یکهفته با خبر
گفت بر خیز که آن خسرو شیرین آمد !
سه شنبه 11 تا جمعه 14 ژوئن
تصاویر جلوی کنسولگری را می بینم . صف طولانی رأی دهندگان و آنسو، شش تا جوان دلخسته با خشم و فریاد و داس و چکش ، سبزها هم هستند اما در صف رأی دهندگان با لبخند و شعارهمیشه یا میر حسین و زندانی سیاسی آزاد باید گردد .
به صداهائی میاندیشم که در این هفته های پراز ابهام و تردید و همهمه ، با تصوراتی از نوع تحریم و کاربردش ، باور کرده بودند که ندایشان را ملت لبیک میگوید و میلیونها ایرانی به رفتن به حوزه های رأی گیری در خانه می نشینند و تخمه می شکنند . من رأی نمیدهم ، خواهان سرنگونی رژیم جهل و جور و فساد ولایت سید علی آقا هستم اما با خیال زندگی نمیکنم . در طول هفته های اخیر برنامه ویژه ای برای انتخابات در تلویزیون ایران فردا همه روزه عرضه میکردم . هدف من این بود تا دریچه ای بگشایم و حداقل نامزدها را آنگونه که هستند و نه آنچنان که در رسانه های ولایت فقیه تصویر میشوند ، زیر ذره بین بگذارم . از آغاز همانگونه که گفتم و نوشتم یک هدف را دنبال میکردم ، اینکه سعید جلیلی بر کرسی ریاست ننشیند . حضور او میتوانست فاجعه ای باشد که سرزمین مارا به نابودی بکشاند . اینکه خامنه ای او را برای ترساندن مردم اعزام کرده بود و یا واقعا قصد به کرسی نشاندن اورا داشت مهم نیست آنچه اهمیت دارد کوتاه شدن دست کسانی از قدرت است که 8 سال ایران را به گروگان گرفته بودند و منهای دوسال اخیر همه ی اعمالشان دعای خیر رهبر را به همراه داشت .
در این میان سه سناریو را از درون حاکمیت میشنیدم . نخست اینکه بعد از رد صلاحیت هاشمی مشائی ، خامنه ای با رفسنجانی توافق کرده ، روحانی بیاید که هم میتواند معرف او باشد و هم خاتمی و در عین حال طرف اعتماد " حضرت ما " هم هست . این قصه به قول بچه های تهران توی کت من نمی رفت ...
دوم ، در جمع نامزدها دو تن نباید پیروز شوند اول عارف و دوم قالیباف . عارف را خاتمی و رفسنجانی از میدان بیرون بردند تا داستان سال 84 تکرار نشود ( معین و کروبی و رفسنجانی )
قالیباف اما ماند و در تمام همه پرسی ها یا اول بود و یا دوم . حداد عادل آنقدر مسخره بوده که ارباب دستور داده بیرون بیاید . آقا نظرش اول به جلیلی ، بعد به ولایتی و سرانجام به روحانی است
سوم ، دو روز مانده به رأی گیری ، شورای نگهبان روحانی را از ادامه میارزه منع میکند ، قالیباف و ولایتی به نفع جلیلی کنار میروند و جلیلی به راحتی برنده میشود . ( اول هفته سایتهای به اصطلاح اصولگرا از احتمال رد صلاحیت روحانی سخن گفتند اما بلافاصله کدخدائی این خبر را تکذیب کرد اما موضوع انصراف ولایتی و قالیباف همچنان محل بحث اهالی ولایت فقیه بود ) من اما میدانستم قالیباف کنار نمیرود . عشق رضا خانی چنان بود که سردار در سفر به زادگاهش ، به شهردار مشهد قول وزارت مسکن را داده بود .
از آغاز هفته نکته مهم دیگری هم جلب نظر میکرد ، در حالیکه حسین طائب رئیس اطلاعات سپاه به راحتی سخنان درونی قالیباف را در جلسه سرداران سپاه و بسیج در رابطه با حوادث 18 تیر ، در اختیار کمپ روحانی قرار داده بود تا پنبه سردار را بزنند ، همه ی تلاشها برای یافتن سخنرانی روحانی بعد از رویدادهای کوی دانشگاه و 18 تیر 78 به بن بست میرسید . نوار او آب شده و زیر زمین رفته بود . من اما متن آن را پیدا کردم و در برنامه ام بخشهائی از آن را خواندم . شک و تردید برای من از آنجا پیدا شد که میدیدم در برنامه های تلویزیونی عربی ( العربیه ، الجزیزه ، اسکای ، نیل ، قاهره ، الاخباریه ، بی بی سی و ....) که دعوت میشدم کسانی که از تهران رویاروی من بودند و همگی از آب گذشته ی وزارت اطلاعات و سپاه هستند ، بد جوری روحانی زده بودند در حالیکه همه شان هر بار اسم خاتمی آورده میشود لعنتی نثار او و جنبش سبز میکنند و این آخریها رفسنجانی را هم دراز میکردند .
روحانی 78 و روحانی 92
روز 23 تیرماه 78 آقای حسن روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی ، با اشاره به اینکه شورایعالی امنیت ملی مأمور رسیدگی به ماجرای کوی و دانشگاه شده ، به توصیف نازنین فرزندان سرفراز ایران از نوع باطبی ها و مؤمنی ها پرداخت و چنین گفت :
" مسئله كوي دانشگاه همچنان در دستور كار شوراي عالي امنيت ملي خواهد بود، تا همه ريشههاي اين حادثه شناسايي، بررسي و بالطبع در فرصتهاي آينده نتيجه آن به مردم شريف و بزرگوار ايران اعلام خواهد شد. اين موضوع اول كه حادثهاي بسيار تلخ و ناگوار بود كه با محكوميت اين حادثه زشت و با دادن قول به مردم براي رسيدگي به آن و سپردن عوامل آن به دست عدالت و با احترام مجدد به قشر ارزشمند و انديشمند دانشجو، از آن عبور ميكنيم، البته ريشههاي اين حادثه بررسي و شناسايي خواهد شد و به اطلاع مردم ما خواهد رسيد. اما دركنار اين حادثه، دو حادثه تلخ ديگر بوقوع پيوست، دشمنان به كمين نشسته، دشمنان فرصتطلب كه نه ربطي به دانشگاه دارند و نه ارتباطي به دانشجويان عزيز دارند، در كنار حركت دانشجويي، ميخواستند سوء استفاده كنند و متأسفانه موفق به سوءاستفاده هم شدند. افراد شرور، افراد وابسته به گروهكهاي سياسي ورشكسته و منزوي در جامعه ما، مزدوران و وابستگان به قدرتهاي خارجي از اين فرصت خواستند سوء استفاده كنند، البته اين گروهكها ماهها در انتظار يك فرصت مناسب بودند و فكر كردند اين مقطع فرصت مناسبي براي اهداف شوم و پليد آنهاست. يك حادثه تلخي كه با حركت اين عناصر فاسد رخ داد، حرمت شكني بود. شما ميدانيد دشمن براي اينكه در مردم ايجاد يأس كند و در مردم ايجاد ترديد نمايد و براي آينده زمينهسازي كند، سنگ زيرين بناي انقلاب را مورد تهاجم قرار داد و با شكستن حرمت و تقدس ارزشهاي انقلابي، اركان نظام و بويژه ركن ركين انقلاب يعني حريم مقدس ولايت خواست راه را براي توطئههاي بعدي آماده نمايد. دشمنان خارجي و داخلي ما بايد بدانند ملت ما هوشيار و در صحنه است. مسأله ولايت مسئله فرد نيست، مسئله شخص نيست، ولايت در كشور ما مظهر اسلاميت نظام و استقلال كشور است. مردم ما خوب ميفهمند و درك ميكنند دشمن از اسلاميت نظام و استقلال كشور عصباني است. (تكبير حضار) ... مردم ما به خوبي ميدانند مسئله ولايت به عنوان مظهر وحدت ملي جامعه است. مسئله ولايت مظهر اقتدار ملي ما است. اهانت به مقام ولايت، اهانت به ملت است. اهانت به ايران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگاني است كه قلبشان براي ايران به عنوان امالقراي جهان اسلام ميتپد، بنابراين اين حرمت شكني نه براي مردم ما و نه براي عاشقان انقلاب در سراسر جهان قابل تحمل نيست. گرچه آنهايي كه به اين عمل زشت دست زدهاند، تعدادشان بسيار اندك است، اما در عين حال لبخند و تشويق استكبار جهاني و اميدهاي نابخردانهاي كه در آنها ايجاد كرد نشان مي دهد كه قدرتهاي استكباري توسط مزدورانشان سنگ زيرين اين بنا مورد هدف قرار دادهاند. ولايت، مهمترين ركن حكومت و نظام ما در قانون اساسي كشور ما است. اهانت به اين ركن، اهانت به قانون اساسي است. اهانت به قانونگرايي است و اهانت به همه ارزشهاي انقلابي است. من در اين حادثه چند روزه چيزي كه ميديدم در ميان اين مردم باوفا، مردم مخلص، مردم انقلابي. مردم در اين چند روز، صبر 25 ساله مولاي متقيان علي (ع) را به نمايش گذاشتند كه فرمود «صبرت و في العين غذي و فيالحلق شجي» استخوان در گلو و خار در چشم اين چند روزه تحمل كردند. اين صبر انقلابي، اين تحمل توأم با «كظمغيض» اين حفظ نظم و آرامش، اين هوشياري، آماده بودن اما منتظر دستور ماندن و دست روي دست گذاشتن نكته بسيار جالبي بود. اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابي ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد ميكردند و آنها را به سزاي اعمالشان ميرسانند. (تكبير حضار) ... اين گروهكها و اين چند صد نفر اوباش چيزي نيستند كه بخواهند براي ملت ما و براي مردم عزيز و قهرمان تهران، نگراني بوجود آورند.(تكبير حضار) ... ديروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حركت اين عناصر فرصت طلب، هر كجا كه باشد با شدت و با قاطعيت برخورد شود و سركوب شوند.(تكبير حضار) مردم ما شاهد خواهند بود كه از امروز نيروي انتظامي، نيروي قهرمان بسيج حاضر در صحنه، با اين عناصر فرصتطلب و آشوبگر - اگر جرات ادامه حركت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند كرد.(تكبير حضار) دشمنان خارجي، آنها كه در اين چند روز كف زدند و همچنين اين عناصر پست و مزدور، بدانند اسلام در اين كشور زنده است و زنده خواهند ماند. مردم عزيز و بزرگوار تهران و ايران زندهاند و در صحنهاند و با همان شور و هيجان سالهاي 57-58 در صحنه حضور دارند و پاسخ دندانشكن به آنها خواهند داد. نيروهاي امنيتي قدرتمند ما اعم از نيروي انتظامي، بسيج و ساير قوا و پرسنل بيدار وزارت اطلاعات در صحنه مقتدرانه خواهند بود. خوشبختانه اكثر اين عناصر در ظرف ديروز و ديشب دستگير شدهاند. همه اين افراد مورد بازجويي قرار خواهند گرفت. در ميان اين افرادي كه دستگير شدهاند افراد شرور، جنايتكار و سابقهدار، وابسته به گروهكهاي معاند و ورشكسته، افرادي كه به نوعي از سوي دستهاي مشكوك تطميع شده بودند همه اينها ديده ميشوند كه در فرصت مناسب ماهيت اين افراد به مردم معرفي خواهد شد. بيترديد آنهايي كه به آشوب و تخريب اموال عمومي و تعرض به نظام در اين چند روز مشغول بودهاند، در دادگاههاي صالحه ما محاكمه خواهند شد و طبق قوانين و مقررات به مجازات خواهند رسيد.(تكبير حضار) من فكر ميكنم ريشه حركتهايي اين يكي، دو روز اخير به تحليل غلط دشمنان انقلاب و مزدورانشان از نظام جمهوري اسلامي و تحليل نادرست نسبت به هوشياري و آمادگي ملت بزرگوار و حاضر در صحنه ايران برميگردد. اولا آنچه كه راديوهاي خارجي براي آتش زدن چند اتوبوس براي حمله به چند باجه و كيوسك تلفن، كف زدند و براي عربدهكشي چند نفر شرور اميد بستهاند. بايد بدانند نظام ما و انقلاب ما يك انقلاب مردمي است، ريشه در اعماق جان مردم دارد مردم خود اين انقلاب را به پيروزي رساندهاند. مردم خود اين انقلاب را در برابر انواع توطئهها حفظ كردهاند. ..."
روحانی 92 اما از آزادی و دمکراسی و حقوق مساوی همه ایرانیان میگوید . او با عمامه هاشمی ( البته اطوکشیده و آنکادره ) عبای خاتمی و نعلین سید علی آقا به صحنه آمده است . 24 سال نمایندگی رهبر در شورایعالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام ، ریاست مرکز پژوهشهای استراتژیک و ... در کارنامه او به چشم میخورد همراه با داغ فرزندی که کمرش را شکست . آیا او میتواند دردهای پروین خانم مادر سهراب اعرابی و پدر و مادر ندا و مادر محسن را درک کند ؟
شنبه 15 تا دوشنبه 17 ژوئن
هیچکس نمیداند در مطبخ وزارت داخله ولی فقیه چه میگذرد . در انتخابات پرتقلب قبلی به ساعاتی اندک نتیجه را اعلام کردند حالا اما محمدنجار کرشمه میکند و اطوار میریزد . در اینکه مشارکت تنبوه بوده شکی نیست . ادعا کردهاند 72 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده اند . اما به قول خودشان 28 میلیون رأی به حساب آمده و مگر تعداد واجدین شرایط 50 میلیون نفر نبود ؟ پس مشارکت پنجاه و پنج و نیم درصدی است و نه 72 درصدی . با اینهمه جمعیت زیاد است . در همین لندن که اکثر ایرانیان از رژیم بیزارند شمار کثیری رأی میدهند البته نه برای گل روی آقا بلکه برای جلوگیری از تحقق آرزوی آقا و باز به قول بچه های تهران امروز "زباله ای کردن " سعید جلیلی .
آنچه مسلم شده توافق ولایتی با و رضائی با هاشمی رفسنجانی است این دو باید بمانند تا آرای قالیباف بشکند . ژنرال باید رویای پرویز مشرف شدن را فعلا در سرنگاه دارد . نوشته بودم که شیخ حسن ضربه اش کرد حالا نیز قرار است در جمعه سرنوشت ضربه فنی اش کند . شمارش آرا ادامه دارد . شیخ دوروبر 50 درصد پرواز میکند . ( این گزارش یکی از بچه های وزارت کشور است : 12 ظهر شنبه شمارش تمام شده بود و روحانی 370 هزار رأی برای برنده شدن در دور اول کم داشت . آرای اصولی ها همانطور که انتظار میرفت تقسیم شد رضائی سوم بود دستور رسید چهارم شود . برای کندن کلک قضیه دستور رسید 370 هزار رأی برای روحانی جور شود که داستان در همین دوره به اتمام رسد . از دید آقا حق هم همین بود یکهفته دیگر داد و قال و آرای اصولیون یگانه شدن و به حساب سردار ریخته شدن ممکن بود کار را خراب کند . محمد نجار وظیفه اش را به خوبی انجام داده و با گردنفرازی نتایج را اعلام میکند جناب آقای روحانی با 18 میلیون و ...
خانه ی پدری سرشار خروش و آواز میشود درست یا غلط احساس شکست دادن سید علی آقا برای همه مطبوع است . جوانی از تجکیم به عتاب در تلفن میگوید چرا با روحانی بد هستید ؟ میگویم هرگز! من با ئظام و ولایت جهل و جور و فساد مشکل دارم روحانی فرع قضیه است اما از رنگ شدن هم خیلی بدم میآید .
به هرروی ، با پیروزی روحانی فضا در داخل و خارج کشور به سرعت دگرگون میشود . غربیها که منتظر جلیلی بودند نفسی به راحتی میکشند و دلالانی از نوع برادر جک با داشتن سابقه رفاقت با روحانی به تکاپو میفتند که نان در روغن افتاد . عربهای حاشیه خلیج فارس پیامهای تهنیت راهی تهران میکنند و پادشاه سعودی خوشحالی خود را از پیروزی شاگرد رفسنجانی پنهان نمیکند.
نوعی خوش بینی مثل یک موج همه جارا میگیرد . فضا با فضای دوم خرداد خیلی تفاوت دارد . شادی هست اما نصفه ، خنده هست اما ناتمام . رقص و پایکوبی اما بی دوام .
روحانی گفته بود که سرهنگ نیست اما یادمان باشد منتسکیو و میرزا آقاخان کرمانی هم نیست . اما دوستان میگویند همینکه سرهنگ نیست غنیمت است .
به گمان من ، مردم درس بزرگی به اوپوزیسیون دادند . حالا دیگر نمیشود رویا فروشی کرد برای مبارزه با نظامی که جنس جور از همه نوع دارد ، خطاب و طرح و سیاستی دیگر باید . نمیشود چهار سال دیگر حرف زد و گاه غری زیر لبی و شکوه ای علنی حاصل کار ما باشد . حالا رژیم ادعا میکند انتخابات آزاد برگزار کردیم و روحانی که از ما نبود برنده شد . نخست آشکار کنیم که روحانی از خود خودشان بود و سخنان 23 تیرماه اش را از یاد نبریم اما به ملیونها تنی که به او رأی دادند احترام بگذاریم . عصبی نشویم به سرعت حکم صادر نکنیم . این فعلا سرنوشت ماست که طی 34 سال نتوانستیم همصدا باشیم و کارمان به اینجا رسید که پیروزی شیخ جسن روحانی ، همانقدر که آقای جک سترو را خوشحال میکند ، ما را به وجد میآورد .
June 22, 2013 01:11 AM