یکهفته با خبر
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
سه شنبه 11 تا جمعه 14 سپتامبر
از دائیجان تا عموجان ناپلئون
برخلاف دائیجان ناپلئون که همه امور عالم را زیر سر انگلیسیهای چپ چشم میدانست و همه گاه در بیم و خوف از کید و مکر آنها برخویش میلرزید، عمو جان ناپلئون که یا عمامۀ سیاه خوش فرم بر سر دارد و محاسن مبارکش طی سیسال گذشته، از سیاه کلاغی، به سپید چرکین تبدیل شده است (یعنی نه سیاه نه سفید مطلق، و حتماً با حاشیهای نخودی سر سبیلها با مصرف رو به افزون عصاره گل کوکنار) و یا آنکه شالی بر سر میاندازد با ریش انبوه و اغلب سبیل میتراشد، همه امور جهان را زیر سر آمریکای جهانخوار میداند و بر این باور است که فرمانده این جهانخواران، چه جیمیکارتری باشد که ایران را دو دستی در سینی طلا تقدیم سلف عمو جان فعلی کرد و یا از نوع رونالد ریگانی که برای شیخ علیاکبر بهرمانی تپانچه و انجیل و کیک فرستاد، و یا جورج بوش پدر که با دعای خیر سیدعلی آقا، صدام را از کویت بیرون کرد و یا کلینتون که عموجان بهترین فرصتی را که او برای آشتی و گشودن دفتر دوستی فراهم کرده بود به باد داد، از نوع جورج بوش پسر باشد که امروز اعتراف میکند به جای عراق باید سراغ رأس افعی اسلامی میرفت و یا از طایفه باراک حسین که همان روز اول به تخت نشستن پیام بشارت آمیز و صریح به استمالت مقام معظم عمو جان فرستاد و در زمانی که ملت ایران سرنگونی عموجان را طلب میکرد نامه فدایت شوم محرمانه برای او فرستاد، همه و همه هیچ کاری در تمشیت و رتق و فتق امور کشورشان و دیگر نقاط جهان ندارند به جز اینکه از صبح تا شام علیه اسلام ناب انقلاب محمدی و متولی شیعی ولائی و متولی سنی سلفی آن توطئه کنند.
گاهی که من اظهارات سیدعلی خامنهای را میشنوم یا میخوانم و یا اطلاعیههای ایمنالظواهری رهبر فعلی القاعده و بعضی از ریشوهای زشت مصری و تونسی و اردنی و ... و اظهارات آنها را دنبال میکنم به این نتیجهگیری خیلی ساده میرسم که اینها همگی به بیماری مالیخولیا و گاه شیزوفرنی (اسکیزوفرنی) دچارند و به مرور که سنشان بالاتر میرود و پروستات و آلزایمر و لقوه و یبوست و ... به سراغشان میآید، همه سلولهای مغزشان را، بیماری تسخیر میکند. حال با توجه به آنچه ذکر شد به این سناریو توجه فرمائید. من نمیگویم این سناریو عین حقیقت است اما با اطمینان خاطر، تأکید میکنم مضمون با حقیقت فاصله چندانی ندارد.
صحنه یکم: نیقولا باسلی ( در آمریکا او اسامی متعددی دارد، نیکول، نیک، ناکولا و ...) یک قبطی مصری مهاجر به آمریکا که به علت کلاهبرداری از بانکها و اشخاص حقوقی و حقیقی در کالیفرنیا به مقدار 750 هزار دلار مدتی زندانی و سپس محکومیت 5 سال حبس تعلیقی و خبر دادن به پلیس هنگام خروج از حوزه قضائی شهر محل اقامت خود را در کارنامهاش دارد، در شرایط بد مالی، رسوای خاص و عام، شب و روز به دنبال کاری است که او را برای برون رفت از گندابی که در آن گرفتار شده، یاری کند.
یک آشنای قدیمیاش که چند سال قبل با هم چند فیلم پورنوی مبتذل ساخته بودند به او تلفن میکند و خبر میدهد یک شرکت معتبر که نمیتواند نامش را ذکر کند علاقمند به ساختن یک فیلم تاریخی است و بعد از گفتگوی مفصلی که با مدیر این شرکت داشته، مدیر مذکور حاضر شده نیقولا را ملاقات و درباره پروژه خود با وی صحبت کند.
صحنه دوم: نیقولا به اتفاق دوستش به دفتر بسیار مجلل آقای استوارت مدیرعامل شرکت در ساندیهگو وارد میشوند که با خوشروئی از آنها استقبال میکند و به منشی خود دستور میدهد برای میهمانانش قهوه بیاورند.
این آقای استوارت مدیرعامل شرکت هم دستکمی از نیقولا ندارد. در کارنامهاش دلالی نفت، خرید تجهیزات نظامی ممنوعه برای جمهوری اسلامی و عراق در دوران جنگ 8 ساله، پااندازی برای محمد اخوی عموجان ولی امر، در دبی، صدور وایاگرای قلابی به خاورمیانه از چین، شایعه همکاری با حزبالله در کشاندن یک افسر سابق اسرائیلی به بیروت و تحویل دادن او به عماد مغنیه معدوم و ... طی سه دهه گذشته به چشم میخورد. آقای استوارت پس از مدتی حرفهای متفرقه زدن به موضوع اصلی میپردازد و یادآور میشد که یک شخصیت بارز بینالمللی که نمیخواهد نامش فاش شود ولی میتوانند از او با نام عالیجناب جونز یاد کنند علاقمند است برای آگاهسازی نسل جوان مسیحی و یهودی نسبت به خطر گسترش اپیدمی اسلام ناب محمدی، فیلمی از زندگی پیامبر اسلام تهیه شود که بتواند با نور انداختن روی زوایای پنهانی زندگی مردی که بیش از یک میلیارد و چهارصدمیلیون مسلمان از دستورات او تبعیت میکنند، جهان را از خطرات این دستورالعملها مطلع کرده، و با نمایش چهره واقعی پیامبر اسلام مانع از آن شود که جمعی دیگر از جوانان مسیحی و یهودی به دام اسلام ناب بیفتند.
در برابر سؤال نیقولا که چرا من؟ و از چه رو این سفارش دهنده ثروتمند از میان اینهمه کارگردان مرا انتخاب کرده است مدیرعامل شرکت میگوید ایشان کار را به ما سفارش داد، ما شما را پس از مطالعات بسیار و مشورت طولانی با افرادی صاحبنظر انتخاب کردهایم و ...
در همین صحنه پس از توافق بین استوارت و نیقولا، قرارداد همکاری برای تولید یک فیلم داستانی / مستند بسته میشود. چهارچوب داستان فیلم در اختیار نیقولا قرار میگیرد و دوست نیقولا به عنوان ناظر خرج انتخاب میشود.
صحنه سوم: ناظر خرج به نیقولا خبر میدهد که شرکت یک میلیون دلار از 5 میلیون دلار هزینه توافق شده فیلم را به حسابش حواله کرده و نیقولا میتواند پس از انتخاب هنرپیشهها و کادر فنی فیلمبرداری را آغاز کند. انتخاب هنرپیشهها از میان عدهای بازیگر بال شکسته درجه 5 از جمله هنرپیشگان فیلمهای پورنوی ارزان و بیکیفیت و کادر فنی به چند روز خاتمه مییابد و فیلمبرداری در خانه آقای نیقولا آغاز میشود.
سه ماه بعد، پس از خاتمه فیلمبرداری و ادیت فیلم، نسخه نهائی در چند CD تقدیم سفارش دهنده یعنی آقای استوارت میشود. شش ماه بعد فیلم برای فقط یک سئانس در یک سینمای کوچک زیرزمینی مخصوص نمایش فیلمهای واقعی کثیف پورنو برای تماشاگر به نمایش در میآید، 5 تماشاگر اواسط فیلم با اعتراض سالن را ترک میکنند و دو نفر دیگر نیز بر صندلی سینما به خواب عمیق میروند.
مدیرعامل شرکت دستور میدهد فیلم را در دنیای مجازی بر پهنه اینترنت به نمایش گذارند. یکماه میگذرد و به جز مقداری کامنتهای غضبناک از سوی بعضی تماشاکنندگان ویدیو چیزی نصیب استوارت و نیقولا نمیشود. امید استوارت و آنها که در پس پرده او را یاری میدهند و شخص نیقولا برای برپائی معرکهای که واکنش شدید جهان اسلام را به همراه داشته باشد به یأس تبدیل میشود.
صحنه چهارم: دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن: آقای کلبعلی رجبزاده پشت کوهی؛ با پست ویژه، گزارش مشروحی از توفیق دفتر حفاظت منافع در کشف مواضع استکبار و صهیونیسم نسبت به اسلام ناب انقلاب محمدی و شخص پیامبر با کمک برادر استوارت مدیرعامل شرکت را به تهران میفرستد. نسخهای از فیلم نیز بر پهنه یک CD در پست ویژه گذاشته میشود.
صحنه پنجم: رؤسای بنیادهای رسولالله و رسالت و اسلام ناب و یا مرگ یا محمد و مرکز مطالعات اسلامی حوزه علمیه و مؤسسه امام خمینی و بنیاد الغدیر و وزیر اطلاعات و رئیس واحد اطلاعات سپاه و سردار سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و سردار وحید آجودان حضور سیدعلی آقا در جلسهای محرمانه و عاجل برای بررسی آخرین توطئه استکبار جهانی و صهیونیسم بینالمللی، گرد هم آمدهاند. در جلسه، فیلم مورد اشاره از تلویزیون بزرگی که در محل اجتماع قرار دارد به نمایش در میآید. حیدر مصلحی که بسیار سرحال و شادمان است و از اینکه بدون کشف هویت سفارشدهنده ساخت فیلم اینک او دو بمب ساعت شمار در اختیار دارد در پوست خود نمیگنجد. به پیشنهاد قاسم سلیمانی و رمضانی قرار میشود فیلم بر پهنه اینترنت به صورت گسترده از طریق یوتیوب و گوگل با عناوین ناشناس و از کشورهای مختلف آپلود شود. و سپس شبکههای تلویزیونی اسلام ناب از جمله العالم، المنار، پرستیوی، امام حسین و حضرت عباس و ولی عصر و ... به بحث و بررسی محتوای فیلم و تحریک غیرت فرزندان اسلام ناب علیه آمریکا و اسرائیل به عنوان سازندگان فیلم، به صورت ضربتی بپردازند.
صحنه ششم: گویندگان شبکههای اسلام ناب محمدی انقلابی از نوع ولائی ریش و سبیلدار و سلفی ریشدار بیسبیل مشغول عربدهکشی در باب اهانت و اسائه ادب به رسولالله از سوی آمریکا و اسرائیل هستند. ولی امر مسلمانان چهار راه آذربایجان از زور ناراحتی به خاطر این جنایت، جنایات کشتار 25 هزار مسلمان سوری و تجاوز به زنان و دختران حلب و دمشق و ادلب و حمص و حما و... را از یاد برده است اما در ته دل احساس پیروزی میکند که با امدادات غیبی موفق شده توجه جهانی را از اوضاع دردناک سوریه منحرف و متوجه جنایت استکبار در حق حضرت محمد بکند و زمان بیشتری برای نور چشمی بشار جهت کشتن 25 هزار تن دیگر و ویرانی کامل سوریه فراهم سازد تا بعداً جهادگران اسلام ولائی بروند و سوریه را از نو بسازند و پایههای رژیم بعثی را تا ظهور مهدی موعود تحکیم کنند.
صحنه هفتم: موجی از آدمهای زشت با ریش و بیریش، در مصر و تونس و لیبی و سودان و یمن و جابلقا و جابلسا، در برابر سفارتخانههای آمریکا، مغازههای مکدونالد، ویمپی و پیتزاهات، مشغول نبرد با استکبارند. اتومبیلها و ساختمانها به آتش کشیده میشوند. سفیر آمریکا در لیبی که بهترین دوست مردم این کشور هنگام ستیز علیه رژیم وحشی معمر القذافی بود و با تلاش شبانهروزی وسیله به راه انداختن چرخ دولت و احیای لیبی را فراهم کرده بود همراه سه تن از همکارانش به دست فرزندان اسلام ناب به قتل میرسد. در بیت مقام معظم عموجان رهبر، نقل و حلوا در مجلس کوکنار پخش میکنند و آقایان ولایتی و حداد عادل و حیدر مصلحی و قاسم سلیمانی به خاطر توفیق بزرگشان در برپائی فتنه و آشوب از دست مبارک آقا یک شال مخصوص پیچازی فلسطینی دریافت میکنند.
صحنه هشتم: باراک اوباما و هیلاری کلینتون با مشاهده صحنههای وحشیگری فرزندان اسلام ناب به همراه مشاوران و اعضای شورای امنیت ملی به سالن نمایش کاخ سفید میروند تا فیلم جنجالی را که حالا معروف خاص و عام است برای نخستینبار مشاهده کنند.
نتیجه اخلاقی: یک بدهکار شارلاتان قبطی، شهرتی فراتر از «مارتین اسکورسیسی» پیدا کرده است. و فیلمی که حداکثر 50 نفر آن را دیده بودند توسط میلیونها تن از جمله دهها میلیون مسلمان مشاهده شده است.
تعلیمات دینی: ترویج کفر از ارتکاب کفر میلیونها بار بیشتر به اصل ایمان ضربه میزند. پس کافران عزیز بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. بروید و عملی انجام دهید که مورد توجه جمهوری اسلامی قرار گیرد و یا آقای دکتر ایمنالظواهری و سلفیهای بیسبیل با استفاده از آن، به پا خیزند و به جنگ با استکبار و کفر جهانی بروند.
ندامت نامه: اینجانب باراک حسین اوباما بدینوسیله، از پیشگاه عالمیان به خاطر کمکهائی که به اخوانالمسلمین و ریشوهای با سبیل و بیسبیل برای رسیدن به قدرت کردهام پوزش میخواهم.
شنبه 15 تا دوشنبه 17 شهریور
سپاه قدس در دمشق
تلویزیونهای العربیه ( که در بین کلیپهای خبریاش از چند ماه پیش گوشهای از سخنان مرا در برنامه پانوراما که در آن بر حضور صدها تن از افسران سپاه قدس و اطلاعات سپاه در سوریه تأکید کرده بودم، همه روزه پخش میکند) و برنامه عربی تلویزیون اسکای و رادیو سوا در آمریکا، روز یکشنبه طی مصاحبههائی که با من داشتند این بزرگواری را ابراز کردند که «شما از یکسال پیش برحضور نظامی امنیتی سپاه در سوریه تأکید میکردید» و بعد در رابطه با ابعاد این حضور با من گفتگو کردند. من از عالم غیب از ورود صدها سپاهی به سوریه و مشارکت آنها همراه با حزب الله و اوباش جیش المهدی و عصائب اهل حق وابسته به مقتدی صدر، خبردار نشده بودم بلکه در کنار دوستان سوریم، چند تن از افسران آزاده سپاه که حاضر نبودند در جنایات رژیم بعثی بشارالاسد شریک شوند، از طرق مختلف از جمله E.mail و تلفن از مشارکت سپاهیان و اتباع ولیفقیه در عراق و لبنان در کشتار و شکنجه و تجاوز به زنان و دختران و پسران سوری در زندانهای سوریه پرده برداشتند. دوست مبارز سوریام بسام جعاره نویسنده سرشناس از ماهها پیش، از آموزش شبیّحه (لباس شخصیهای رژیم اسد) توسط سپاه پاسداران و افسران حزبالله با خبرم کرد. حضور تنی چند از بلندپایگان سپاه در میان 48 ایرانی که توسط ارتش آزاد سوریه بازداشت شدهاند گواه دیگری بر مشارکت سپاه ولی فقیه در جنایاتی است که طی 18 ماه گذشته باعث قتل هزاران انسان و ویرانی یکی از آبادترین و دیرپاترین ملتهای مشرق زمین شده است.
هفته گذشته آقای اخضر ابراهیمی فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل پس از مذاکراتی در قاهره با اتحادیه عرب و شماری از مخالفان اسد از جمله نمایندگان شورای ملی، به دمشق سفر کرد.
او پس از دیداری با ولید معلم وزیر خارجه سوریه و معاون نخست وزیر به دیدار بشارالاسد رفت و در پی این دیدار با اظهاراتی که نشانه یأس او از یافتن یک راه حل سیاسی است، از طریق اسکایپ با سه تن از فرماندهان ارتش آزاد نیز گفتگو کرد. رژیم سوریه با ردیف کردن چند تن از میانه بازان سازشکار به عنوان اپوزیسیون داخل، کوشید ابراهیمی را تحت تأثیر قرار دهد. اما دیپلمات سالخورده عرب که تجارب فراوانی در رویارویی با بحرانها دارد هیچکدام از این میانهبازان را جدی نگرفت و با اندوهی گران دمشق را به سوی قاهره ترک گفت. در این میان نشستی که در قاهره با حضور نمایندگان مصر و ترکیه و عربستان سعودی، و آقای امیر عبداللهیان معاون علیاکبر صالحی برگذار شد و ابتکار آن متعلق به محمد مرسی رئیس جمهوری مصر بود، بدون نتیجه خاتمه یافت. قرار بود این نشست مقدمهای برای دیدار وزرای خارجه 4 کشور در پایتخت مصر باشد. اما نماینده رژیم با اصرار بر اینکه ونزوئلا و عراق به این نشست دعوت شوند بر آن بود تا در برابر جبهه متحد مصر و ترکیه و عربستان سعودی که مخالف قطعی بشارالاسد و خواستار سرنگونی اوست، مثلث موافقان رژیم سوریه را برپا کند. رئیس جمهوری مصر در مقابل، در تأیید آنچه در ایران بر زبان رانده بود در دیدار از بروکسل و رم بار دیگر بر ضرورت کنار رفتن رژیم بعثی سوریه و رئیس آن بشارالاسد تأکید کرد و این رژیم را با وصف جنایتکار، مسؤول همه کشتارها و ویرانیهائی دانست که ملت سوریه در معرض آن قرار گرفته است. طی هفته گذشته که جنون پیروان اسلام ناب انقلاب محمدی در دو وجه ولائی و سلفی آن، بر مصائب مردم مبارز و شجاع سوریه سایه انداخت بسیاری از وابستگان رژیم سوریه و رژیم ولایت فقیه بار دیگر در رسانههای تصویری منطقه ظاهر شدند تا در مزایای حضور بشارالاسد در رأس قدرت داد سخن سر دهند.
خوشحالم که در برابر آنها حداقل در سه چهار تلویزیون موفق شدم در برابر بلبلان سخنگوی اسدی ـ خامنهای، با پرده برداشتن از اعمال دو رژیم جنایت پیشه در ایران و سوریه، با استناد به سخنان بلندپایگان رژیم و ولایت فقیه از جمله سردار سرلشکر عزیز جعفری فرمانده کل سپاه، آشکار کنم چگونه همکاری دو رژیم یکی بعثی کافر و آن دگری پیرو اسلام ناب انقلابی محمدی ولائی طی سی و سه سال با قلع و قمع ملتهایشان و غارت سرمایههای ملی، با کارنامهای سیاه و خونین سرنوشتی بهتر از رژیمهای صدام و قذافی نخواهند داشت. آقای جعفری سرانجام اعتراف کرد که سپاه قدس در سوریه حضور دارد. همین اعتراف پیروزی بزرگی برای همه ما است.
September 21, 2012 01:43 PM