پنجره ای رو به خانه پدری چهار شنبه ۱۶ آبان
این شماره از برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می کنیم. در بخش اول برنامه نگاهی به فساد شارلاتان هایی به نام سرداران سپاه خواهیم افکند و توضیحاتی تقدیم حضورتان خواهیم نمود. سپس اشاره ای به سخنان محمد جواد ظریف در ارتباط با تحریم های آمریکا خواهیم داشت. در ادامه به دیدن چند کلیپ از وضعیت نابسامان کشور می نشینیم و در این ارتباط سخنی با رهبری خواهیم نمود.در بخش دوم برنامه به گفتگو با تهیه کننده برنامه های تلوزیون ایران فردا جناب آقای هومن شباهنگ و خانم شقایق خواهیم پرداخت و با آنها به سخن خواهیم نشست.
این دو برادر هومن و پومن که توی تلوزیون ایران فردا هومن که بوده و بعد پومن هم به ما پیوست خودش حکایتی دارد دیدن آدمهای پشت پرده و یکی دیگه هم هست که او را در قالب عروسک دیده اید بنام شقایق .خوب شقایق کیست ؟ او با زوجش میآیند انتقاد میکنند دوربین ما را بین مردم میبرند و فیلمبرداری از حوادث میکنند چه کسی است کجاست و چطور توی این کار آمده است؟
دکتر نوری زاده : سلام پومن جان ، خودت را معرفی کن و بیوگرافی خودت را بازگو کن و چطور از ایران فردا سر درآوردی :
پومن شباهنگ: حقیقتش اینست که از زمانی که شروع به کار کردم من رشته ام گرافیک و تبلیغات و سینما بود و زمانی هم که در ایران بودم دورادور ارتباطی داشتیم...
دکتر نوری زاده : بله ایشان برای ما برنامه هایی میفرستاد و حضرات متوجه شدند که داستانش را خودش بازگو میکند.
آقای شباهنگ : من علاقه به کارهای تلوزیونی داشته ام و سرنوشت و قسمت ما را به اینجا آورد.
دکتر نوری زاده : پومن به اینجا آمد وکتاب شعرش را هم درآورد و کارهای بسیار مهمی کرد برای من هم زمانی که در ایران بود و برنامه هایی که درست میکرد و مخفیانه میفرستاد و فیلمهایی که از بعضی جلسات میگرفت و ما در این سالها ازراه دور با هم کار کردیم تا به راه نزدیک رسیدیم.
همینطور شقایق، شقایق در انگلیس نیست راه دوره و شما صدای او را میشنوید در یکی دو برنامه.
دکتر نوری زاده : درود برشقایق. شما از خودت بگو شما چیکار میکردید و چه شد کار به اینجا کشیده شد؟
خانم شقایق : خیلی اتفاقهای پیچیده ای افتاد طی سالها، من ایران تئاتر میخواندم وسینما و حرفه اصلیم بازیگری بود ، بعد وارد دوبلاژ و گویندگی شدم و هردو را پیش میبردم تا یک تایمی بعلت همکاری من با شبکه های خارجی من را ممنوع التصویر و ممنوع الصدا کردند و نمتا دوسال نتوانستم کار کنم سپس از ایران خارج شدم و اینجا شروع به کار کردن شدم و پومن و هومن را هم که از دانشگاه میشناختم و به من پیشنهاد کار دادند و من هم پذیرفتم و حالا هم در خدمت شما هستم.
دکتر نوری زاده : فقط به من بگو با این کاراکتر چقدر خو گرفته ای ؟
خانم شقایق: یعنی که خودم احساس نمیکنم که این یک انیمیشن است و تمام نقشها یی که حرف زده ام مثل خود آن آدم یا کاراکتر بوده ام و با آنها زندگی میکنم و این کاراکتر را سعی کرده ام زنده اش کنم برای مخاطب که موفق بوده باشم
دکتر نوری زاده : میدانی چقدر طرفدار پیدا کرده است : از من سئوال میکنند که این واقعا کیه ؟ خودش برای خودش یک شخصیت شده است. یعنی دو تا آدم در قالب طنز جدی ترین مسائل را مطرح میکنند این برا مردم جالب بود.
دکتر نوری زاده : پومن جان وقتی که این فکر متولد شد شما با گروه همکارات چه طرحی ریختید؟
پومن شباهنگ: من طراحی شخصیت انجام دادم با انیمیشن مختلف و میخواستیم ببینیم که چه باز خوردی بین بیننده ها و مردم دارد و این شخصیت و تیپ مویش و صدای شقایق را با شناخت شخصیت شقایق انتخاب کردیم و به مرحله اجرا رسید و بعد شخصیت پسر اضافه شدشخصیت پسر در حال حاضر صدای خود من هست و خیلی شبیه به خودم است.
دکتر نوری زاده : توی ایران چه کارهایی کردی که برایت پرونده شده است و یادم هست که در جنبش سبز هم فعال بودی و فیلمهایی برای ما فرستادی؟
پومن شباهنگ: این اتفاقات از زمان کوی دانشگاه شروع شد که من خبرنگار یک خبرگزاری بودم و یک دفعه تمام دوربینم را گرفتند و گفتند بیا باغ آزادی تحویل بگیر بالاتر از میدان آزادی بطرف میدان صادقیه سپاه یک ساختمان یا فضایی دارد البته من آنجا نرفته ام از این جور اتفاقها خیلی برای من و همکارانم افتاده است.
دکتر نوری زاده : شما در کنار این ممنوع البازی ها آیا بازداشت هم شدید چی بود این داستان ؟
خانم شقایق: بله من استودیو داشتم و همزمان در واحد دوبلاژ صدا و سیما هم میرفتم و کار میکردم یکروز شش، هفت نفر ریختند در استدیو و دوربین بدست و آن لحظه من استودیو نبودم ، وبچه ها به من تلفن کردند و گفتند ریختند همه استودیو ها و تمام بچه ها را گرفته اند من خودم را به آنجا رساندم ولی آنها رفته بودند ولی فردای همان روز به من تلفن کردند و منتظر آنها بودم چون من این برنامه ها را از تلوزیون کهکشان در بلژیک میگرفتم همه چیز گردن من بود. من را خواستند دفتر وزارت اطلاعات و در واقع بازداشت شدم، سه هفته در بازداشت بودم و زمانی که بیرون آمدم شرایط روحی خوبی نداشتم و کار نمیتوانستم بکنم .
دکتر نوری زاده :آیا شما در ایران مشوق و پشتیبان داشتید برای تولید این کارهای هنری و سینمایی ؟
پومن شباهنگ: من خودم صدا و سیما درس خوانده ام و داخل صدا و سیما کار میکردیم و در دانشگاه هم یکسری از اساتید ما پیگیر کار ما بودند و کمک میکردند و گروهی که داشتیم گروه خوبی بود با تمام اذیت و آزارها ، و برای جشنواره های خارج از کشور ما را انتخاب میکردند و جایزه هم میگرفتیم . .........
با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و خویشاوندان خود به اشتراک بگذارید. منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
A Window to the Fatherland – Wednesday 7 November 2018
We begin tonight’s edition of A Window to the Fatherland with Dr. Alireza Nourizadeh reading one of his poems from the book of his collected works.
Dr. Alireza Nourizadeh:
In the first part of the program tonight we will look at the extent of corruption among the charlatans who call themselves the commanders of the Revolutionary Guard.
Later we find out what Javad Zarif has been saying about the US sanctions and show a few video clips about the reality of Iran’s economic life. We will have a few words for Khamenei in that respect.
And in the second part of the program we will have a talk with Poman Shabahang and Mrs. Shaghayegh, the producers of IraneFarda TV programs.
Homan and Poman are the twin brothers who have been working with us behind the scenes to get our programs going since its earlydays.
Poman: I have studied graphic arts and advertising for cinema and got to know IraneFarda TV while I was in Iran.
I also worked as a journalist and covered the student movement in Iran and was under a lot of pressure from the security forces, which was very normal for anyone reporting on protests in Iran.
Shaghayegh: I studied theatre and cinema in Iran and also acted and worked as a voice over artist. I was banned from work for my contributions to exiled TV stations and did not work for two years until I left Iran and met Homan and Poman at a UK university.
When I used to work for Iran’s national broadcasting organization, one day the security forces raided the studios and arrested all the staff in there and I was held in custody for three weeks and after that I suffered a lot of psychological pressure and could not work any more.
لینک وبسایت:
http://iranefardalive.com/Archive/44854
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/T3KJVuaDmRM
لینک دانلود:
https://vimeo.com/299479509
فایل صوتی:
https://soundcloud.com/alirezanourizadeh/6gwsyqh1ukla
فایل صوتی کم حجم:
https://soundcloud.com/alirezanourizadeh/hnldgmtplf5c
گوگل درایو:
https://drive.google.com/file/d/1N6LJYvPaCMMnLSYEaLJRU7WIIMKLFTng/view?usp=sharing
November 10, 2018 03:20 PM