤمن به حاکمیت ملی و نظام سکولار غیر متمرکز دارم. متن پایانی کنفرانس را افراد ذیل امضا کردند:
اختر قاسمی، آرام اشرافی، آریا قجر، بیتالله بینیاز، جمشید امیری، جمشید طاهریپور، جمشید نعمتی، جواد خادم، حسن شریعتمداری، حسین باقرزاده، حسین علوی، حسین علیزاده، خالد حسنپور، ذبیحالله حجتنژاد، رامین پرهام، رحمان تیموری، رضا تقیزاده، رضا سلیمانی، ژاله توکلی، سیامک مدرسی، شاهرخ وزیری، شهران طبری، شهریار آهی، شهلا بهاردوست، شهلا فرید، عبدالله مهتدی، علیرضا نوریزاده، فریدون احمدی، کاکو علییار، کاوه آهنگری، کریم شامبیاتی، کورش صحتی، کیانوش توکلی، کیانوش سنجری، لیلی نبوی، ماشالله سلیمی، محسن خاتمی، محسن سازگارا، محمد محمدی، محمدجواد اکبرین، مژگان کاهن، منوچهر فرحبخش، منوچهر مقصودنیا، مهدی خرازی، مهناز هدایتی، ناصح فریدی، ناصر بلیدهای، ناهید بهمنی، ناهید حسینی، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی، یزدان شهدهیی.
انتخابات آزاد موضوع داغ
بهدلیل آنکه موضوع انتخابات آزاد در کنفرانس بحث انگیزترین موضوعات بود آنچه را در پنل مربوط به این موضوع گفته شد در اینجا میآورم.
ظهر یکشنبه این پنل با عنوان «بررسی راهکارها وگامهای عملی ـ ایجاد زمینههای اجرای انتخابات آزاد» برگذار شد. در این پنل، نوشابه امیری روزنامهنگار، صاحب این قلم، حسن شریعتمداری فعال سیاسی و مجتبی واحدی روزنامهنگار سخنرانی کردند.
قبل از آغاز پنل، شهران طبری پروژهای ارائه کرد که در تشریح آن گفت: «این پروژه هفت سال کار تحقیقی به دنبال داشته است و به هیچ عنوان در تناقض با پروژه قابل تحسین اتحاد برای دموکراسی نیست؛ بلکه شاید تسهیل کننده یا مکمل آن باشد. سی و سه سال پیش مردم طبق شعار وحدت کلمه به یک نفر اعتماد کردند اما شکست سختی خوردند. این شعار امروز سوخته است؛ اما این شعار زمانی موثر است که هویت و هدف هر یک از گروههای تشکیل دهنده آن روشن باشد و به جای وحدت کلمه، کثرت کلمه در میان باشد».
بهگفته طبری، نظم و انضباط اولین شرط پیشبرد اهداف است. هیچ کشور دموکراتی را نمیتوان نام برد که در آن احزاب سیاسی بهعنوان حلقه ارتباط مردم و دولت دمکرات وجود نداشته باشند. این حلقه در ایران، حلقه گمشده است. به گمان من تلاش برای دموکراسی بعد از انقلاب مشروطه خفه شده است. تا زمان فروپاشی شوروی خواست دموکراتیک در ایران وجود نداشت. احزابی که در ایران وجود داشتند دموکراتیک نبودند و فرمایشی، مجلسی و جانشینی بودند و حلقهای بین مردم و حکومت نبودند. وی افزود: «سابقه 5 خانواده حزبی در ایران وجود دارد که میتوانند تبدیل به احزاب دموکراتیک شوند و خواهند شد؛ احزاب راست، لیبرال دموکرات یا ملی، احزاب چپ، احزاب دموکرات، ملیتها و احزاب اصلاح طلب. به غیر از این 5 خانواده، احزاب غیردموکراتیک هم وجود دارند.
پس از او نوشابه امیری به عنوان نخستین سخنران این پنل، صحبتهایش با نام ایران شروع کرده به تمام جانباختگان راه آزادی و نیز همکارانش بهمن احمدی امویی، احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، مهسا امرآبادی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد ادای احترام کرد. امیری گفت: «من فعال سیاسی نیستم و نباید اینجا مینشستم اما وقتی بحث انتخابات آزاد مطرح میشود بهعنوان روزنامهنگار وظیفه دارم بگویم هیچ انتخابات آزادی بدون آگاهسازی و اطلاعرسانی آزاد امکان ندارد. میتوان شعار داد اما واقعیت این است که نمیتوان به مردمی که نمیدانند در جامعهشان چه گرایشهایی وجود دارد، از انتخابات آزاد حرف زد». امیری اولین قدم برای زمینه چینی انتخابات آزاد را اطلاعرسانی درست دانست که از آن غافل هستیم: «این همه ایرانی خارج از کشور عاشق ایران هستند و پولدارند اما به مسأله رسانه نمیپردازند. امیدوارم یکی از اولین قدمها چنین اقدامی باشد برای آگاهی مردم که بتوانند بر این اساس رای دهند. سیاسیون شاید غافل باشند و ندانند که از طریق چنین جمعهایی شاید به توافق برسیم، اما اگر مخاطب ما مردم هستند باید اولین برنامهریزی در جهت راهاندازی چنین مجموعهای باشد که بتواند اخبار مملکت ما را پوشش دهد».
وی در پایان گفت: «من این جلسات را به عنوان روزنامهنگار شاهد بودم و میتوانم بگویم تغییرات مثبتی در آن به وجود آمده. ادبیات پاکیزه شده و طیفهای گستردهتری در آن حضور دارند و تقاضا دارم خواسته ما را مبنی بر تاسیس رسانه ملی جدی بگیرید».
سپس نوبت به من (علیرضا نوری زاده) رسید که سخنانی را در چارچوب موضوع انتخابات آزاد ایراد کنم. یادآور شدم «مواردی وجود دارد که انتخابات آزاد در چهارچوب یک نظام مستبد با موفقیت روبرو شده و مواردی نیز در منطقه داریم که در یک نظام غیر مستبد و با نظارت بینالمللی انتخاباتی نسبتا آزاد برگذار شده اما نتیجه آن، در عمل نادیده گرفته شده است. این هردو مورد را باید بررسی کرد... فردا اگر زمینه برگذاری انتخابات آزاد در وطن ما مهیا شد، هر دو وجه مورد اشاره میتواند رخ دهد. در مورد نخست در نظامهایی که به ظاهر مستبد بودند، تجربه مرحلهای و اصلاحی و انتخابات آزاد موفق بوده است. بهعنوان مثال در مغرب که در زمان پادشاه پیشین سلطان حسن، رئیس سازمان امنیتش ژنرال او فقیر قادر بود به فرانسه برود و شخصیت برجسته مخالف مهدی بن برکه را برباید و در بیابان به قتل برساند، انتخاباتی آزاد برگذار میشود آنهم در عهد پسر سلطان مستبد قبلی. وقتی محمد ششم فرزند سلطان حسن به سلطنت رسید از آنجا که فردی عیاش بود خردمندان دولت علوی در مغرب به او فهماندند که تو امیرالمومنین هستی و باید طبق جایگاهت رفتار کنی. همان خردمندان که اغلب وابسته به حزب استقلال بودند گفتند اگر شروع به اصلاحات نکنیم، سرنگون میشویم و چون دولت فقیری داریم مملکت تکه تکه میشود. یکی از آزادترین انتخابات در بهار عربی در این کشور مجاور تونس و الجزایر برگذار شد و آقای بنکیران رهبر حزب اسلامی برنده شد. و امروز میبینیم که در مغرب کمتر از تمام کشورهای عربی دعوای سلفی و مدرن و اسلامی و سکولار، به شکل گسترده وجود داشته باشد». در ادامه سخن به اردن اشاره کردم که مثل مغرب نظام پادشاهی دارد. و پسر پادشاه اقتدارگرای پیشین عبدالله دوم زمام امور را به دست دارد. با توجه به موج اسلامگرایی و اخوانالمسلمین و این که نیمی از جمعیت اردن را فلسطینیها تشکیل میدهد، دورانی بسیار مهم را تجربه میکند. ملک عبدالله گروههای ملی و اخوان را فراخواند و کوشید آنها را از حساسیت وضع کشور آگاه کند. او گفته بود: اگر من کنار روم عامل فلسطینی بر باقی غلبه میکند و اردن از دست میرود. تاثیر حرفهایش باعث شد که در رفتار و عملکرد همه از جمله اخوان المسلمین تغییر دیده شود و امروز همه گروههای سیاسی در حال گفتگو و باز نویسی قانون اساسی و قانون انتخابات هستند. در بخش دیگری از سخنانم یادآور شدم: مورد دوم مربوط به کشورهائی است که حاکمیت، بهظاهر منتخب مردم و تابع مبانی دمکراتیک است مثل عراق که شاهد برگذاری انتخابات آزاد بود. فهرست العراقیه به رهبری دکتر ایاد علاوی برنده انتخابات شد. جمهوری اسلامی بلافاصله به عراقیها یادآورشد اگر علاوی دولت را تشکیل دهد، عراق را به آتش میکشم. شیعه با شیعه در جنگ شد و سنی بر روی شیعه شمشیر کشید. و امروز هم در حالیکه کردها و سنیها و شیعههای مستقل قصد استیضاح و برکناری المالکی را دارند باز تهدید میکند که ولی فقیه اجازه نمیدهد المالکی را ساقط کنید. این بار انتخابات آزاد به علت نفوذ بیگانه نتیجه مطلوب را به بار نمیآورد و مردم عراق کسانی را انتخاب میکنند که اجازه حکومت کردن ندارند». همچنین در رابطه با موضوع انتخابات آزاد در کشورمان گفتم: ما برای انتخابات آزاد رویافروشی نمیکنیم. جمهوری اسلامی را نظامی نمیدانیم که به انتخابات آزاد جواب مثبت دهد؛ تجربه آفریقای جنوبی و شیلی و لهستان نشان میدهد که نظامها گاه در برابر برانگیختگی مردمی ناچار تن به خواسته آنها میدهند. اما آیا تجربه سوریه در ایران تکرار نخواهد شد؟ اسد مقابل انتخابات آزاد کوتاه نیامد و به اینجا رسید. جمهوری ولایت فقیه از اسد دست کم ندارد. بیارادگی جامعه بینالمللی را نیز شاهد هستیم و باید همه اینها را در نظر داشته باشیم. شعار انتخابات آزاد باید شفاف بیان شود که، چه انتخابات آزادی؟ انتخاباتی که احمد جنتی بالای آن است را قبول نداریم. انتخابات آزاد یعنی از خارج از ایران بتوانیم ایران برویم و نامزد شویم و کارمان نیز باید شفاف و روشن باشد.
مجتبی واحدی سخنران بعدی بود که گفت: «من به زنده بودن جنبش سبز قائل هستم و به نظرم حتی جنبش اعتراضی فراتر از جنبش سبز است. امروز جمهوری اسلامی هم برای ارضای شهوات سیاسی خود پولهای مردم را خرج میکند و هم هزاران پول دیگر از کشورهای دیگر دریافت میکند. هیچ انسان عاقل و آزادیخواهی در ایران و دیگر جاها شک ندارد که تنها راه خلاص شدن از حکومت بیکفایت، انتخابات آزاد است؛ اما نگرانی من از چندین سال پیش این است که مخاطب ما نخبگان نیستند و مردم ایران هم هستند که اخبار را گزینشی و از طریق رسانههای دولتی میشنوند».
واحدی افزود: «آن چه میگوییم با نمایشهای جمهوری اسلامی متفاوت است. اگر ما شفاف سازی نکنیم، جمهوری اسلامی میتواند فضا را انتخاباتی کند و آگاهی به مردم داده نشود. باید برای مردم توضیح داد که عامل تحریم، جمهوری اسلامی است. البته به نظر من تحریم دهها برابر از تداوم جمهوری اسلامی کمتر ضربه میزند. ما باید به به مردم بگوییم آنچه به اقتصاد ضربه میزند بی کفایتی حکومت جمهوری اسلامی است».
به گفته واحدی، حاکمیت سعی میکند از انتخابات آزاد مردم را بترساند و در روشی دیگر، بحث جنگ را پیش میکشد. برخی دچار غفلت شدهاند. در کنار بحث جنگ باید تجزیه را بررسی کرد که باز هم عاملش جمهوری اسلامی است. جنگ را ما تصمیم نمیگیریم بلکه در جای دیگری مهره چینی میشود. باید مردم را آگاه کرد که خطر جنگ با تداوم حکومت جمهوری اسلامی است.
واحدی در پایان گفت: «برخی از کشورهای عربی و اسرائیل با جمهوری اسلامی رقابت دارند. اگر انتخابات آزاد برگذار شود و حکومت منتخب سر کار بیاید، این حکومت با کشوری در دنیا جنگ نخواهد داشت پس ترسی هم نخواهد بود. در مسأله تحریم هم انتخابات آزاد، حکومتی با کفایت بر سر کار خواهد آورد که اگر ایران هم تحریم شود او باید بتواند مسأله و مشکل مردم را حل کند».
آخرین سخنران کنفرانس بروکسل، حسن شریعتمداری بود که در سخنان خود گفت: «مدلی که ما از انتخابات آزاد میگوییم در کنار و رقابت با دو پروژه دیگر است. ما انتخابات آزاد بر اساس توافق بینالمجالس که جمهوری اسلامی امضا کرده است و همه ایرانیان بدون تبعیض در آن شرکت کنند را میخواهیم با نظارتی که امکان هرگونه تقلب را از بین ببرد تا از نظام ولایت فقیه به سمت یک نظام سکولار گذار کنیم».
مهندس شریعتمداری با توضیحات مفصل خود هرگونه شبههای را در باره انتخابات آزاد، برطرف کرد و مکرراً توضیح داد که انتخابات آزاد شعاری است که جذابیت جهانی دارد و در عین حال در صورت فراهم شدن شرایط اجرای آن، کم هزینهترین گزینه برای عبور از جمهوری اسلامی است.
July 20, 2012 04:19 PM