رادیوزمانه
اخضر ابراهیمی و راه دشوار پیش رو
گفتوگوی سراجالدین میردامادی با علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و کارشناس خاورمیانه و دنیای عرب
سراجالدین میردامادی − پس از شکست مأموریت کوفی عنان ، اخضر ابراهیمی ۷۸ ساله ، وزیر خارجهی اسبق الجزایر، به عنوان نمایندهی ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در حل بحران سوریه تعیین شد.
اخضر ابراهیمی قبلا در مأموریتهای زیادی از سوی سازمان ملل بویژه درعراق، لبنان و افعانستان حضور داشته و به عنوان یک چهره میانجی در کشورهای عربی و اسلامی شناخته میشود.
برای ارزیابی از انتخاب اخصر ابراهیمی، این چهرهی شاخص دنیای عرب برای میانجیگری در بحران سوریه با دکتر علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و کارشناس خاورمیانه و دنیای عرب، گفتوگو کردهام:
Download file
چقدر میتوان به موفقیت اخضر ابراهیمی در این ماموریت امیدوار بود؟
علیرضا نوریزاده: من برای اخضر ابراهیمی هم مانند کوفیعنان توفیقی نمیبینم. فراموش نکنیم که کوفی عنان یکی از برجستهترین شخصیتهای بینالمللی است و در عین حال در مقام دبیرکل سازمان ملل، یکی از کسانی بود که به علت توجه ویژهاش به مسئلهی فلسطین و جهان عرب، خیلی مورد احترام بود. وقتی کوفی عنان از انجام معجزهای در سوریه عاجز بود، بالطبع آقای ابراهیمی هم نمیتواند کاری کند.
مشکل سوریه این نیست علیرضا نوریزاده
«که طرح آقای کوفی عنان طرح بدی بود و یا کسی این طرح را به رسمیت نمیشناخت. مشکل این است که یکی از طرفهای این برنامه، یعنی دولت سوریه، حاضر به بهرسمیت شناختن اپوزیسیون نیست، اپوزیسیون را جمعی تروریست میداند و دست از نبرد مسلحانه، آن هم با توپ و تانک و هواپیما و هلیکوپتر علیه مردمش برنمیاندارد.
در چنین شرایطی، شما هر پیشنهاد و هر راهحلی را در این زمینه مطرح کنید، به جایی نخواهد رسید و آقای اخضر ابراهیمی قبلاً فرصت خواست، وقت خواست، تأمل کرد و به نظرم در این مدت، گفتوگوهایی هم اینجا و آنجا انجام داده، ولی هیچ نشانهای از اینکه او بخت بیشتری از آقای کوفیعنان داشته باشد، به چشم نمیخورد. در نشست سران کشورهای عضو کنفرانس اسلامی در مکه، عضویت سوریه به حالت تعلیق درآمد. این نشاندهندهی نوعی ناامیدی از آن است که دولت آقای اسد آمادگی داشته باشد که دست از قدرت به صورت مسالمتآمیز بردارد، اپوزیسیون را به رسمیت بشناسد و بپذیرد که در مرحلهی انتقالی، شخص آقای بشار اسد نباید حضور داشته باشد.
آقای اخضر ابراهیمی پیش از انتخاب به این مسئولیت، پیششرطهایی را برای قبول این مسئولیت تعیین کرد. این پیششرطها چه بودند؟ آیا این پیششرطها تحقق پیدا کردند که ایشان این مسئولیت را پذیرفت؟
تمام اتفاقی که افتاده، این است که به ایشان هم مثل آقای کوفی عنان وعده دادهاند. یعنی این وعدهها قبلاً هم داده شدهاند. البته دولت سوریه به آقای ابراهیمی گفته که علاقهمند به راهحل مسالمتآمیز است، علاقهمند به آن است که از راه گفتوگو مشکلات حل شود. ولی مسئله این است که گفتوگو با چه کسی. وقتی دولت سوریه شورای ملی را که عمدهترین مجموعهی اپوزیسیون است، به رسمیت نمیشناسد، شخصیتهای بزرگی در میان اپوزیسیون را که مورد احترام مردم سوریه و جامعهی سوریه هستند، قبول ندارد و معتقد است که آنها تروریست هستند و بالاتر از همه، ارتش آزاد سوریه که بدنهی اصلیاش -هفتاددرصد از ترکیباش- از ارتشیهای جداشده از ارتش سوریه هستند را هم یک مجموعهی سلفی وابسته به القاعده میداند، اگر همهی پیششرطهای آقای ابراهیمی را هم پذیرفته باشد، آیا در عمل ارتش سوریه آتشبس اعلام خواهد کرد؟ این یکی از مسائل است.
ارتش آزاد و یا نیروهای مخالف این آمادگی را ابراز کردهاند که آتشبس را برای مدتی بپذیرند، ولی دولت سوریه در مورد پذیرش این آتشبس باز شرطهایی دارد و به نوعی تسلیم اپوزیسیون را خواستار است و میگوید در آن صورت آماده است گفتوگو کند و باز معلوم نیست با چه کسی میخواهد گفتوگو کند. اینها همه نکاتی هستند که به نظر من، آشکار نشدهاند، نکاتی هستند که نیاز به زمان دارد و بعد از چند روزی آقای اخضر ابراهیمی هم احتمالاً در همان جایگاهی قرار خواهد گرفت که آقای کوفی عنان قرار گرفت.
کوفی عنان بسیار با حسن نیت بود و بسیار علاقهمند بود که این مسئله را به هر شکلی شده، از راه مسالمتآمیز حل کند. حتی اپوزیسیون سوریه نسبت به عنان کاملاً همکاری کرد و با او مساعدت نشان داد. وقتی در روز عید فطر در نخستین ساعات عید ۶۳-۶۴ نفر کشته میشوند، آیا آقای ابراهیمی کارش به سرانجامی میرسد!؟
خود آقای اخضر ابراهیمی در اولین اظهار نظرش اعلام کرد که مأموریتی بسیار دشوار و پیچیده در پیش رو خواهد داشت و از سوی دیگر، جامعهی بینالملل هم آنچنان حمایت گستردهای را از جبههی مخالفان به عمل نمیآورد. ارزیابی شما از آنچه در سوریه پیش خواهد رفت و از عدم حمایت قاطع جامعهی بینالملل از جبههی مخالفان و به خصوص ارتش آزاد، چیست؟
این نکته را در نظر بگیرید که مواضع روسیه و چین و حمایت گستردهی جمهوری اسلامی از رژیم سوریه، یکی از دلایل ادامهی بحران است. آقای کوفی عنان طرحی شش مادهای را مطرح کرده بود که به نتیجه نرسید و اکنون آقای داووداوغلو وزیر خارجهی ترکیه که از مأموریت آقای ابراهیمی حمایت کرده، تاکید کرده که اگر قرار است آقای ابراهیمی در مأموریتش موفق شود، باید با شورای امنیت به توافق رسید.
مأموریت آقای اخضر ابراهیمی مورد حمایت نیروهای مؤثر قرار گرفته است (دولتهای امریکا، فرانسه، بریتانیا و ترکیه). ولی آقای داووداوغلو تاکید میکند که این مأموریت بدون حمایت شورای امنیت به جایی نخواهد رسید. بنابراین به نظر من، باید پیشزمینهای در شورای امنیت باشد. امریکا باید دست از این سیاست متزلزلاش بردارد. دولت امریکا به علت نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، نمیخواهد به هر شکلی خود را در سوریه مستقیماً درگیر کند. ولی مردم سوریه دارند فریاد میزنند که نیاز به فضایی دارند که پرواز بر او ممنوع بشود و نیروهای زرهی سوریه نتوانند وارد آنجا بشوند. این شرایط در در مناطقی که نزدیک مرز ترکیه هستند، در استانهای مجاور ترکیه فراهم است، ولی هنوز این اراده در دولت امریکا به وجود نیامده و وزیر دفاع امریکا چند روز پیش این احتمال را رد کرد.
بنابراین الان حتی اروپاییها هم، کشورهایی مثل فرانسه که نسبت به تغییر در سوریه متعهد و مستلزم هستند و از اپوزیسیون حمایت میکنند، آنها هم از سیاستهای ایالات متحده چندان خشنود نیستند و تا زمانی که این اراده در امریکا به وجود نیاید، روسها میتوانند مانور بدهند و این فاجعه و تراژدی را کش بدهند. نه آقای کوفی عنان با مأموریتش توانست کاری بکند و نه آقای ابراهیمی موفق خواهد شد کاری انجام بدهد.
ولی در عین حال، برخی نگرانیهایی هم وجود دارد از عملکرد ارتش آزاد در مناطقی که تحت کنترلشان بوده، اعدامهایی که صورت گرفته و فراخوانهایی که سلفیها و جهادیستها در کشورهای مختلف، برای پیوستن به ارتش آزاد منتشر کردهاند. شاید این مسئله هم در نگرانی کشورهای غربی و عدم حمایتشان از مخالفان مؤثر بوده باشد. نظر شما در این زمینه چیست؟
بله، کاملاً! هرچه بیشتر این بحران ادامه پیدا کند، قدرت نیروهایی که خارج از چهارچوب اپوزیسیون سوریه هستند، بیشتر میشود و به معنای دیگر، عامل سلفی و عامل عربی در بحران سوریه، نقش مؤثرتری پیدا خواهند کرد. چون به هرحال، وقتی مرزها باز شد، کنترل ورود و خروج را دیگر کسی در دست ندارد. وضعی که در عراق بود، به وجود میآید و این بسیار مایهی نگرانی است. یعنی خود فرماندهان ارتش آزاد این نگرانی را ابراز میکنند.
شخصیتهایی مثل آقای سیدان و یا آقای دکتر غلیون و بقیه مطرح میکنند که ادامهی بحران و وضع فعلی میتواند سوریه را چندپاره کند و زمینهی افراط را فراهم کند، ضمن اینکه خود آقای بشار اسد نیز طرحی در دست دارد که اگر قدرت را در دمشق از دست بدهد، به منطقهی علوینشین، به سوی لازقیه برود و در آنجا یک دولتچه یا یک امارت علوی به وجود بیاورد.
اینها مسائلی بسیار نگران کننده است و به گمان من، حیرتبرانگیز است که چطور در برابر این احتمالات، جهان غرب همچنان دارد کجدار و مریز میکند و یک تصمیم اساسی قاطع و اساسی نمیگیرد. در حالیکه علیرغم وتوی روسها و چینیها در شورای امنیت، غرب همچنان قدرت است. شرایطی که در سوریه هست، کمتر از شرایط بوسنی نیست و میتوانند با رجوع به فصل هفتم کاری بکنند که بشار نتواند با توپ و تانک و هواپیما اعمال قدرت کند و در آن صورت، شکستش قطعی خواهد بود.
August 21, 2012 09:14 AM