از قادسیه تا منی
آن روز که رفتند حريفان پي هر کار
زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار
من يار طلب کردم و او جلوه گه يار
حاجي به ره کعبه و من طالب ديدار
او خانه همي جويد و من صاحب خانه
" شیخ بهائی "
آنچه دکتر صادق زیبا کلام ، با شجاعت و درایت همیشه اش درباره حادثه دردناک و خونین منی ، عنوان کرده است بدون تردید یکی از بهترین نوشته های او در سالهای اخیر است. نوشته ای که به پیام خطرناک تبلیغاتی می پردازد که از نخستین ساعات پس از حادثه خوین، علیه سعودیها و در نهایت عربها ،آغاز شده و با شدت هرچه تمامتر ادامه دارد. من در این نوشته نه قصد تبرئه اداره کنندگان شؤون حج را دارم ونه پایمال کردن خون شهدا را ، که جمع کثیری از آنها هموطنان بیگناه من بوده اند. بلکه قصد من آشکارکردن حقیقتی تلخ است که ادامه یافتن عمر نظام حاکم بر ایران ، هرروز برابعاد آن میافزاید .
پیش از حادثه منی ، مشاهده حاشیه هائی از مسابقه فوتبال بین دوتیم ایرانی و سعودی در تهران مرا در اندیشه نوشتن این مقاله برده بود . در مسابقه ، نوحه خوانی ، از پهلوی شکسته فاطمه زهرا میگفت و جماعتی اشک میریختند و به خلیفه دوم ناسزا میگفتند ، بعضی ترقه و نارنجک بر سر بازیکنان مهمان میریختند و عده ای نیز از موش و سوسمارخوری آنها یاد میکردند . نگاهی حتی سرسری بر نوشته های شماری از سایتهای وابسته به تشکیلات رهبری و سپاه و امنیت خانه مبارکه پس از حادثه مکه آشکار میکند که رژیم در تبلیغاتی هدایت شده ، برآن است تا با سیاسی کردن حادثه منی انتقام شکست خود را در یمن و بحرین ، با هدایت خشم عمومی به سوی عربستان و عربها ، بگیرد . آنهم رژیمی که نه تنها برای شهروندان خود ارزشی قائل نیست بلکه ناکارآمدی و فسادش در حمایت از حقوق شهروندانش بارها و بارها ثابت شده است به گفته محمد هاشمی برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که نه وابسته به اپوزیسیون است و نه در خارج ایران زندگی میکند هشت میلی متر باران در تهران تعدادی کشته به همراه دارد و نمیشود از تهران بدون دانستن واقعیتها در باره حادثه منی قضاوت کرد ( نقل به مضمون ) .
رژیم گذشته ایران و سیاستمدارانی که دربینشان پان ایرانیستهای آرزومند برپائی ایران بزرگ تاریخی هم بودند ، هرگز ضد عرب نبود . با عبدالناصر و بعث و قوم گرایان عرب دشمن بود و این دشمنی را پنهان نمیکرد اما هرگز ، عربها را به عنوان یک قوم تحقیر نمیکرد بلکه برعکس میکوشید همسایگان حاشیه خلیج فارس و شمال افریقا را جذب و تحبیب کند . در کنار مصالح سیاسی و استراتژیک ایران که بالمآل سیاست نزدیکی با همسایگان عرب را ضروری کرده بود وجود ملیونها هموطن عرب ایرانی ( ونه عرب زبان چنانکه بعضی این روزها مدعی میشوند ) به عنوان شهروندان کشور ما ، عامل دیگری بود که دولتهای پیش از برپائی جمهوری ولایت فقیه را ، به تفاهم و گاه تحبیب عربها و نه تحقیر و دشمن تراشی ، وامیداشت .
رهبر رژیم إیران به هیچ روی بیشتر از رضاشاه عاشق ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان ملی ما فارسی ، نیست . رضاشاه عربی نمیدانست ، از بیگانه متنفربود ، به تاریخ ایران پیش از ظهور اسلام سخت دلبسته بود با اینهمه حتی یک عبارت در ضدیت با عربها و دیگر اقوام ایرانی از او به جا نمانده است . أقای خامنه ای عربی میداند .پیش از انقلاب دشمنان شاه و ایران چون قذافی را ستایش میکرد ( در این زمینه و دلبستگی به عبدالناصر – که خود من نیز دلبسته اش بودم چون اورا مصدق دیگری میدانستم – از زبان خود ایشان و در جمع خاص و عام بسیار شنیده ام ) وقتی خطبه میخواند حتما بخشی را به زبان عربی ادا میکند . سالانه صدها ملیون دلار از کیسه ملت ایران خرج عربهای لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و بحرین میکند . جوانان ایران را برای دفاع از یک رژیم بعثی که ادبیاتش ضد ایرانی است و خلیج همیشه فارس را عربی و سه جزیره تا ابد ایرانی را عربی و اماراتی میداند ، به مسلخ حلب و زبدانی و دمشق میفرستد اما همزمان ، ضدیت و دشمنی با عرب سنی را سرلوحه تبلیغات خود قرار داده است . تکلیف علمای جیره خوار ولی فقیه در قم هم معلوم است که هنوز شیپور رهبری به صدا در نیامده ، برای رقص صف کشیده اند .
بگذارید برای چندمین بار حقایقی را که اغلب وقتی رگهای گردنمان سیخ شده از یاد میبریم باز گویم .
الف : کشور ما در اروپا واقع نشده و همسایگان ما اتریش و مجارستان و آلمان و ایتالیا نیستند . ما در قلب خاور میانه قرار گرفته ایم . با پانزده کشور مرز زمینی و دریائی داریم که نیمی از آنها عربند . نه ما میتوانیم خانه پدری را جا به جا کنیم و نه آنها میتوانند جای خود را تغییر دهند .
ب : در ایران ما هموطنان عرب داریم که حضورشان در خوزستان محسوس و در جزایر خلیج فارس و نقاط دیگری از وطن معلوم است . این عربها هم یادگارهای شیرین در نقشهای تخت جمشید دارند و هم شانه های سوراخ شده در عصر شاپور ذوالاکتاف . این هموطنان عرب که بعضا از قبایلی هستند که تا جزیرة العرب و یمن در جنوب و عراق و اردن و سوریه در غرب ، امتداد دارند ، همواره هموطنانی وفادار به ایران و سازگار و زحمتکش بوده اند و در ساختن ایران ، همراه با دیگر ایرانیان مشارکتی فعال داشته اند . در طول جنگ ایران و عراق وطن پرستی و عشق خود به آب و خاک اجدادی شان را با صدها شهید و ویرانی شهرها و روستاهایشان به خوبی ثابت کرده اند . آنها با رد رشوه های مادی و معنوی و سیاسی و سرزمینی صدام حسین که امید بسیار به همیاری آنها داشت همراه با دیگر هموطنانشان رویای قادسیه دوم تکریتی خونریز را به کابوس قادسیه تبدیل کردند .
ج : نزاع رژیم ایران با سعودیها بر سر منافع ملی و جلوگیری از تجاوز نیست بلکه دعوا سرلحاف ملای زعامت اسلام است و البته افسانه پهلوی شکسته و فدک . آیا اختلافی بر سرچند نخل بعد از رحلت پیامبر ، ربطی به مردمانی که 1400 سال بعد زندگی میکنند و نه در فدک بوده اند و نه در جلولاء و نهاوند رویاروی هم قرار گرفته اند ، دارد ؟
راستی را این علمای اعلام و حافظان بیضه اسلام ( أنهم از نوع محمدی انقلابی ولائی ناب ) هنوز هم نمیخواهند پاسخ این سوال ساده را بدهند و به غائله هزار و چهار صد ساله خاتمه دهند که اگر ادعای شما در باب حمله خلیفه دوم به بیت حضرت علی و شکستن پهلوی دخت پیامبر و سقط جنین او حقیقت دارد ، پس در زمان حمله ، زوج فاطمه یعنی حضرت علی ، شیر خدا و شمشیر غالب او ، پهلوان پهلوانان کجا بود ؟ به گفته شما در پستوی خانه از ترس مرگ پنهان شده بود ! آیا علی کسی بود که به همسرش حمله کنند و او در پستو نشیند ؟ این علی چگونه با قتل همسرش بر اثر زخم پهلو ، دخترش را به قاتل همسرش ( البته به قول شما ) شوهر میدهد ؟! خودتان به این افسانه نمیخندید ؟ آنکس که دلاورترین پهلوان عرب را در نوجوانی به زمین زد مثل شما آقایان نبود که اگر زمانی پاسبانی در خانه شان را میزد از پشت بام میگریختید و عین خیالتان نبود بر سر همسر و فرزندانتان چه خواهد آمد .
عداوت ایدئولوژی حاکم به اهل سنت که به برکت دهها کانال تلویزیونی و صدها شبکه اجتماعی حالا عالمگیر شده ، این واقعیت را منظور ندارد که 14 ملیون یا بیشتر از اهالی ایران پیرو مذاهب اربعه اهل سنت هستند و این نوع تبلیغات سر جراحاتی را باز میکند که به عهد اسماعیل صفوی و قزلباش و قلندرانش بازمیگردد که سنی کشی را وظیفه الهی میدانستند .
د : در ماههای پیش از انقلاب ما بهترین روابط را با همسایگان و غیر همسایگان عرب خود داشتیم . با حل مشکلات با عراق و رشوه 600 ملیون دلاری به حافظ الاسد و آغاز کمک رسانی به فلسطینی ها ، تنها قذافی بود که در صف دشمنان جای داشت تازه او نیز برای تقرب واسطه میتراشید اما شاه او را به حساب نمی آورد و همین شد که عبدالسلام جلود را با 50 ملیون دلار به سراغ آقای خمینی فرستاد و امام موسی صدر را از سر راه انقلابیون اسلام ناب انقلابی محمدی برداشت . با اینهمه بسیاری از عربها حتی صدام حسین از انقلاب ایران استقبال کردند و در پیامهایشان به خمینی و مهندس بازرگان یادآورشدند که به گزینه مردم ایران احترام میگذارند و خواستار ادامه یافتن روابط دوستانه هستند . این خمینی بود که از همان آغاز بدمستی آغاز کرد و بعد به دنبال فتح قدس از راه کربلا و کویت و بحرین و حجاز و ... رفت .
ه : بیش از هزار و چهار صد سال پیش امپراتوری ساسانی ، بعد از یک سلسله نبرد با تازه مسلمانان شکست خورد و بنیانش برکنده شد اما مقاومت مردم ما ادامه یافت ( این کتاب ارزنده و درخشان دکتر محمود کویر از ساسانیان تا سامانیان را بخوانید و پرکشیدنهای ققنوس وطن را در آن دو قرن درد، و پروازهای بلندترش را در قرن چهارم و پنجم هجری مشاهده کنید . نادر کتابی است که مبنای علمی دارد و مستند است نه برگرفته از خیال و غلو) . هویت ملی ما تا حد زیادی حفظ شد . زبان ملی مان را با تغییراتی نگاه داشتیم . موسیقی و شعر و رقص ومعماری و کاشیکاری و زیبا پسندیمان را که پشت قباله مادریمان بود دو دستی چسبیدیم حتی بعد از این انقلاب شومتر از شوم ، نوحه خانشان را به رقص شش و هشت کشاندیم و واعظشان را به شرح انواع عشقباری و فواید ساک ... واداشتیم . ولی فقیهشان را مثل شاه قاجار با زمزمه ساز
( عبادی ) خواب کردیم و رئیس جمهورشان را به جای شال سبز و سیاه بنفش پوش کردیم . از دلشان حجت الاسلام زم را بیرون آوردیم که فیلمسازی را تشویق کند ، عبدالله نوری را که سرباز دمکراسی شود ، محمدخاتمی را که مظهر تساهل و تسامح باشد و عطاءالله مهاجرانی را که از سود سپرده حج ، بداد اهل کتاب و فرهنگ برسد . اینها همه خلخالی وار سوار اسب قدرت شدند این ملت ما بود که استر قدیمی را رنگ کرد و زین و برگش نهاد و آقا را سوارش کرد که هرچه هم بتازاند استرش بیشتر از این نمیرود . روزیکه مرحوم صادق قطب زاده به تلویزیون آمد بچه های شورای مؤسس بنان و مرضیه و الهه پخش میکردند . دستور آمد خفه کنید این ملاعین را ! و خفه کردند . حالا اما یک ملیون پیر و جوان در مرگ خواننده جوان پاپ که زمزمه دیروزی ها را با کیبورد خوانده است به بدرقه اش میروند . خلخالی قصد ویران کردن تخت جمشید را داشت و کوروش را آنکاره میدانست . حالا در فیلمهای تبلیغاتی شان تصویر مزار کوروش را عرضه میکنند و به تخت جمشید پز میدهند و هزاران ایرانی در پای مزار کوروش و نه امامزاده بیژن و سید گارنیک ، نوروز را جشن میگیرند .
غرب زدگی و شرق زدگی و عرب زدگی بد است اما ازآ ن بدتر دشمنی با غرب و شرق و عرب است . هیچیک از ما ملیت خود را برنگزیده ایم و آمیزش اقوام در طول تاریخ ، نه فارس خالص به جا گذاشته نه عرب خلص . همه ما آمیزه ای هستیم از اقوامی که طی قرنها از منطقه ما عبور کرده و یا در آن مانده اند .دشمنی به خاطر یک تجاوز تاریخی در 1400 سال پیش اگر ملاک باشد با یونانی و مغول و تیموری و ازبک و ... چه باید بکنیم . اینکه من مثلا اسمم را از علیرضا به استاذسیس یا هوخشتره تغییر دهم و فاطی خانم هم بشود آرتمیس ، نه ذهنیت ما را تغییر میدهد و نه ملیت و باورهای ما را . زیبائی ایرانی بودن درپاسداری از همه ی آئین ها و سنت های پسندیده ای است که اقوام متنوع و متعدد ایرانی با أئین و زبان و ادبیات و هنر شکوفا ی خود طی قرنها درهم آمیخته اند . . پیش از انقلاب وقتی به اهواز یا خرمشهر میرفتیم با هموطن عرب خوزستانی مان همانقدر همدل بودیم که با کرد و بلوچ و ترک و آذری و ترکمن . گیلک و تالش و مازندرانی را همانقدر نزدیک به خود میدانستیم که کاشی و یزدی و اصفهانی و شیرازی و همدانی و تهرانی را . چه فرقی میکرد که رفیقمان بختیاری بود یا قشقائی، بویر احمدی بود یا کرمانی .
اگر رژیم به خاطرآرزوها و اهداف خود ( که اغلب با آرزوها و اهداف اکثر ما در تعارض است ) در کنار کعبه مرگ بر آمریکا و اسرائیل و آل سعود سرمیدهد و حاجی مسکین ایرانی را هدایت میکند در طواف کعبه به جای اللهم لبیک ، حسین حسین بگوید و سینه بزند ، ما چرا همصدایش میشویم ؟ . فاجعه منی ، مصیبت بزرگی است و بدون تردید باید اسباب ودلائل رخدادنش آشکار شود و اگر قصوری در کار بوده ، مقصران مجازات شوند اما سیاسی کردن کار ، تنها زمینه ساز کینه های بیشتر و باز شدن زخمهای تاریخی بیشتری است و این به مصلحت ما و منطقه نیست . به مصلحت فرزندان و نوادگان و نسلهای بعد از آنها نیست . زخم تاریخی را اروپائیها پس از قرنها جنگ و ویرانی به بهترین وجه معالجه کردند . به رابطه ژاپن و همسایگانش به ویژه چین نگاه کنید . تاکی ما میخواهیم انتقام قادسیه را از همسایگانی بگیریم که دیروز دوستمان داشتند و تقلیدمان میکردند امروز از عملکرد رژیم در خوف و نسبت به ما بدگمانند . فقط یک لحظه فکر کنید عده ای زائر سنی از عربستان و عراق و مصر به ایران بیایند و دور حرم امام رضا فریاد مرگ بر سوریه ، نابود باد حزب الله ، سرنگون باد ولایت فقیه سر دهند ، آیا ما به راحتی حضورشان را تحمل خواهیم کرد ؟ حتی اگر شیعه باشند پوستشان را میکنیم .
در اردوگاه اسیران عراقی در گرگان در زمان جنگ ، هنگام بازدید نمایندگان صلیب سرخ ، جمعی از اسرا زبان به شکایت از وضعشان گشودند . برادران غیور سپاه صدای أنها را در برابر چشمان وحشتزده نمایندگان صلیب سرخ ، با مسلسل خاموش کردند. دهها تن در این حادثه کشته و زخمی شدند .
و : رژیم جمهوری اسلامی هیچگاه در برابرمرگ صدها تن از هموطنانمان در سقوط هواپیماهای فکسنی مسافر بر روسی عزای عمومی اعلام نکرد . صدها تن در فرو ریختن سدی که سپاه برای تمرین مردان غورباغه ایش در ارتفاعات شمیران برپا کرده بود جان باختند ، عزای عمومی اعلام نشد . چنانکه در فاجعه سیل و زلزله و ... کشتار 60 و 67 و 88 و البته 18 تیر و افسریه و ... جای خود که عزای حقیقی ملت بود .حالا نه برای همدردی با خانواده قربانیان و همدلی با آنها ، بلکه برای انتقام گیری از آل سعود به خاطر شکست یمن ، سه روز عزا اعلام میشود .و از امام جمعه یالقوزآباد تا آیا ما باید در این بازی زشت همصدای رژیم شویم .مأمور شکنجه اوین و از خبرگان گرفته تا خود آقا ، همه و همه خواهان سلب حاکمیت سعودی از مکه و اداره حج میشوند و عاشورای دیگری بر پا میشود .
حداقل آل سعود به خاطر مسئولیتی که در اداره حج دارند به خانواده قربانیان و به مجروحان حوادث حج ، جان بها و غرامتی میپردازند . رژیم برای قربانیان حوادثی که بسیاری شان قابل پیشگیری بود چه غرامتی پرداخته است ؟ آیا هزاران قربانی اتومبیلهای خارج استاندارد وطنی مستحق غرامت نیستند ؟. در برنامه خندوانه رامبد جوان ، یکی از معلولان جنگی ، از بی توجهی ها و بی مهری ها نسبت به کسانی گفت که جان و جوانیشان را برای پاسداری از خانه پدری مایه کردند . جنگیدند نه برای خمینی و اسلام عزیزش و فتح قدس از راه کربلا و کویت و ریاض بلکه برای آنکه موئی از سر ایران خانم کم نشود و امروز کسی به فکر آنها نیست . خانواده نظامی سعودی که در جنگ یمن کشته یا مجروح میشود بین 300 هزار تا یک ملیون دلار از دولت جان بها و غرامت دریافت میکند . رژیم ولایت برای فرزندان شهید و معلول ایران زمین در جنگی که پس از فتح خرمشهر دیگر نه ملی بود و نه لازم ، چه کرده است .
( برنامه رامبد جوان را حتما ببینید . )
ز : میماند یک حرف خطاب به حافظان بیضه اسلام در قم و مکه و قاهره و رباط ، در خارطوم و جاکارتا ، در آنکارا و اسلام آباد ، کابل و دارالسلام و ... یعنی أعاظم مراجع شیعه و مشایخ و مفتی های سنت . آیا زمان آن نرسیده به جای فتوای چگونگی وضو و تیمم در مریخ و صیغه اینترنتی و مجامعت با همسر متوفی تا شش ساعت پس از مرگش، برای سنن و آداب و مناسک حج ، چاره ای بیندیشید ؟ چه بخواهیم چه نخواهیم حج باقی است و نظیر حوادث منی باز هم تکرار میشود مگر آنکه چاره ای اساسی بیندیشیم . در قرن بیست و یکم هستیم همه ادیان مبنای تسامح و تساهل در مناسک و شعائر دینی را نصب العین قرار داده اند . من فقیه نیستم اما گمان میبرید اگر رمی جمره در قالبی تازه قرار گیرد که امنیت و سلامت حجاج به خطر نیفتد ، خدا غضب میکند . اگر سنگتان به جای قلب ستون سنگی به اطرافش خورد حج تان باطل میشود ؟ ادیان باید در خدمت انسان باشد نه انسان در خدمت ادیان . فقط دکان داران دین هستند که ادیان را فراتر از انسان قرار میدهند . این اولویت بخشیدن با فلسفه وجود الهی در تعارض است . خداوند بخشنده مهربان و البته نه قاصم جبار ، اهل معنا و درون است نه قیل و قال و سنگ اندازی به شیطان . و مگر نمادهای مسلم خناس از نوع خلخالی و ریشهری و فلاحیان و طائب و محمود هاشمی شاهرودی و دیگر اهالی ولایت فقیه ، به شیطان ،و بعضا بارها سنگ نینداخته اند ؟ با اینهمه ، عملکردشان ، شیطان را روسفید کرده است .
* در نهایت تردیدی ندارم که این نوشته من بار دیگر سیل اتهامات را علیه صاحب این قلم سرازیر خواهد کرد که دیدی فلانی از سعودیها حمایت کرد و کوشید تبرئه شان کند ؟ من نه قصد تبرئه سعودیها را دارم نه کاستن از تقصیر مقصران را . حرف من این است که زیبنده ملت ما نیست با تحقیر از همسایگانمان یاد کنیم و در تاس لغزنده رژیمی فرو افتیم که کمترین ارزشی برای جان و آبرو و امنیت و سلامت ما و حاکمیت ملی و فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران زمین قائل نیست .
لندن ، 27 سپتامبر 2015
September 28, 2015 10:34 AM