August 03, 2012

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

هزار جان گرامی فدای جانانه!

سه‌ شنبه 24 تا جمعه 27 ژوئیه
کشتار در حلب، جنایتکاران در تهران
به عنوان یک ایرانی که هرگز نمی خواهد نام سرزمینش به زشتی یاد شود و عملکرد رژیم فاسد ولایت فقیه به پای مردم سرفراز وطنش نوشته شود، روز یکشنبه در برنامه پانورامای شبکه تلویزیونی العربیه، از سخنان آقای امیر موسوی مشاور سابق وزیر دفاع و طوطی عرب زبان ولی فقیه، درباره مردم سوریه و مقاومت قهرمانانه ارتش آزاد در برابر نیروهای جنایتکار بشارالاسد، احساس شرم کردم. به همین دلیل پیش از پاسخ دادن به مجری برنامه، خانم منتهی الرمیحی، گوینده سرشناس این شبکه در رابطه با اینکه آیا ایران بر پایه پیمان دفاعی مشترکش با سوریه، در صورت مورد حمله قرار گرفتن این کشور از سوی نیروهای خارجی، حاضر است نیروی رزمنده به یاری متحد استراتژیکش اعزام کند، یادآور شدم، به عنوان یک نویسنده و روزنامه ‌نگار ایرانی، از سخنان آقای موسوی ابراز انزجار و برائت می‌کنم و از ملت بزرگ و قهرمان سوریه پوزش می‌خواهم که یکی از اهالی ولایت فقیه تروریستش می‌خواند.

گفتم مردم میهنم منهای یک جمع کوچک (مثل امیرموسوی) با همدردی از یکسو و اعجاب و تحسین به ملت دلاور سوریه می‌نگرند و تردیدی ندارند که به زودی کاخ ظلم بشار بعثی مجرم علیه بشریت، سرنگون خواهد شد. امیر موسوی در دفاع از رژیم جنایتکار در حال سقوط بشار الاسد، مردم مقاوم سوریه را مشتی تروریست خواند و مدعی شد عربستان و قطر و کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس دست در دست آمریکا و اسرائیل، بیش از سه هزار تروریست محکوم به مرگ را از زندانهایشان آزاد کرده و به سوریه فرستاده‌اند تا نقشه صهیونیستها را علیه رژیم اسد به اجرا درآورند. (یعنی اینکه 22 هزار کشته و هزاران مجروح و مفقود و زندانی، همه از تروریستها بوده‌اند و هر آنکه با رژیم نورچشم سید علی آقا در حال ستیز است نوکر اسرائیل و آمریکا و عربستان و ترکیه است).
پاسخش را آنگونه که باید دادم، همانگونه که پاسخ علی اکبر صالحی وزیر خارجه سید علی اقا را دادم که در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با همتای سوری‌اش ولید المعلم فرمودند، فکر کناره‌گیری بشار الاسد در دوره انتقالی یک وهم و خیال بیش نیست. آیا صالحی با همه تجارب و دانشش اینقدر سبک مغز و نادان در ارزیابی رویدادهای سوریه است که کنار گذاشته شدن بشار الاسد را جزو محالات به حساب می‌آورد؟ و یا ادعا می‌کند که به زودی «غائله سوریه» پایان می‌گیرد و برادر مبارز بشارالاسد قطار اصلاحات را به پیش خواهد برد. راستی صالحی و دیگر نوکران سید علی آقا نمی‌بینند که مردم سوریه چگونه با کمترین امکانات دفاعی بیش از 16 ماه است که جانانه در برابر نیروهای دولتی و به ویژه واحدهای فاشیستی شبّیهه “shabbihe” مقاومت می‌کنند و ضربات سهمگینی را بر این پیراهن شخصی‌ها و اوباش مزدور بعثی وارد کرده و می‌کنند. صالحی و همکارانش شرم نکردند و با نادیده گرفتن عملکرد غیرانسانی ارتش اسد و پیراهن شخصی‌هایش علیه مردم حلب، ضمن اعلام حمایت بلاحدود از رژیم اسد، نبرد علیه مردم بیگناه حلب را، جنگ علیه تروریسم خواندند و برای برادر مقاوم بشار بعثی جهت درهم شکستن هر چه زودتر مردم سرفراز حلب، آرزوی پیروزی سریع کردند و در گوش آقای ولید المعلم یادآور شدند مقام معظم نایب امام زمان از حضرتش خواسته امدادهای غیبی‌اش را به یاری فرزندی بشار، ارسال کند.
اینهمه وقاحت را باور نداشتم. آن هم در برابر ملتی که شجاعت و پایداری و آمادگی‌اش برای جان باختن در راه آرمانهایش، جهانی را به شگفتی واداشته است.
در طول روزهای اخیر حضور چشمگیر نیروهای ارتش آزاد که همگی از سربازان و افسرانی هستند که بعضاً تا همین چند هفته و روزهای اخیر در صف لشگریان بشار قرار داشتند و داوطلبان جوانی که اغلب دانش آموز و دانشجو هستند، در دمشق پایتخت سوریه و حلب دومین شهر این کشور و مهمترین مرکز صنعتی و بازرگانی سوریه و خاستگاه بورژوازی ملی و کانونهای بزرگ صنفی و نیز پایگاه هنر و فرهنگ غنی و بارور سوریه، بوده‌ایم. گو اینکه در دمشق نیروهای ارتش آزاد زیر ضربات توپ و تانک و هلیکوپترهای توپدار، ناچار شدند برای حفظ جان مردم عادی محلات کهن دمشق، بعضی از محلات را تخلیه کنند، اما به محض خروج نیروهای زرهی بشار الاسد، آنها به این محلات باز می‌گردند. به عبارت دیگر امروز کنترل 70 درصد از شهرهای سوریه عملاً در دست مخالفان است و در شهرهائی مثل ادلب و حما و نیر شهرهای کردنشینی مثل حَسَکه ارتش آزاد و نیروهای مخالف، کنترل کامل شهر در دست این نیروهاست.
سفر هیات عالی رتبه سوری به ریاست «عُمر غلاونجی» معاون نخست وزیر سوریه و وزرای نفت و مسکن و زراعت و آبیاری و معاونان وزارت کشور و مسئولین مخابرات (اطلاعات و امنیت) دو روز پیش از ورود «ولید المعلم» وزیر خارجه سوریه به تهران، یک سفر عادی برای گفتگوهای دوستانه و توسعه روابط و فعال کردن کمیسیون‌های همکاری بین دو کشور نبود بلکه رژیمی نیمه سرنگون شده، نمایندگانش را نزد اهالی ولایت فقیه فرستاده بود که سرنوشتشان به همزاد سوری خود مرتبط است. من بارها گفته و نوشته‌ام، دوقلوهای سیامی دمشقی و تهرانی جداشدنی نیستند. علاوه بر آنکه جسم و جانشان به هم وصل است اطوار و گفتارشان نیز مثل هم است. اهالی ولایت فقیه نیز هزاران ایرانی به پا خاسته را در جنبش سبز عوامل بیگانه، وابستگان صهیونیسم، نوکران آمریکا و انگلیس، فتنه گران نوکر خارجی و... خطاب می‌کردند و در جریان محاکمه بعضی‌شان که سوابق خدمت در مسئولیتهای حساس در جمهوری ولایت فقیه داشتند اتهامات جعلی از همان دست که امروز مخالفان رژیم سوریه را هدف قرار داده، به آنها زده شد.
شباهتهای آشکار و پنهان دو رژیم چنان است که حقاً می‌توان به آنها گفت دوقلوهای جدائی ناپذیر. هر دو رژیم مدعی‌اند که از استقلال کامل برخوردارند اما نوکری هر دو را برای روسیه در همه ابعاد مشاهده کرده‌ایم. هر دو رژیم ادعای مبارزه با استکبار و آمریکا و غرب را دارند اما تا دو سال پیش رژیم اسد برای جلب محبت آمریکا و فرانسه و انگلیس تا حد عتبه بوسی آستان مبارک جورج بوش و اوباما و سرکوزی و آستان ملک پاسبان علیاحضرت الیزابت دوم پیش رفت. نظام ولایت فقیه نیز با همه عربده کشی‌ها، آشکار و پنهان به دریوزگی غرب مشغول بوده و هست. و اگر در این میان وصلت فرخنده‌ای صورت نگرفته این از بی‌رغبتی داماد نسبت به عروس معمّم بوده است.
هر دو رژیم مدعی‌اند که نبرد با اسرائیل و امحاء نقشه بنی موسی از روی کره ارض، هدف غائی و عالی آنهاست. سوریه با آنکه بخشی از خاکش (جولان) در تصرف اسرائیل است و از سوی کنست (پارلمان) ضمیمه خاک اسرائیل شده است، از اکتبر 1973 تا امروز حتی یک گلوله به سوی اشغالگران شلیک نکرده است اما در مقابل صدها لبنانی و فلسطینی را به قربانگاه رویاروئی نابرابر با اسرائیل فرستاده است. از سوی دیگر هر گاه بارقه امیدی درباره تشکیل دولت مستقل فلسطین و صلح بین عربها و اسرائیلی‌ها، روشن شده، رژیم سوریه با تمام نیرو جهت خاموش کردنش به میدان آمده است. تحریک گروههای فلسطینی از نوع جبهه خلق فرماندهی عمومی به رهبری مزدور شناخته شده‌ای به نام احمد جبریل، و یا بخشی از جنبش حماس و البته حزب‌الله لبنان، از جمله سیاست‌هائی است که طی سه دهه گذشته از سوی رژیم دمشق اعمال شده است. در مقابل، جمهوری ولایت فقیه نیز به ظاهر دشمن اسرائیل است (من یک بار نوشتم رژیم ضد یهود است و نه ضد اسرائیل) اما هم یاسر عرفات رهبر پیشین و هم محمود عباس ـ ابو مازن ـ رهبر فعلی سازمان آزادیبخش فلسطین و رئیس دولت خودمختار در گفتگوهائی که با آنها داشته‌ام و در گذشته به دفعات به چاپ رسیده است گفته‌اند، لطماتی که از سوی رژیم حاکم بر ایران بر انقلاب فلسطین وارد شده، کمتر از ضرباتی نبوده که توسط اسرائیل بر فلسطینی‌ها وارد شده است. ابومازن حتی توطئه‌گری‌ها، تفرقه اندازی و کودتای حماس در غزه و طفره رفتنش از پیوند با فتح و بازگشت زیر پرچم دولت خودمختار را نتیجه مستقیم توطئه‌ها و برنامه‌ریزی‌های دو رژیم توامان سوری ـ ایرانی می‌داند.
هر بار که اسرائیل تحت فشار جامعه بین‌المللی و به ویژه آمریکا مجبور به تن در دادن به التزامات خود در اوسلو و کمپ دیوید و وایت ریور و... شده است، جمهوری اسلامی ناگهان درنقش منجی راستگرایان اسرائیلی ظاهر شده و با یک خطاب نامناسب مبنی بر حذف و نابودی اسرائیل و آزمایش موشکهای دوربردی که روی آن عبارت نابودی اسرائیل نقش بسته، دولت این کشور را به ویژه در دوران حکومت شارون و دولت فعلی به ریاست بنیامین ناتانیاهو ، جهت فرار از التزاماتش به بهانه خطرات فوری که اسرائیل و کیانش را تهدید می‌کند، یاری رسانده است.
رسانه‌های اسرائیلی با بزرگ نمائی خطر ایران و انتشار گسترده سخنان خامنه‌ای و سرداران سپاه و برای مدتی احمدی‌نژاد، صدای هزاران روشنفکر و آزاداندیش اسرائیلی مثل «یوسی بلین» را که به راستی خواستار صلح و تفاهم با فلسطینی‌ها و دوستی و آشتی با پسرعموهای عرب هستند، بدون انعکاس کرده است.
هر دو رژیم مدعی‌اند که دارای قدرتی مافوق همه دولتهای منطقه می‌باشند و از محبوبیت و حمایت مردمی نیز برخوردارند در حالی که اگر یک روز سایه سنگین امنیت خانه‌های مبارکه‌شان از سر مردم رفع شود، خواهیم دید که به ساعتی ملتهای سوریه و ایران طومار دو رژیم خونخوار و ضد مردمی را درهم خواهند پیچید.
هر دو رژیم از تروریسم به عنوان ابزاری سودمند و مؤثر علیه دشمنان خود استفاده می‌کنند. اعضای القاعده و تروریستهای بنیادگرا از یک سو و جوانان ایده‌آلیست شیعه و زیدی در یمن و عربستان سعودی و کویت و بحرین و افغانستان، با حمایت دو رژیم و آموزش گرفتن در پایگاههای سپاه در ایران و استخبارات در سوریه، طی دو دهه اخیر، هزاران انسان بیگناه را به قتل رسانده و ویرانی‌های بسیار به جا نهاده‌اند. سفیر سوریه در عراق که اخیراً به شورای ملی مخالف اسد پیوسته، در بخشی از اظهارات خود فاش کرد که به دستور دمشق زمانی که استاندار ایالت هم مرز با عراق بود وسیله انتقال صدها تن از اعضای القاعده به عراق را فراهم کرده است. بمبهای کنار جاده‌ای در عراق علیه نیروهای آمریکائی و بریتانیائی، همه از ایران ارسال می‌شد و گروههائی چون «عصائب اهل حق» شیر از پستان ولایت فقیه نوشیده و هم چون جیش المهدی و فدائیان المهدی و دهها گروه و دسته در عراق و حاشیه خلیج فارس و لبنان و فلسطین از دلارهای نفتی ایران متنعم شده و با اعمال جنایتکارانه خود رضایت ارباب فقیه را فراهم ساخته‌اند. حالا رژیم اسد مدعی است القاعده مخالفان او را یاری می‌دهد، حال آنکه القاعده دیرسالی تحت نظر شوهرخواهر آقای اسد، یعنی آصف شوکت معدوم که ولی فقیه و نوکر لبنانی‌اش حسن نصرالله، اخیراً شهیدش خواندند، قرار داشت و هنوز نیز دمشق شماری از جنگجویانش را برای روز مبادا در اختیار دارد.
هر دو رژیم به شدت روی تبلیغات تکیه دارند و صدها میلیون دلار برای اجیر کردن صاحبان قلم و صوت و تصویر هزینه می‌کنند و دستگاههای عریض و طویل تبلیغاتی دارند... موارد مشابه دیگر بسیارند که من فعلاً به همین بسنده می‌کنم. با این توضیحات، آمدن آقای ولید معلم و هیأت بزرگ سیاسی و اقتصادی و امنیتی و نظامی به تهران، در شرایطی صورت می‌گیرد که یکی از دوقلوها درحال سقوط و دومی در وحشت از سرنوشت خود بعد از خاکسپاری توامان دمشقی است.
نبرد حلب برای هر دو رژیم سرنوشت ساز است. یادمان باشد که هدایت بسیاری از واحدهای سوری و آموزش پیراهن شخصی‌ها در دست سپاه قدس است. همزمان واحدهای جنگ سایبری سپاه نیز برای جلوگیری از انتشار واقعیات دردناک جنایات نیروهای اسد علیه مردم سوریه دست به کارند و روزانه با هک کردن دهها سایت و ایمیل‌های فعالان و مبارزان سوری رژیم دمشق را یاری می‌دهند. جالب اینکه رژیم صدام حسین را بعثی عفلقی کافر می‌خواندند اما رژیم بعثی عفلقی بشار الاسد، رژیم دوست و برادر شیعه علوی به حساب می‌آید (علوی‌ها را اهل سنت مسلمان نمی‌دانند و نصیری با ضم نون خطاب می‌کنند). علوی‌ها که در مورد حضرت علی شباهتهائی با اهل حق ما دارند، در اصول اعتقادی خود به هیچیک از احکام اسلام از جمله نماز و روزه و حج و زکوه باور ندارند ولی به برکت اشارات آقای خمینی در دومین سال انقلاب، «برادران علوی از ما هستند و حکم شیعیان در مورد آنها صادق است». رژیم ولایت فقیه آنقدر در سوریه درگیر است که در انفجار بزرگ مقر شور‌ای امنیت ملی رژیم اسد در دمشق، تنی چند از فرماندهان سپاه از جمله سردار شاهری در کنار بلندپایگان نظامی و امنیتی سوریه به قتل رسیدند.
در ابتدا منابع اسرائیلی از قتل سردار سرلشگر قاسم سلیمانی یاد کرده بودند که تا یک هفته پیش از حادثه در دمشق بود. اما بعداً روشن شد که یکی از فرماندهان سپاه قدس در کنار چند نظامی بلند پایه ایرانی در جمع کشته شدگان بوده‌اند.
با این توضیحات، یک بار دیگر تاکید می‌کنم سرنگونی بشارالاسد، آغاز پایان جمهوری اسلامی خواهد بود. رژیم وحشتزده از پیامدهای سقوط طاغوت دمشقی، همه امکانات مادی و نظامی و امنیتی خود را تحت تصرف بعثی‌های حاکم در دمشق قرار داده است به این امید که سرانجام توپ و تانک و هلیکوپتر و قتل و شکنجه و تجاوز بر اراده ملت سوریه غلبه کند. اما تاریخ به ما آموخته است هیچ نیروئی در برابر اراده ملتها قادر به کسب پیروزی نیست.

شنبه 28 تا دوشنبه 30 ژوئیه
کنفرانس مطبوعاتی صالحی و معلم
من کنفرانس مطبوعاتی علی اکبر صالحی وزیر خارجه ولی فقیه و همتای سوری‌اش ولید المعلم را به دقت از ابتدا تا انتها مستقیماً از شبکه‌های الجزیره و العالم که متعلق به رژیم است مشاهده کردم. در این مشاهده نکاتی برایم روشن شد که پیش از این کمتر مورد توجهم قرار گرفته بود. در هفته‌های اخیر شنیده بودم بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای در رابطه با سوریه اختلافاتی پیش آمده است و احمدی‌نژاد یکی دو جا گفته است با حمایت از اسد ما همه اعتبار خود را نزد ملت سوریه و عربها از دست داده‌ایم. اگر دقت کنید بیانیه‌ای که مجلس به دستور خامنه‌ای در روز ورود ولید المعلم در حمایت از رژیم سوریه منتشر کرده تنها 245 امضا دارد و اغلب وابستگان به احمدی‌نژاد از امضای آن خودداری کرده‌اند. در جریان کنفرانس مطبوعاتی فردی که خبرنگاران را صدا می‌زد و از مأموران امنیتی سپاه است تنها به خبرنگاران شبکه‌های «المیادین» متعلق به غسان بن جد و فرد نزدیک به رژیم‌های سوریه و ایران، العالم متعلق به رژیم، پرس تی وی، و خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر رهبری و یکی دو خبرنگار درِپیتی اجازه طرح سوالاتی را داد که متن آن عیناً شبیه بیانیه‌های رسمی دو کشور درباره رویدادهای سوریه بود. یک خبرنگار سوری نیز بیانیه‌ای را علیه آمریکا و اسرائیل و عربستان به عنوان سؤال قرائت کرد. خبرگزاری رسمی ایران ایرنا که تحت اداره احمدی‌نژاد است و ایسنا که نزدیک به رفسنجانی است در کنار ایلنا و دیگر مراکز خبری، اصلاً به حساب نیامدند. البته مجال ندادن به خبرنگار ایرنا، در حالی که خبرنگار تلویزیون و خبرگزاری سوریه اجازه طرح سؤال داشت این گفته را که احمدی‌نژاد در مورد سوریه از خامنه‌ای فاصله گرفته بیشتر و بیشتر تائید کرد.

August 3, 2012 07:47 PM






advertise at nourizadeh . com