یکهفته با خبر
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
سه شنبه 4 تا جمعه 7 ژوئن
مناظرۀ نامزدهای مورد تأیید ولی فقیه، هرچه نداشت حداقل از دو منظر قابل تأمل بود . مناظره نخست که حکایت کودکستان بود و تست کردن بچههای مامانی، اما دومی و سومی قابل دیدن بود و ازلابلای آن پی بردن به بعضی از اسرار مگو .
آنچه ولایتی برملا کرد بدون شک خارج از حدودی بود که برایش معین شده بود. هم جلیلی را ضربه کرد، هم حداد عادل را و البته قالیباف نیز گریبانش را گرفت که وقتی با میتران قهوه میزدی ما زیر بمباران میراژهای فرانسوی بودیم و ولایتی بهیادش آورد که دیدار با میتران بعد از جنگ بود. جالبتر اعتراف ضمنی ولایتی به قتل دکتر بختیار در آستانه سفر میتران به تهران بود. او همچنین به توافق لاریجانی با سولانا اشاره کرد که با سخنان احمدینژاد و جلیلی ، از حیز اعتبار ساقط شد . یادمان باشد که آقای ولایتی ( رأس مثلث وقح ) دو ضلع دیگر را چوب زد و نامزد محبوب ولی فقیه را گرز گران بر سر کوفت.
نگاهی میکنیم به اهم سخنان نامزدها در دو مناظره اخیر با اشاراتی که فهم آنچه را بین سطور بود آسانتر کند.
«محمدباقر قالیباف: من بحث را از سیاست خارجی شروع میکنم که نکته مهم و جدی امروز ماست و نقش کلیدی و تأثیرگذاری در اداره کشور دارد. سؤال اینجاست که ما در سیاست خارجی چه هدفی را دنبال میکنیم؟ سیاست خارجی باید منافع ملی، امنیت ملی و هویت ملی و دینی و انقلابی ما را تضمین کند. این رسالتی است که برعهده سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور است. سیاست خارجی نیز مثل بقیه حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی نباید خارج از سیاستهای کلان حرکت کند، اما آیا دستگاه دیپلماسی ما که مدیریت اجرایی تحقق این اهداف را برعهده دارد، از توانایی لازم برخوردار بوده یا نه؟ ...
قالیباف با این اظهار نظر، کل دستگاه دیپلماسی را زیر سوال میبرد ولی عارف یقه اورا در باب دیگری میگیرد ( خطاب به قالیباف )
«عارف: در مناظره قبلی به تواناییها و مدیریت بخشی خود تاکید کردید در حالی که یکی از مشکلات مدیریتی امروز کشور بخشینگری است که مدیران ما حتیالامکان تلاش میکنند مشکلات بخشی خود را حل کنند و چندان به تاثیرات آن بر بخشهای دیگر توجه نمیکنند، با این بخشینگری که فقط و فقط پروژههای عمرانی شهر تهران را دنبال کنیم آیا از برخی مسائل و مشکلات شهر و استان غافل نمیشویم مانند موضوعات مربوط به محیطزیست.
در زمان شهرداری شما قیمت زمین حدوداً به طور متوسط شش برابر شده است آیا فروش تراکم در تهران در افزایش قیمت زمین سهیم بوده است یا خیر؟ شما تراکم را برای انجام پروژههای عمرانی شهر تهران پیشفروش کردید آیا این موضوع صحیح است یا خیر؟»
قالیباف: همین جا تکذیب می کنم.
روحانی: «من تعجب کردم که آقای قالیباف در زمینه سیاست خارجی گفت که سیاست خارجی ما ناموفق بوده است. سیاست خارجی در دولت سازندگی توانست تکنولوژی را از خارج وارد کند و باقیمانده سرزمین ما را از بعثیها پس بگیرد و تحول بزرگی در کشور ایجاد کند و با کمک شورای عالی امنیت ملی ما توانستیم اسرا را به کشور برگردانیم و در این دوره هم صدام در سازمان ملل محکوم شد. در دوره خاتمی کشور از بحران نجات پیدا کرد در آن دوره اتفاق 11 سپتامبر رخ داد و دو کشور منطقه مورد تهاجم قرار گرفت و ایران همیشه در لیست حمله قرار داشت اما ایران توانست با تدبیر از این مسیر جدا شود و بالاترین بهرهبرداری را در سیاست خارجی داشته باشد دشمن ما در افغانستان و عراق منکوب شد و ایران سالم ماند و ما به مردم عراق و افغانستان کمک کردیم. سیاست خارجی آن هشت سال بسیار موفق بود و من نمیخواهم بگویم در این هشت سال هم در همه زمینهها ناموفق بوده است.»
«جلیلی: من درباره اظهارات آقای قالیباف میخواهم نکاتی را عرض کنم. منطقهگرایی و دیپلماسی اقتصادی که ایشان فرمودند الان هم هست. سؤال اینجاست که چگونه میخواهند اجرا کنند. این که سیاست خارجی براساس منافع ملی و ارزشها باید باشد، درست است اما اگر سیاست خارجی کشوری در تقابل و تعارض با شما بود چگونه عمل میکنید؟ در برنامه راهبردی شما جملهای ذکر شده تحت این عنوان که «اگر دنبال نظم هستیم، نباید طوری عمل کنیم که جلوه آن به چالش کشیدن قدرت هژمونی باشد» یکی از بحثهای ما همین است که قدرت هژمونی موجود در جهان را قبول نداریم و با آن چالش می کنیم ما در چالش با نظامی هستیم که می خواهد خود را بهزور حاکم دنیا کند.
وزارت خارجه ما به دلیل برخی از تدابیری که از ابتدای انقلاب صورت گرفته است، با بار بزرگی که بر دوش آن است، فاصله دارد. باید قویتری از این باشد که بتواند عمل کند. اما آقای روحانی نکتهای مطرح کردند و همچنین آقای عارف صحبتهایی کردند که البته آقای حداد عادل اشاراتی داشتند فکر میکنم منظور آقای حداد عادل این است که در زمانی که برخی دوستان شعار همراهی با این نظم را میدادند و میگفتند باید از این تقابلها جلوگیری کنیم پاسخش چه بود؟ نتیجهاش این بود که در دوره آقای هاشمی دو حکم جلب برای ایشان آمد و در زمان آقای خاتمی این بود که بعد از این همه همکاری در قضیه افغانستان گفتند ایران محور شرارت است، اگر با این شیوه بخواهیم وارد شویم نتیجهاش همین خواهد بود که دیدیم.
روحانی: ولی منافع ملی کشور حفظ شد.
جلیلی: منافع ملی کشور کی حفظ شد؟ دقیقاً در دورانی بود که عدهای نگران بودند که به عراق و افغانستان حمله شد حالا نکند به ایران هم حمله کنند. اما ظرفیتی ایجاد شد که آمریکا هم در افغانستان زمینگیر شد هم در عراق.
روحانی:کی؟ دقیقاً در دورۀ آقای خاتمی بود که آمریکا زمینگیر شد.
جلیلی: این اظهاراتی است که آنها مطرح کردند. در چنین فضایی که نگرانی ایجاد کرده بودند احساس می کردند با دو حمله به عراق و افغانستان می توانند ایران را مرعوب کنند. اما اتفاقا فضایی ایجاد شد که توانست آنان را زمین گیر کنند.
روحانی:تاریخ را که نمی توانیم تحریف کنیم.
جلیلی: در قضیه عراق خودشان درخواست داشتند که با آنان مذاکره کنند. کسانی که احساس می کردند آمریکا بعد از عراق و افغانستان ممکن است به سراغ ایران بیاید نه تنها این طور نشد، بلکه آمریکا به دنبال درخواست مذاکره با ایران افتاده بود تا بتواند جان سالم به در ببرد.این می تواند اقتدار ایجاد کند.
مطلبی را که آقای عارف به آن اشاره کردند و فرمودند اگر می خواهیم از سلایق جلوگیری کنیم راهش قانون است. ما با قانون می توانیم جلوی سلایق بایستیم. اگر بیاییم بهصراحت از کسانی که بزرگترین بیقانونی را مرتکب شدند با افتخار یاد کنیم همان حمایت از سلایق می شود. اگر کسی خلاف قانون عمل کرد و ظلم بزرگی به نظام کرد با افتخار از آن یاد کردیم...
عارف:آیا درود بر خاتمی خلاف قانون است؟
جلیلی: بحث من ایشان نیست، ما در انتخاباتی که داریم یک قانون و چارچوبی داریم که شما و همه ما پذیرفتهایم که آمدهایم. اگر بعد از انتخابات خلاف این قانون شروع کردند در کشور فتنه راه انداختن، اینجا حمایت از آنها و افتخار کردن به آنها میشود سلیقهای عمل کردن.
عارف: قانون را بیان کنید. سوالم از شما به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی این است که عکس آقای خاتمی خلاف قانون است...
( جلیلی در فکر ارضای ارباب است بنابراین از خاتمی انتقاد میکند و مدعی میشود وقتی شورای نگهبان گفت انتخابات درست است کسی حق اعتراض ندارد !)
آزادی ، عدالت ، امنیت
« روحانی: در زمینه سیاست داخلی اساس سیاست داخلی دولت تدبیر و امید بر مبنای تامین امنیت و ایجاد آرامش برای همه مردم ایران در تمام ابعاد زندگیشان خواهد بود. مشقهای اقتصادی، فرهنگی، شغلی حریم خصوصی و سایر ابعاد زندگیشان به گونهای باشد که مردم در همه ایام شبانهروز در مکانهای مختلف احساس امنیت و آرامش در ابعاد مختلف زندگیشان داشته باشند.
مسأله دوم آزادی است که در همه ابعاد زندگی آزادی مسؤولانه را احساس کنند جایی که نظرشان را اعلام کنند یا اینکه در انتخابات با آزادی تمام حضور پیدا کنند که متاسفانه امروز برخی از موارد آزادی حضور مردم در انتخابات با سختیگیریهای که معتقدم به آن نیازی نیست همراه شده است که آقای دکتر عارف به یک دو نمونه آن اشاره کردهاند و من هم چند نمونه از آن را سراغ دارم اما باید با سعهصدر با این مسائل برخورد کرد.
مسألۀ سوم عدالت در سراسر کشور و بحث حقوق شهروندی است که همه مردم کشور ما از هر قبیله و نژادی احساس کنند که شهروند یک کشور واحد هستند و از حقوق مساوی و عادلانه برخوردارند باید زمینه را برای مشارکت همه مردم فراهم کنیم تا با اعتماد کامل در بخشهای مختلف سیاسی و اجتماعی مشارکت کنند و این مشارکت تنها برای انتخابات یا 22 بهمن نباشد.
حداد عادل: در تبلیغات انتخاباتی شما در زمینه سیاست خارجی آمده بود که باید با کدخدا کنار بیاییم. اگر این کدخدا آمریکا است پس ما رعیت آمریکا هستیم.
( روحانی دقایقی دیگر میگوید حاجی، ما گفتیم برویم با کدخدای اروپا یعنی آمریکا صحبت کنیم ، به زبان قابل فهم حداد عادل ، آقاجان دست بردار از نفاق، مگر اربابت هم تو و هم ولایتی را به نزد واسطههای درجه 4 و 5 آمریکائی به دوحه، و انگلیس نفرستاد ؟)
در اینجا قالیباف به موضوع 18 تیر و دانشگاه برمیگردد و یقه روحانی را میگیرد بی آنکه متوجه باشد شیخ حسن در این باب ضربه اش میکند .
« قالیباف: در سال 82 که من فرمانده نیروی انتظامی بودم در جلسهای به شما که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید ،گفتم اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت به مناسبت وقایع سال 82 تجمعی در چارچوب قانون داشته باشد، اما شما گفتید که بهدنبال دردسر نیستید و نیاز به مجوز نیست. با اصرار من دفتر تحکیم مجوز برگذاری تجمع در چارچوب قانون را گرفت. ما در مسأله آزادی باید همان نگاه را به آزادی چه هنگامی که در مسؤولیت و چه هنگامی که منتقد هستیم، داشته باشیم.
... بخشیاز حرفهای من در دانشگاه صنعتی شریف توسط voa و بی.بی.سی پخش شد و مطرح شد که من مواضع دوگانه گرفتم که این گونه نبود. من هم طرفدار دادن مجوز به تجمعات قانونی بودم و هم معتقد بودم که پشت تجمعات دانشجویی دانشجویان قرار نداشتند، بلکه سایر افراد حضور داشتند...»
پیش از آنکه روحانی پاسخ دهد جدالی بین ولایتی و جلیلی در میگیرد که من با جا به جا کردن آن، نخست حرفهای روحانی را میآورم.
روحانی: ... از آقای قالیباف خیلی تعجب میکنم، درست است ما باید رقابت کنیم، اما نه اینگونه، آقای قالیباف! دلم نمیخواست بگویم اما ناچار شدم. شما گفتید که دانشجویان بیایند و گاز انبری عمل می کنیم و آنها را دستگیر میکنیم. ...
قالیباف: شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید؛ ... بحث من در رابطه با دانشجویان بود. حتماً آقای عارف یادشان هست که بهترین ارتباط بین پلیس و دانشجویان در زمان مدیریت من بود. یک نمونه بگویید که پلیس حرکت گازانبری داشته است؟ اصلا چنین حرکتهایی نبوده است. از قضا من در مقابل لباسشخصیها ایستادم و گفتم کسی خلاف قانون نکند و هزینهاش را دادم. حرفم این بود که آن زمان میگفتم به دفتر تحکیم اجازه بدهیم طبق قانون احزاب تجمع کنند.
روحانی: من چه گفتم؟
قالیباف: شما گفتید دنبال دردسری؟ ولش کن! دو روز میآیند و میروند.
روحانی: این بود؟ این بود؟ سندش کو؟ من همانی را گفتم که قبلا به آن اشاره کردم. گفتم اگر میخواهید اینها را به خیابان بیاورید و بعد گازانبری اینها را محاصره کنید و برایشان پرونده درست کنید این کار را نکنید. اما اگر میخواهید آزاد بگذارید، بحث دیگری است...»
( کار ولایتی با جلیلی اما به رویارویی سنگین میرسد و خدا میداند شباهنگام در مجلس کوکنار نایب امام زمان میرزا علی اکبر خان طبیب حضور گستاخی اش را به نورچشم ارباب چگونه توجیه کرده است !)
« ولایتی: آقای لاریجانی در مذاکرات با آقای سولانا به جاهای خوبی رسیدند و قرار بود همین تعداد سانتریفیوژ داشته باشیم. اما بعدا آقای سولانا عقب نشینی کردند. دلیلش این بود که یکی مقامات بلند پایه ( احمدی نژاد ) در نماز جمعه گفته بود که ما مذاکره نمی کنیم آقای سولانا در زمان مذاکرات تلکس را به آقای لاریجانی نشان داده و گفته بودند مسؤول اجرایی کشور گفته است که مذاکره نمیکنیم. دشمن در رفتار شما تناقض میبیند. آقای لاریجانی زحمات زیادی کشیدند و به توافق هم رسیدند و می شد مسألۀ هستهای را حل کرد، اما کسی یک مرتبه حرف دیگری زد، چون آن شخص یا افراد منتسب به او در صحنه نبودند که بگویند ما این مسأله را حل کردیم.
جلیلی: اظهاراتی که شما گفتید درست نیست.
ولایتی: هر که هر چیزی میگوید شما میگویید درست نیست، بنده اطلاع دقیق دارم.
جلیلی: درباره همان مسائلی که شما سراغ دارید بنده اطلاعات کاملترش را میگویم.»
( اینجا دیگر ولایتی ترش میکند و اگر ملاحظه ارباب نبود یقهاش را میگرفت که مردک تو که نوکر علی باقری هستی خفقان بگیر که آبروی هرچه مذاکره کننده است بردهای!)
( من از حداد و رضائی و غرضی و عارف گذشتم و فقط به بعضی از جملات کوتاه آنها بسنده کردم چون در واقع حرف جذابی از آنها نشنیدم. غرضی که مثل هنرپیشههای کمدی شوخ طبعی میکرد و حداد همان بود که میدانستم. نوکری در منتهای حقارت که بهجز توجیه جرائم و خطاکاریهای ارباب، سخنی نگفت. بیچاره حاج دکتر سرلشگر محسن هم ناچار بود پس از ادای هرجمله ، برای رفع هرگونه سوء تفاهمی چهار بار برای ارباب ، تکبیر سر دهد و اعلام بندگی کند . به دقت مناظره ها را دیدم و همینجا بگویم ، اگر تقلبی در کار نباشد ، قالیباف با همه وادادنها بازی را میبرد . اگر روحانی و عارف ائتلاف کنند و عارف معاونت اولی را بپذیرد انتخابات میتواند به دور دوم کشیده شود . سه اتفاق میتواند رخ دهد
نخست : به فرمان آقا جلیلی در هر شرایطی برنده شود . ( فاجعه )
دوم : جلیلی افتضاح کند و ولایتی آرای اصولگرایان و وسط بازان را به دست آورد ، در این صورت آقا ناچار میشود در سناریوی خود تجدید نظر کند، ولایتی و قالیباف به دور دوم میروند . ( نتیجه نامعلوم و باردیگر فرمان آقا تعیین کننده )
سوم : روحانی موفق به کسب رأی بالا شود و به اتفاق ولایتی و یا قالیباف ( و اگر قرار باشد فاجعه در هرحال رخ دهد همراه با جلیلی ) به دور دوم برود .
سرزمین ما، سرزمین شگفتیهاست . آیا با گلادیاتورهای ولی فقیه میتوان انتظار داشت که مردم شگفتیآفرین شوند؟
شنبه 8 تا دوشنبه 10 ژوئن
شیعیان آزاده و سکولار لبنان و روحانیون آزاداندیش ، علیه حزب الله و جنایاتش در سوریه و ارباب فقیهش بهپاخاستهاند .آنچه حزب الله و مزدوران عراقی رژیم و پاسداران تیپ ولی امر و سپاه قدس در سوریه و بهویژه شهرک قصیر مرتکب شدند ، لبنان را تکان داد . علامه سید علی الامین از یاران امام موسی صدر، نخستین روحانی شیعه بود که حزب الله و ارباب فقیهش را محکوم کرد . به دنبال او شیخ صبحی الطبیلی بنیانگذار حزب الله در گفتگو با ژیزل خوری که همسرش را حزب الله به قتل رساند ، پوست حسن نصرالله ( به او لقب نصر الشیطان را دادهاند ) را کند و رژیم حاکم بر ایران را دشمن واقعی شیعیان خواند. سپس شخصیتهای سرشناس شیعه از جمله احمد الاسعد فرزند کامل الاسعد از اشراف شیعه که قبل از ظهور نبیهبری سالها رئیس پارلمان لبنان بود ، و دبیر کل حزب الانتماء ( وابستگی به وطن ) شیعیان را به تظاهرات در برابر جاسوسخانه رژیم، دعوت کردند . شمار کثیری از زنان و مردان و جوانان شیعه در برابر سفارت رژیم اجتماع کردند. اتوبوسی نیز بعضی از افراد حزب انتماء را میآورد که اوباش حسن نصرالله با موتور و زنجیر به تظاهر کنندگان حمله کردند . غضنفر خان رکن آبادی از پشت شیشه دلاوریهای حزب الله را تماشا میکرد. یکی از سیاهپوشان حزب اللهی، تپانچهاش را بیرون کشید و در سینه نماینده جوانان حزب الانتماء خالی کرد و بعد با کمال آرامش از محل تظاهرات دور شد . شمار دیگری از شرزه سواران حزب الله با خالی کردن گلوله هایشان در سینه و پا و سر تظاهر کنندگان شیعه ( زن و مرد ، پیرو جوان ، کودک و عجوز ) در میان فریاد و ناله مجروحان و مصدومان صحنه را ترک گفتند . نیروهای جهل و جورو فساد جشن گرفتند. ولی فقیه فتح المبین قصیر را به فرزندی حسن نصرالله تبریک گفت . ولی فقیه دیرگاهی بود ( به ویژه پس از سرکوبی جنبش سبز ) که اعتبار خود را همانگونه که در ایران از دست داد ، در جهان اسلام نیز تتمه آبروی باقیمانده را به آتش کشید . به ضرس قاطع میگویم امروز منفورترین شخصیت جهان اسلام مقام معظم رهبری و نفر دوم حسن نصرالله است . حزب الله نیز به عنوان حزب الشیطان جایگاه نفرت برانگیزترین حزب در جهان اسلام و عرب ، در صف دشمنان مسلمانان و ملتهای منطقه قرار گرفته است .
June 14, 2013 10:26 AM