يكهفته با خبر
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت!
سهشنبه 7 تا دوشنبه 13 مه
جواز ورود در آخرین لحظه
ظهر شنبه در مجلس ناهاری که در خانه شیخ الرئیس بهرمانی برپا شده بود حاضران که از سرسپردگان و یاران دیر و دورش بودند، سرانجام به این نتیجه رسیدند که شیخ قصد ثبت نام در وزارت کشور را ندارد چون چراغ سبز هنوز روشن نشده است. اگر اصرار حاج محسن و اخوی محمد نبود آقای هاشمی همان فردای دیدار آخرینش با ولی فقیه اعلام کرده بود نخواهم آمد.
سرانجام چهار بعد از ظهر، نظر نایب امام زمان به خالقش شیخ علی اکبر ابلاغ شد، «فرمودند مشارکت شما اشکالی ندارد.»
از لحظهای که شیخ توپ را به زمین سید فرستاد و یادآور شد بدون موافقت ایشان به صحنه نمیآید چون حاضر نیست کار به بحران بینجامد و اوضاع از این هم که هست بدتر شود، پیشگویان سیاسی به دست و پا افتادند که یکی معتقد بود اینها همهاش بازی است و حتی دستگیری و محاکمه مهدی هاشمی نیز بخشی از بازی بوده است، هاشمی رئیس جمهوری آینده است و این اطوارها برای داغ کردن تنور انتخابات، و دیگری مدعی بود که شیخنا نخواهد آمد چون فوت و فن بازی را بلد است و میداند که سید قصد وارد کردن ضربه نهائی را دارد. سرانجام اشاره مهرآمیز «آقا» رسید و آن انتظار اشّد منالموت حداقل برای حاشیه شیخ به سر آمد.
همزمان، در ساختمان قدیمی نخست وزیری در مجتمع ریاست جمهوری نیز جنب و جوشی برپا بود و آقای اسفندیار رحیم مشائی مردی که حتی اعتبار رستم را زیر سؤال برده است، گوش به زنگ ورود مرید و قوم و رفیقش پرزیدنت محمود، به گپ و گفت با حاضران مشغول بود. سرانجام موکب محمودی فرارسید و رحیم مشائی نیز دریافت گاه رفتن برای ثبت نام در وزارت کشور فرا رسیده است. این هر دو رفتند اما کسی باور نمیکرد که نفر سومی نیز در راه است که مقام معظم!! بر آن است تا او را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند و اینهمه بازیها که متأسفانه خواص بیش از عوام گرفتار آن شدهاند شعبدهای بیش نیست، ولی فقیه همانگونه که هشت سال پیش از کیسه مارگیری خود تحفه آرادان را بیرون آورد و هاشمی رفسنجانی را مبهوت و محروم و مهدی کروبی را مغلوب و عصبانی کرد، این بار نیز یوسفش را از چاه بیرون کشیده است و بر آن است در یک انتخابات مهندسی شده، او را بر کرسی ریاست بنشاند. حضور هر سه ضلع مثلث «وقح» ولایتی، قالیباف و حداد عادل در انتخابات، یکبار دیگر ساده انگاری شهردار تهران را آشکار کرد که از یک سوراخ دوباره گزیده شده بود. 8 سال پیش آقا مجتبی او را جلو انداخت و نظارت بر کار او را شخصاً عهدهدار شد اما درست سر بزنگاه قالیباف دریافت که میل طرف به دیگری است و اگر او را به صحنه آوردهاند تا «رضاخان»وار طرح بازسازی وطن را اعلام کند، هدف گرم کردن تنور بوده است و شکستن آرای حریفان اصلی یعنی هاشمی رفسنجانی و کروبی. قالیباف آنقدر آزرده بود که مدتها معتکف شد تا آنکه «آقا» نگران از واکنش سپهسالاران سپاهش، او را به شهرداری پایتخت فرستاد تا حس کند مثل احمدینژاد شهرداری، سکوی پرتاب به سوی مجتمع ریاست جمهوری در خیابان فلسطین (کاخ) است.
قرار بود پس از آمارگیری غیر رسمی که کرده بودند قالیباف نامزد شود و در صورت پیروزی، وزارت خارجه را به ولایتی بازگرداند و حداد عادل را در مقام معاون اوّلی بنشاند. وقتی حداد و به دنبال او ولایتی آمدند، قالیباف دریافت که فریب خورده است امّا خود را از تک و تا نینداخت و آمد.
حضور طهماسب مظاهری در میان شرکت کنندگان در کورس نامزدی انتخابات، شگفتیآور بود. او نیز 8 سال پیش مستقیماً از آقای خامنهای شنیده بود که آماده شوید بزودی کارزار بزرگی در پیش رو دارید. آقای مظاهری بعد از دیدار کوتاهی از اسپانیا و استراحت در ویلای خریداری شده جهت همسر دومشان، به تهران بازگشتند تا مبارزه را آغاز کنند. اما در آخرین لحظه آقای محمدی گلپایگانی خبر دادند که «آقا» فرمودند لازم است چند سال صبر کنید. با اینهمه قرار نبود این بار بیاید. منوچهر متکی و محمدرضا باهنر و سعیدی کیا و حتی عارف که اصلاح طلبان ذوب شده در رهبری را نمایندگی میکنند و همچنین سردار سرلشکر محسن رضائی، تنها برای صحنهگردانی آمدهاند چنانکه علی فلاحیان مردی برای تمام فصول جنایت و معاون سابقش، در کنار ابوترابی و... برای اثبات این نکته که در جمهوری ولایت فقیه حدودی برای وقاحت تعیین نشده و جنایتکاران و قاتلان نیز اگر سرسپرده مقام اعظم باشند میتوانند همچنان در مقامات عالیه مشغول خدمت به اسلام ناب و حفاظت از بیضه مبارکه اسلام انقلابی خالص محمدی باشند. در این میان حسن روحانی که خود را فرزند ایران خوانده و تأکید نموده که میآید تا همه مشکلات داخلی و فرامرزی از جمله پرونده اتمی را تسویه کند!، تا زمانی که رفسنجانی در صحنه نبود خود را نماینده خط اعتدال و تساهل و به نوعی تنها اصلاح طلب حقیقی در صحنه میدانست. تأکید چند باره او مبنی بر اینکه هاشمی نمیآید این ادعا را که او آمده است با قبا و عبای خاتمی و اصلاح طلبان و عقل و نگرش و حزم هاشمی رفسنجانی که جای خالی آنها را پر کند، هر روز پررنگتر میکرد. اما حالا با آمدن هاشمی بازی به هم خورده است و برای حسن روحانی راهی جز خروج از صحنه باقی نمیماند. او رئیس مرکز پژوهشهای استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام است. و دیرسالی در رکاب رفسنجانی شمشیر زده است.
یوسف ولی فقیه
اگر هاشمی رفسنجانی جواز ورود رسمی به انتخابات را پیدا نمیکرد، بدون شک اسفندیار رحیم مشائی نیز مجال ورود نداشت. آمدن هاشمی در آخرین لحظه صحنه را تغییر داد، سپس مشائی هم آمد و این آمدنها البته پرده نخست بازی است که سیب هنوز به هوا پرتاب نشده و کسی نمیتواند حدس بزند موقع فرو افتادن له و پهن خواهد شد و یا آنکه صحیح و سالم در دستهای پربرکت مقام معظم رهبری قرار میگیرد!
مشائی آمد تا آشکار کند، رمز انتخابات این دوره است. طرح «پوتین ـ مدودف» بهاجرا گذاشته شد و احمدینژاد برای اینکه اهمیت وجود مشائی را تأکید کند خود در کنار پدر عروسش قرار گرفت و شناسنامه او را بالا برد. جیغ و داد احمد جنتی و شورای نگهبان مبنی بر قانون شکنی رئیس دولت با این پاسخ روبرو شد که روز ثبت نام، در مرخصی بودم و دلم خواست با رفیقم همسفر راه شوم. (جواب غیر رسمی هم ترکیبی بود که به ... شما و اربابت آتشی زدهام که حالا حالاها میسوزید و صدبار هم توی آب بنشینید، سوزش آرام نمیگیرد).
میرسیم به یوسف رهبر که بی سر و صدا اصولگرایان را دور زد و از زیر عبای رهبر لنگان لنگان و شبحوار، در سایهبان ولایت به پیش آمد. روز شنبه خیلیها از جمله اقطاب اصولگرایان و خط امامیها و رهبریها و حتی اصلاح طلبان ذوب یا نیمه ذوب در ولایت پذیرفته بودند که گزینه فرد اعلای رهبر، دکتر علی اکبر ولایتی خاصه طبیب آستان ملک پاسبان و یکی از ستونهای حلقه عصرانه مقام اعلاست. اینهمه سال آقای دکتر چه پیش از تجدید فراش و چه بعد از دامادی مجدد و انتقال به ویلای جنب سعدآباد، آستان ادب بوسیده و چای شیرین نوشیده و خاکستر از عبای ولی زوده و شعر ارادت در محضرش سروده به این امید که سرانجام بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند. حالا هم که اوضاع بر وفق مراد است دست راست حداد عادل را دارد دست چپ محمدباقر قالیباف خراسانی را. سخنان هفته اخیر ولایتی آشکار میکرد که خودش نیز پذیرفته که رئیس جمهوری آینده اوست. به همین دلیل شرط ادب و 15 سال نوکری هاشمی رفسنجانی را یکباره زیر پا انداخت و با واژگانی که معمولاً در دستگاه حسین شریعتمداری پیدا میشود، به رفسنجانی تاخت که اسباب تکدر خاطر خطیر رهبر را فراهم آورده و دلش با نظام یکی نیست!! سرانجام شنبه در حالی که همه نگاهها به سوی ستاد انتخابات وزارت کشور دوخته شده بود یوسف ولی فقیه از در درآمد و با لبخند مرموز، به کارمندانی که دستپاچه شده بودند اعلام کرد ما آمدیم، بله سعید خان جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی و سر مذاکره کننده اتمی، به امر رهبر آمد تا خانم کاترین اشتون آخر هفته خوشی داشته باشد و شادمان از اینکه طرف گفتگویش ارتقاء مقام پیدا میکند گیلاسی به سلامتی او بالا اندازد. درست شبیه 8 سال پیش، آقای خامنهای شماری از ارکان نظامش را سر کار گذاشت و فریب داد تا مردی را که قادر به اداره یک دبیرستان هم نیست بهجای احمدینژاد که این آخریها، اعصابش را خورد کرده بود در مقام تدارکاتچی بنشاند. اگر سوابق سعید جلیلی را بنگرید مثل احمدینژاد او را نیز در دستگاه اطلاعات سپاه پاسداران میبینید (مشائی هم سابقه مدیریت در وزارت اطلاعات دارد) تفاوت او با احمدینژاد در این است که جلیلی دو سال و اندی روز و شب در خدمت مقام رهبری بوده است و علاوه بر داشتن مقام مشاورت بعضی از کارهای بسیار خصوصی در تعامل با گروههای تروریستی نیز مستقیماً به کف با کفایت ایشان سپرده شده بود. جلیلی که از وزارت خارجه به دفتر رهبری رفت در آغاز جایگاه موقت داشت. وزارت خارجه او را به دفتر «آقا» قرض داده بود اما خیلی زود موجود قرضی تبدیل به مردی با کردیت بالا شد و آقای خامنهای حتی هنگام ارسال پیام برای دعاگویانش در عراق و لبنان و یمن و بحرین و... از جود ایشان استفاده میکرد.
در واقع از همین دفتر بود که ستاره اقبال سعیدخان رو به اوج گذاشت و فرمان همایونی در فردای کنارهگیری علی لاریجانی از دبیر شورایعالی امنیت ملی برای او صادر شد.
از دست دادن یک پا در جنگ نیز از جمله مزیتهائی است که دیگر نامزدها از آن برخوردار نیستند. بنابراین از هم اکنون آماده باشید اگر مسیر حوادث همین گونه پیش برود و مردم عمل غیرمترقبهای انجام ندهند، خیابانها خالی بماند و هاشمی رفسنجانی و مشائی از امکانات کمتری برای تبلیغ برخوردار باشند و به قالیباف نیز مجال صحنه پردازی و میدانداری داده نشود، پرزیدنت سعید جلیلی از ماه اوت، رئیس جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
رفسنجانی چرا آمد؟
آنها که هاشمی رفسنجانی را از نزدیک میشناسند عوامل چندی را در خطر کردن او در هشتاد سالگی مؤثر میدانند. چهار سال ناسزا شنیدن و بیاحترامیها را تحمل کردن، آن رفتار غیراخلاقی را با دخترش مشاهده کردن و دستگیری پسر محبوبش مهدی و متهم ساختن او را به توطئه براندازی و همکاری با ضد انقلاب و عاملیت سازمانهای جاسوسی غرب پذیرا شدن، میتواند هر آدمی را وادار به کنارهگیری کند بخصوص که مهمترین پایگاه قدرتش یعنی مجلس خبرگان را نیز از او بگیرند. با اینهمه هاشمی به تشویق برادر و فرزندانش و اصرار خاتمی و بعضی از اقطاب جناح اصلاح طلب از دو سه ماه پیش زمزمههای آمدن به صحنه انتخابات را سر داده بود.
با اینهمه دیدار اخیر او با خامنهای حداقل برای خودش آشکار کرده بود که رهبر به هیچ روی حاضر به پذیرش او به عنوان شریک نیست. و تدارکاتچی شدن نیز از او بر نمیآید. چنان بود که سرانجام زبان به شکوه گشود و در دیدار با استانداران دورانش گفت آنچه را دیرسالی بود که میباید میگفت. بعد از آن سخنان و حملات گستردهای که قلم بدستان عرصه ولایت و سخنوران دستاموز نایب امام زمان علیه او آغاز کردند، هاشمی دیگر رغبتی برای مشارکت در انتخابات نشان نمیداد. و تنها حدود ده روز پیش بود که با دریافت سه پیام از آیتالله سیستانی، آیتالله وحید خراسانی و یک شخصیت بلندپایه عرب، بار دیگر برای بازگشت شال و کلاه کرد. آخرین دیدارش با محمد خاتمی نیز تاثیر زیادی بر او داشت. در واقع خاتمی به او گفته بود اگر نیائی نظام میرود و سر همه ما نیز به باد خواهد رفت. این نکته آشکار است که نظام فرزند ششم رفسنجانی است و فروپاشی نظامی که او از معماران اصلی روی کار آمدن و بقای آن بوده برای او غیرقابل تحمل است، به عبارت دیگر رفسنجانی اگر آمده نه برای نجات مردم بلکه برای نجات نظامی است که میلیونها ایرانی خواستار برچیده شدن آن هستند.
کسی نقل میکرد که در دیدار هاشمی رفسنجانی با شماری از دانشجویان و اساتید سرشناس، در پاسخ سؤالی در باب دلایل آمدنش گفته بود اوضاع کنونی به فروپاشی منجر خواهد شد، من حاضرم هر روز ناسزا بشنوم اما خار به پای نظام نرود! برای میلیونها ایرانی رفسنجانی عین نظام است و در عمل جایگاه متفاوتی از سید علی خامنهای در نگاه مردم ندارد با اینهمه لنگه کفش کهنهای است که در برهوت امروز برای خیلیها، راه نجاتی برای عبور از ریگستان به حساب میآید. طرفداران او مدعیاند که این رفسنجانی، رفسنجانی دیروز نیست. بر همان اساسی که شریف امامی، شریف امامی دیروز نبود.
چشمانداز فردا
هنوز زود است که بر خیلی از اسامی خط بطلان بکشیم و بعضی را قبول شده در مسلخ شورای نگهبان فرض کنیم. سه سناریوی پیش روی ما با کمی جرح و تعدیل در آنچه قبلاً نوشته بودم از این قرار است:
1 ـ بین 8 تا 12 تن تائید صلاحیت شوند. و نام رفسنجانی و رحیم مشائی نیز در میانشان دیده شود. در این صورت انتخابات به دور دوم کشیده میشود و سعید جلیلی به عنوان برنده انتخابات معرفی شود. رفسنجانی بازنده بزرگ و قالیباف مغبون اصلی و مشائی بال و پرسوخته بازی خواهد بود. احمدینژاد این نتیجه را به سادگی نمیپذیرد و بحران بزرگی به وجود میآید که میتواند در آخرین روزهای ریاست احمدینژاد به صدور رأی عدم کفایت او منجر شود.
2 ـ هشت تا ده تن تأیید صلاحیت شوند. و نام رحیم مشائی در بین آنها نباشد اما رفسنجانی را بپذیرند. در این صورت، باز هم جلیلی برنده خواهد شد و رفسنجانی نیز آخرین سنگر خود را از دست میدهد و به صورت رسمی بازنشسته میشود و به خانه میرود. احمدینژاد با گرفتن امتیازاتی سکوت میکند و به آرامی صحنه را وامیگذارد.
3 ـ مردم کل سناریو را تغییر میدهند. مشائی و هاشمی رفسنجانی (با قالیباف و یا بدون او) شانه به شانه پیش میروند. مشارکت بالائی در انتخابات حاصل میشود. برنده میتواند هر یک از دو نامزد اصلی باشند که در هر صورت دوم خرداد به نوع دیگری تکرار میشود و ولی فقیه با شکست سنگینی روبرو خواهد شد. سناریو سوم میتواند همراه با بازگشت مردم به خیابان، شور و شر انتخاباتی و احتمالاً درگیریهای خونین همراه باشد. در صورت مبارزه بدون دخالت، بخت مشائی از هاشمی در پیروزی در دور اول بیشتر است اما اگر به هر دلیلی انتخابات به دور دوم کشیده شود، رفسنجانی میتواند با بسیج مراکز قدرت که بیمناک از پیروزی مشائی هستند بازی را به نفع خود تمام کند.
کسانی به سناریوی چهارمی اعتقاد دارند که برای من غیرقابل قبول است. اینکه تمام آنچه را میبینیم بازی است و رهبر و رفسنجانی در پشت پرده توافق کردهاند و هاشمی رفسنجانی بیدغدغه به ریاست میرسد تا نظام و عمامه رهبر را نجات دهد. آقا 16 سال پیش دستار ریاست را بر سر ناطق نوری بسته بود اما مردم سرنوشت انتخابات را به گونه دیگری رقم زدند و آقای خامنهای غضبناک و خودباخته، چند ماهی در لاک فرو رفت تا بعد به کمک سپاه و دستگاههای امنیتیاش توانست جنبش را متوقف و خاتمی را به تدارکاتچی تبدیل کند. این بار اما او مهرههائی چند را در بازی کاشته است که در خدمت پیروزی سعید جلیلی باشند.
May 18, 2013 10:41 PM