پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه 20 تير
اين شماره از برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر عليرضا نوری زاده آغاز مينماييم. ما بارها از جريان دزدی دکل هاي نفتی با شما صحبت کرده ايم و افراد و جريانهای دخيل در اين دزدي را برملا نموده ايم اما من متوجه شدم که این دوست ما از این جریان اطلاعاتی دارد و امروز او که از بلژيک آمده است تا شما را بيشتر و با مدرک کاملتري در جريان اين دکل دزدی قرار دهيم .
بنابراین همراه با شما به گفتگو با ميهمان امروز برنامه جناب آقای کيان ارثی خواهيم نشست و با ایشان در باره گذشته اشان و محل تولدشان وچگونگی ارتباط ایشان با آقای شیرانی تکابی و نفیسه محمودی و دکتر طاهری به سخن خواهیم نشست
دکتر نوری زاده : لطفا خودتان را معرفی نمایید
آقای کیان ارثی: من عزت الله کیان ارثی هستم ودر آبادان بدنیا آمده ام و پدر و مادرم بختیاری هستند در منطقه فریدن بدنیا آمده بودند و من همیشه با مسئله فریدن حرف داشتم، نام آن قبلا پارتیکا بوده است و اسامی همه روستا ها به پارسی اصیل است وبختیاری ها پارت هستند.
دکتر نوری زاده : در میان ایلات ایران بختیاری ها جایگاه بخصوصی دارند و همیشه آدمهای برجسته زیاد داشته اند.
آقای کیان ارثی: آنچه که شما در میان بختیاری ها می بینید وابستگی های بسیار زیاد آنان به ایران است، و بسیار متعصب در مورد ایران هستند.
دکتر نوری زاده: آدمی که چپ بوده و زندان رفته است و در شرکت نفت بوده است به اسپانیا میرود و آن حادثه بد برایش اتفاق میافتد . حالا چجوری این فرد با گروه قوم الظالمین ارتباط پیدا میکند.؟
آقای کیان ارثی : سئوال خوبی است گاهی اوقات اتفاقاتی میافتد و حوادث نا خواسته انسان را به جاهایی میبرد، بر حسب تصادف یکی از دوستان من پیشنهادی به من داد که یک آقایی است بسیار توانمند در زمینه تجهیزات نفتی و قبلا رئیس دائره مهندسی حفاری ایران بوده است و الان در بخش خصو صی کار میکند. یک روزتلفن منزل ما زنگ زد وآقایی بنام شیرانی با من صحبت کردند و شنیده بودم که بختیاری است .
دفعه بعد ایشان را در لابی هتل دیدم و بسیار آدم مودب و وارد در تجهیزات نفتی بنظر می آمد و پیشنهاد همکاری دادند. آنموقع من هم یک ذهنیت قبلی داشتم و پروژه پارس جنوبی بزرگ بود و گفتم باشد اگر کاری از دست من بر بیاید انجام میدهم.
این گذشت تا بعد از مدتها تماس گرفت و یک شعر از احسان طبری را از حفظ خواند و من سمپاتش شدم، و مرتب می گفت که من بچه کارگر هستم . بعدها متوجه شخصیت چند وجهی او شدم یک شخصیت قابل قبول جامعه و یک شخصیت دیگرش به پای شیطان کفش وارونه میکند و اگر حس بکند بدردش نمی خورید با شگردی خاص شما را حذف میکند و به زن و بچه ات هم رحم نمیکند. خوب صحبت میکند اما شروور هم زیاد میگوید، به زعم من مغز متفکر ایشان همسرشان بودند خانواده همسرشان از بچه های چپ سازمان فدایی خلق بودند و انسانهایی خوب بودند ولی خودش کولی بود.
دکتر نوری زاده : من الان میخواهم کسی را معرفی کنم بنام خانم نفیسه محمودی دختر باجناق آقای مقدم و همینطور آقای دکتر علی طاهری من لیست بانکی ایشان را دیده ام که میلیون میلیون پول ردو بدل شده است میخواهم بدانم این خانم که با آقای شیرابی تکابی هم رفت و آمد دارد کیست؟
آقای کیانی ارثی : خانم نفیسه محمودی فرزند خوانده آقای دکتر طاهری است که دوست من هم هست. ایشان قدرت فوق العاده ای دارند و آقای طاهری به ایشان نه نمی گفتند اما آنچه من میدانم اینست که ازروان سالمی برخوردار نبود.
من یکبار در دوبی به منزل آقای طباطبایی رفتم و از ایشان خواهش کردم که که در مسقط قراری بگذارند و با آقای شیرانی صحبت کنند و مشکلاتشان را حل کنند و همین باعث شد که آقای شیرانی نسبت به من بدبین بشود.
در یک مورد برای خرید تجهیزات از شانگهای به یانتای رفته بودیم و آن شرکت به من گفت کمسیون میخواهید ؟ که من گفتم نه و این یک پروژه ملی است و به آقای طاهری زنگ زدم و ایشان گفتند درود برتو،!!! و از آن زمان ما حذف شدیم.
دکتر نوری زاده : کسی که از پستان این نظام نوشیده باشد آلوده است، آقایی میاید و در اوج صداقت با آنها همکاری میکند ولی آنها اورا آلوده میکنند یا همین نفیسه محمودی با در اختیار گذاشتن حسابش برای این آقایان از او سوء استفاده میکنند از اینها نمیشود دفاع کرد.
آقای کیانی ارثی : من دفاع نمی کنم ولی تا آنجا میدانم و برای من مشهود است. که این زیر آبی ها و کلک زدن ها بواسطه آقای شیرانی صورت گرفته است.
دکتر نوری زاده : ببینید بدستور اطلاعات سپاه آقای دکتر طاهری را دستگیر کرده اند و اموالش را توقیف نموده اند.
با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
A Window to the Fatherland- Wednesday 11 July 2018
We begin tonight’s edition of A Window to the Fatherland with Dr. Alireza Nourizadeh reading one of his poems from the book of his collected works.
Dr. Alireza Nourizadeh:
We continue the program with revealing more on the issue of the theft of an oil platform by some of the regime’s officials, where they were paid to buy and deliver it to Iran but instead got the $750m money, sold the oil platform to a South American country and fled Iran.
Now, one of our friends who have got more information about this massive corruption case in Iran has travelled to Britain from Belgium and will tell us the full story about this massive theft.
So, our special guest tonight is Mr. Kiani Ersi and would tell us about his background and his place of birth and how he got to know Mr. Shirani Tokabi and Nafiseh Mahmoodi and Dr. Taheri, the people involved in the stealing of the oil platform.
Please introduce yourself to us.
Kiani Ersi: My full name is Ezatollah Kiani Ersi and I was born in the city of Abadan ad my parents are from the Bakhtiari Clan. They were born in the Feriden whose true Persian name is Partika. All village names in this area of Iran have original Persian names, as the Bakhtiaris are true Parthians.
The main characteristics of the Bakhtiaris are their love for Iran and deep nationalistic feelings.
Dr. Alireza Nourizadeh:
An individual who had been a left-winger in the past and imprisoned for his political views and then employed by the National Iranian Oil Company suddenly arrives in Spain and then ends up being part of this corruption by the regime’s officials. How could this happen?
Kiani Ersi: That is a valid question. In life sometimes certain events change one’s destiny and fate. One of my friends once told me that there is this man who is very educated in the science of oil exploration equipment and had previously served in Iran’s drilling engineering fields and now runs this private company of his own.
One day a man rang my home phone number and introduced himself by the name of Shirani. The next time we met in the lobby of a hotel. He looked like a decent gentleman and offered me to work with him and at the time I was under the impression that he wanted to involve me in the South Pars project.
We met several times more and he kept telling me that he was from a working class family but gradually I noticed that he was a man of many faces. The family of his wife was from the left-wing Fedayeen organization and seemed to be very good people but she herself looked like a gypsy.
Dr. Alireza Nourizadeh:
I now wish to introduce a woman by the name of Nafiseh Mahmoodi, the daughter of Mr. Moghadam’s brother-in-law. Also, Dr. Ali Taheri whose bank account statement that I have seen shows that he has been receiving million of dollars in his account. Who is this woman who has been involved with Mr. Shirani Tokabi?
Kiani Ersi: Mrs. Nafiseh Mahmoodi is the stepdaughter of Mr. Dr. Taheri who happens to be a friend of mine. She is a very strong woman and Mr. Taheri would never say a NO to her.
On one occasion we went to Shanghai to buy some equipment and the director of the selling company asked me if I would like to have some bribe. I replied that this is a government project and I would never do this. I rang Mr. Taheri and told him about this offer of bribe and he praised me for my refusal, but that was the end of me in his business.
Dr. Alireza Nourizadeh:
Anyone who has had any business connection to this regime is corrupt. An individual tries to help Taheri and Nafiseh Mahmoodi and they try to corrupt him too.
Now, with the order of the intelligence unit of the Revolutionary Guard Mr. Dr. Taheri has been arrested and his assets seized.
لینک وبسایت:
http://iranefardalive.com/Archive/40430
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/1cPoIu0sC6w
لینک دانلود:
https://vimeo.com/279487004
فایل صوتی:
https://soundcloud.com/alirezanourizadeh/hiyhwy3tgble
فایل صوتی کم حجم:
https://soundcloud.com/alirezanourizadeh/pzvswn7igd6g
گوگل درایو:
https://drive.google.com/file/d/16TShgR2Gc-HqijQt7taPraZrkRaGYZdN/view?usp=sharing
July 20, 2018 08:14 PM