October 10, 2024

سرانجام بازی خونین اسرائیل و رژیم ولایت فقیه چه خواهد شد؟ / علیرضا نوری زاده

در واشینگتن، هنوز سیاستی واضح و هماهنگ در قبال ایران وجود ندارد
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
پنج شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ اُکتُبر ۲۰۲۴ ۸:۴۵

در این یک سال فقط خاورمیانه دگرگون نشد؛ بلکه جهان نیز در پی ۷ اکتبر، جهان دیگری است. با نرم‌تر شدن اسرائیل در پذیرش طرح صلح عربستان سعودی در سپتامبر ۲۰۲۳، امید به اینکه در مدت زمانی نه‌چندان دور برافراشته شدن پرچم فلسطین را بر فراز اقصای شریف شاهد خواهیم بود، چنان در تصورات ما و مردم فلسطین جان گرفته بود که در گفت‌وگو با دوستان فلسطینی‌ام از دیدار بیت‌المقدس می‌گفتیم و اینکه با هم می‌رویم و شهرهای سرشار از تاریخ را می‌بینیم. ابومازن، رئیس دولت خودمختار فلسطین، هم در سال‌های پیری انگار جوان شده بود. عربستان سعودی با جدیت طرح پیمان دفاعی با ایالات متحده را دنبال می‌کرد و اسرائیل با آگاهی از اینکه با برقراری روابط با بزرگ‌ترین و ثروتمندترین دولت عربی و اسلامی دیگر در وحشت جنگ و ترور روزگار سر نخواهد کرد، آماده می‌شد نه به‌عنوان دشمن دیروز که به‌عنوان دوست وارد میدان شود، اراضی اشغالی از ژوئن ۱۹۶۷ را تخلیه کند و با پذیرش طرح دو دولت، آغاز روزگاری نوین را رقم زند. همان زمان در مقاله‌ای نوشتم که اگر طرح صلح سعودی به نتیجه برسد، تنها ورشکسته منطقه رژیم جهل و جور و فساد در تهران و وابستگانش خواهند بود. کوتاه زمانی پیش از ۷ اکتبر، ولی فقیه به اسماعیل هنیه مژده داد که پیمان ابراهیم به سامان نمی‌رسد و صهیونیست‌ها شکست سختی را متحمل خواهند شد و در هفتم اکتبر کابوسی سنگین بر جان و جهان ما فروریخت که جایی برای امیدواری باقی نگذاشت. غزه در ۷ اکتبر هفت بیمارستان بسیار مدرن و مجهز، ده‌ها کلینیک، صدها مدرسه، کودکستان، دانشگاه، هنرستان، مراکز هنری و فرهنگی، سینما و تئاتر و ورزشگاه داشت اما امروز جز ویرانه منظری از غزه پیش چشمان ما نیست. آن‌سوتر بیروت، پایتخت فرهنگ و موسیقی و هنر و آموزش عالی با دانشگاه‌هایی که افتخار لبنان و منطقه بودند، نیمه‌جان و پریشان با محله‌هایی ویران و هزاران کشته در انتظار تیر خلاص است. در اکتبر ۲۰۲۳، هزاران تن از سران و فرماندهان ردیف اول و دوم و سوم و چهارم حماس و حزب‌الله زنده بودند و فعالانه برای تنفیذ اوامر «ارباب نایب امام زمان» تلاش می‌کردند. حوثی‌ها از بندر حدیده هزاران تن مواد غذایی، نفت، اسلحه و دارو دریافت می‌کردند و صادرات محدودشان فقط از این گذرگاه آبی انجام می‌گرفت. امروز اما به سبب اطاعت از اوامر «ولی فقیه»، نه حدیده‌ای به جا مانده، نه آسایشی و چنان قحط‌سالی بر یمن سایه گسترده که یاران عشق را فراموش کرده‌اند. در عراق هم هادی العامری توی سر می‌زند و در نجف دنبال پناهگاه است و قیس خزعلی هم همین وضع را دارد. ایران، منطقه، اسرائیل و جهان در انتظار پاسخ نتانیاهو به موشک‌های ولی فقیه‌اند. یکی از سخنگویان رژیم در الحدث می‌گفت فتوای منع استفاده از سلاح هسته‌ای می‌تواند با تغییر وضع، ملغی شود. به زبان بی‌زبانی، رژیم ابایی ندارد که اسرار نهان فاش کند و کلاهک‌های اتمی را بیرون ریزد و دست به خودکشی بزند. نتانیاهو به حمایت و همراهی آمریکا نیاز دارد اما عاجز نیست. آ‌ن‌قدر امکانات ضربتی دارد که زیربنای اقتصاد و صنعت ما را نابود کند. حال باید سناریوهای مطرح و سرنوشت غزه، لبنان، یمن، عراق و رژیم ولایت فقیه را در پرتو تحولات جاری بررسی کرد. اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد. این حمله دو وجه دارد: سناریو سامسونی یا شمشونی «علیی و علی اعدائی» یعنی بر من و بر دشمنم؛ ویران می‌کنم و ویران می‌شوم. ممکن است سید علی این گزینه را انتخاب کند اما نتانیاهو می‌گوید همه جهان فدای جهان کوچک من. سناریو بدیل ضرباتی است که رژیم ولایتی را چنان بترساند که دست از پهلوان‌پنبگی بردارد. سناریو بعدی توفیق واشینگتن در آرام کردن اسرائیل برای تحقق اهدافی بزرگ‌تر است. در چنین حالتی، حزب‌الله به آتش‌بس و قطعنامه ۱۷۰۱ تن می‌دهد، لبنان به آشتی متوسل می‌شود و با انتخاب رئیس‌جمهوری و دولت جدید، بار دیگر ققنوس‌وار از خاکستر خود برمی‌خیزد. در بستر همین سناریو، حماس خردوخمیر سلطه دولت خودمختار را می‌پذیرد و اسرائیل مروان برغوثی، مبارز زندانی، را آزاد می‌کند و ابومازن، رئیس دولت خود مختار، بلافاصله نخست‌وزیری را به برغوثی تفویض می‌کند. طرح دو دولت با حمایت عربستان سعودی به‌سرعت به جریان می‌افتد و… . در یمن، دولت وحدت ملی با حضور انصارالله یعنی حوثی‌ها و ائتلاف احزاب میانه و سوسیالیست تشکیل می‌شود و عناصر سپاه و حزب‌الله مجبور به ترک یمن می‌شوند. در عراق، مصطفی الکاظمی بار دیگر دولت تشکیل می‌دهد و مانع از دخالت‌های جمهوری ولایت فقیه می‌شود. اما در ایران، رژیم ورشکسته و منفعل که دیگر ذره‌ای اعتبار در وطن و در منطقه ندارد، با موج گسترده ناآرامی‌ها و تظاهرات همه‌سویه مجبور می‌شود امتیازاتی به مخالفان بدهد. همه این طرح‌ها و پیش‌بینی‌ها را در این چند روزه پیش رو دارم. نقطه مخالف این طرح‌ها و سناریوها، بسیار سیاه و سنگین و خونین خواهد بود. ادامه کشتار در فلسطین و لبنان، ورود نیروی زمینی اسرائیل به جنوب لبنان و عبور آن از رودخانه لیتانی به سوی منطقه جبل و فرا صیدا. عربستان سعودی، مصر و اردن هم با حمایت از فلسطین و لبنان به مراجع بین‌المللی متوسل می‌شوند تا از وقوع یک فاجعه در حد جنگ جهانی دوم جلوگیری کنند.

البته جامعه جهانی هم عاجز و بی‌توان، جلسه پشت جلسه در سازمان ملل ترتیب می‌دهد. منتها این جلسات بدون نتیجه تکرار می‌شوند و نسل‌کشی در فلسطین و لبنان ادامه می‌یابد… در چنین وضعی، آیا ایران به سوی از هم پاشیده شدن نخواهد رفت؟ سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) ما دانشجو بودیم. جنگ شش‌روزه که آغاز شد، تقریبا همه ما دل با فلسطین و مصر و سوریه و اردن داشتیم و شکست عبدالناصر را باور نمی‌کردیم. همان حسی که در مسابقه فوتبال، ملت ما را علیه اسرائیل بسیج کرد و قلیچ‌خانی سردار شکست‌ناپذیرمان شد؛ همان حس نیز ما را به جبهه مقابل اسرائیل کشانده بود؛ اما حالا که نگاه می‌کنم، فقط پیروان اسلام ناب انقلابی ولایی و هواداران سیدعلی و خیال‌بازان خیال‌پرداز در برابر اسرائیل صف کشیده‌اند. واژه فلسطین در جان ما به علت اینکه خمینی و خامنه‌ای و فریبکاران مصادره‌اش کرده‌اند، معنا و اعتبارش را از دست داده است. روزی با غرور شعر محمود درویش را می‌خواندم و ترجمه می‌کردم: «چشمانت خاری به دل است» و می‌خواندم: «چشمان و خال تو فلسطینی است، دهان تو فلسطینی است، به نام تو در صحرا فریاد می‌زنم، بترس از برقی که فریادم بر صخره اقصی می‌آفریند.» حالا محمود درویش استخوانی در خاک است، ابوحسن سلامه پوسیده است و همسرش جورجینا رزق، ملکه زیبایی لبنان، در ایوان روبروی دریا در «روشه بیروت» پیانو نمی‌زند. جهان ما را خمینی و پس او خامنه‌ای آتش زد. بیروت شبانه‌های شور و زندگی و مقاومت اصیل داشت. امروز اما روضه و نوحه نماینده مقام معظم رهبری گوش بیروتیان را می‌آزارد. آن روز ایران در اوج اقتدار بود و اعتبارش از شرق تا به غرب گسترده بود. حالا در واشینگتن سر این چانه‌زنی می‌کند که اسرائیل به لاهوتمان بزند یا به ناسوت. در واشینگتن، هنوز سیاستی واضح و هماهنگ در قبال ایران وجود ندارد. در وزارت خارجه البته همه گوش‌اند و مشتاق شنیدن نظرهایی که گاه طنین خوشی در گوش شنوندگان ندارد. بعضی دل‌مشغول پرونده اتمی ایران و دخالت‌های اهل ولایت فقیه در عراق و لبنان و فلسطین‌اند. به هر سو می‌روم، بحث و سخن ایران است و سرانجام، جدال دایر بین واشینگتن و تهران. یک کارشناس سابق از جعبه مارگیری‌اش، قصه‌ای بیرون آورده که بله، لحظه فروریختن موشک‌های کروز بر سر اهالی ایران‌زمین به‌سرعت نزدیک می‌شود. همین حرف برای آنکه یک هفته بازار بحث و فحص را در رسانه‌های پایتخت آمریکا داغ کند، کافی است. سه چهار تن از سناتورها، آن‌طور که از هشدارها و در عین حال نصایحشان پیدا است، بر این باورند که جنگ حتمی است. سخن بر سر سفر وزیر دفاع اسرائیل گالانت و تاخیرهای مکرر او است. بنیامین راضی به سفرش نیست. سردرگمی همه سو به چشم می‌خورد. در خانه پدری، مردمانی با دلشوره و اینکه آیا سرانجام وطن آزاد می‌شود، با سختی‌ها، گرانی، آزار و رنج سر می‌کنند و دل‌هایشان در این ۴۵ سال هرگز از امید خالی نشده است. سه نسل از چپ‌های ما به ویروس ضد پهلوی مبتلا بودند. به‌گونه‌ای که در طول بیش از نیم قرن، هرجا پای مصالح دایی یوسف (استالین) و جانشینانش پیش آمد، مصالح ملی را گاه جلو سفارت شوروی در تهران، زمانی در ساختمان کا‌گ‌ب و در وقتی دیگر در اتاق‌های پنهان به زمین زدند و سر بریدند. با ظهور پوتین، ویروس مربوطه بار دیگر از خواب چندساله بیدار شد و این بار رفیق ولادیمیر پوتین، سرهنگ سابق و لاحق کا‌گ‌ب که جای دایی یوسف را گرفته، کار نشر و پخش ویروس مورداشاره را عهده‌دار شده است. علاوه بر آن‌ها که از روزگار نوجوانی دچار این ویروس شده‌اند و حالا اغلب در روزگار پیری چه در خانه پدری و چه در تبعیدگاه‌های امپریالیستی و استکباری، روزی پنج بار رو به قبله مسکو نماز می‌گزارند. مشکل اساسی در این است که علی خامنه‌ای و اصحاب و حواشی نیز گرفتار این ویروس شده‌اند. در چنین فضایی، اسرائیل تدارک نبرد می‌بیند، چپ‌های ما به پوتین توسل می‌جویند و راست‌ها به آمریکا امید بسته‌اند. ما اما، دل با ایران داریم و مردمی که با اراده‌ای آهنین به رهایی ایران خانم از چنگ نایب امام زمان می‌اندیشند.

October 10, 2024 05:54 PM






advertise at nourizadeh . com