در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با خانم شهران طبری روزنامه نگار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
زمان قرائت بیانیه شماره ۱ نیروهای مسلح فرا میرسد
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۸ دی ۱۴۰۱ برابر با ۲۹ دِسامبر ۲۰۲۲ ۱۵:۰۰
چشم أنداز نیل همیشه زیباست ، در جهان عرب و شرق میانه “روشه” بیروت و منظر نیل برای من عزیزترین مناظر است . أخرین بار روشه را در سال 1991 دیدم .سفری پر از دلهره ، سه روزه و در پناه دوست کهن ولید جنبلاط . حزب الله دنبالم بود و از فرودگاه تاشهر ذر اختیارش. حتی در خونین ترین فصل زندگی النانیها (محاصره اردوگاه فلسطینی تل الزعتر توسط ارتش سوریه و بمباران روز و شب) دیدار از بیروت ممکن بد. همه طرفهای درگیر اصولی را رعایت میکردند .اما بعد از تولد نوزاد حرامزاده ولایت فقیه “حزب الله ” مارا به شهر نور و سرود ” راهی نبود .قاهره اما همیشه أغوشی باز داشت و همچنان دارد. محمد مرسی به تخت نشسته بود. او مهندس بازرگان نبود اما با ابراهیم یزدی هم اندیش و همدل بود بی أنکه اورا بشناسد . قاهره اینبار رنگ و طعم دیگری داشت . جمعه ظهر نماز در چارسوی شهر برپا بود .فکر کردم مثل ماههای اول انقلاب باید فاتحه شب را خواند . دوسه کانال تلویزیونی غیر دولتی بر عهد سابق بودند أم کلثوم و عبدالحلیم حافظ و…فیلمهای قدیمی سانسور شده و حرف و حرف و حرف.
شب به خیابان زدیم کنار نیل مثل همیشه اما کم صداتر پر از خانواده هائی بود که بر سفره ای کوچک با “فول – باقالا ” نان و ترشی و فلافل ، و رادیو یا ضبطی ، حال میکردند و بعضا بقول بچه های تهران پیکی دور از چشم محتسب بالا میأنداختند . قاهره تسلیم زاهدان فکلی ریاکار نشده بود و با چنگ و دندان زندگیش را إدامه میداد.
شنبه در مرکز پژوهشهای إستراتژیک الأهرام سخنرانی داشتم کنفرانسی بود درباره انقلاب مصر و تحولات شش ماهه . سرلشگر بازنشسته خالد عمره کنفرانس را اداره میکرد. خوب میدان داد که خدمت جمهوری جهل و جور و فساد برسم ، یکی اعتراض کرد به نام احمد که فهمیدم کارمند محلی دفتر رعایت مصالح رژیم و در بخش فرهنگی است .بعد که نزدم أمد و گپ دوستانه زدیم فهمیدم از زمان مرحوم سید هادی خسرو شاهی که 5 سال رئیس دفتر بود استخدام شده . خسدوشاهی اورا که در دانشگاه قاهره فارسی خوانده بود شش ماهی به تهران فرستاده بود .بعد هم عملا سردبیری مجله ای که بزبان فارسی در باب ادب و فرهنگ فارسی در بخش فرهنگی دفتر حفاظت منافع منتشر میکرد به اوداده بود. عصر همان روز قرار گذاشت که در “ماریوت ” به اتفاق دکتر ملحم زکی از استادان فارسی دانشگاه چای نوش کنیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محمد صدیق یزدچی اندیشه ورز و پژوهشگر فلسفه خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به پیام خمینی به مردم عراق، گفته های ملیحه قره حسنلو خواهر فرزانه قره حسنلو در ارتباط با حکم زندان خواهر و اعدام شوهر خواهرش، ادعاهای دروغ ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه پیرامون توطئه انگلیس در اعتراضات اخیر ایران، سخنان جانبازی از ایران درباره حکم محاربه و اعدام برای جوانان و راهکار بی نظیر رییسی برای مقابله با گرانی ها. در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مراسم چهلم کیان پیرفلک کودک نه ساله ای که به دست مزدوران رژیم کشته شد، مقایسه سخنان شاه فقید و خامنه ای در ارتباط با وابستگی به بیگانگان، اعتراضات چند روز اخیر در شهرهای مختلف ایران، فرستادن احضاریه دادگاه برای دختر معلول اصفهانی، گفته های خواهر الهه میرمهدی از بازداشت او و پیام رضا کوشکی نژاد از زندان. در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه نیز خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای حمید آصفی روزنامه نگار و منتقد سیاسی خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
سرنوشت سید، قذافیوار رقم خواهد خورد / علیرضا نوری زاده
سقوط آزاد سیدعلی خامنهای؛ دگردیسی از خطیب مشهدی باحال تا قاتل نوجوانان وطن
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار پنج شنبه ۱ دی ۱۴۰۱ برابر با ۲۲ دِسامبر ۲۰۲۲ ۱۲:۰۰
به سخنانش گوش میدهم و فریاد «خامنهای قاتله، ولایتش باطله» در گوشم میپیچد و بعد، القاب تازه او: سیدعلی کذاب، سیدعلی کودککش، مجنون بیمار… و این همه نصیب دیکتاتوری میشود که روزی میخواست «علامه» شود و در عالم معنا، لولهنگ شیخ سهروردی را بردارد؛ اما وقتی شیخ علیاکبر بهرمانی نوقی ملقب به رفسنجانی با به روی صحنه بردن نمایشی هم مضحک و هم تراژیک در تئاتر خبرگان، از جیب قبا قصه بیرون کشید که حضرت سیدعلی منتخب مرحوم امام خمینی است و لوای قیادت را به دستش داد، سید از همان شب اول وصلت با «قدرت خانم» آدم دیگری شد و بهمرور، به هیولایی تبدیل شد که میکشد، میدرد، حامی فاسدان میشود و بر بیتالمال دست میگشاید تا مزدورانش در لبنان و غزه و عراق و بورکینافاسو را سیر کند. راستی او کیست و در این ۳۰ و اندی سال چه بر سرش آمد؟
شعر و پیپ و دوتار
سید علی حسینی تبریزی، فرزند سید جواد تبریزی ملقب به میرزای تبریزی، در آستانه انقلاب روحانی نسبتا جوانی بود که در جمع بچهمذهبیهای مشهد و شماری از اهل سخن و شعر و هنر در مشهد و تهران، اندک شهرتی داشت. در این تاریخ، شهرت سید محمد، برادرش، که لیسانس حقوق داشت و وکالت میکرد و در ماههای پایانی رژیم گذشته دفاع از برخی زندانیان سیاسی را عهدهدار بود، بهمراتب از او بیشتر بود. با این همه در جمع برادران و خواهران، سید علی و بدری خانم نزد پدر و مادر جایگاه ویژهای داشتند و در میان اهل قلم و نظر هم سید علی دارای اعتبار و احترام خاصی بود.
مرحوم میرزا جواد، پدر خامنهای، ملایی زاهد و قناعتپیشه بود که به نان خشک و خانه ۱۰۰ متری پایینخیابان مشهد قانع بود و در برابر احدی سر خم نمیکرد. البته حاجآقا حسن طباطبایی قمی، ملای اول خراسان، و مرحوم میلانی هم هوای او را داشتند؛ بهخصوص از آن زمان که پای سید علی به بیت آقا باز شد و با حاج آقا محمود، فرزند مرجع سرشناس مشهد، آشنایی و دوستی پیدا کرد.
سید علی و بدری خانم، خواهرش که مثل او اهل شعر و کتاب بود، معمولا روزهای جمعه به همراه پدر به حرم شاه خراسان میرفتند. در واقع میرزا جواد در مشهد یگانه آخوندی بود که از ظاهر شدن در ملاعام به همراه همسر و دخترش ابایی نداشت. در آن روزهای مشهد، چنین امری غیرعادی تلقی میشد اما میرزا همهگاه با افتخار میگفت که خانم خون شیخ محمد خیابانی را در رگ دارد و همچون خال شهیدش شجاع و سخنور است.
سید علی آقا، آنگونه که به یاد میآورمش، جوانی باریک با قد بلند بود که یک عینک تهاستکانی با فریم مشکی شبیه عینکی که در تصاویر دورودیر نامآورانی چون کسروی و هدایت و محمدصادق طباطبایی دیدهایم، بر چشم داشت. کرکهای صورتش هنوز ریش نشده بودند. نیمتنهای روی شلوار میپوشید با پیراهن بدون یقه. او و شیخ عباس واعظ طبسی و مرحوم هاشمینژاد (دایی محمدعلی ابطحی، یار غار خاتمی) از همان روزگار نوجوانی یاران شب و روز یکدیگر بودند و در دوران طلبگی نیز همدرس شدند.
از آنجا که خامنهای چندان دلبسته لباس آخوندی و درس و فحص فقهی نبود، پس از طی دوره مقدمات نزد پدر و دو سه تن از مدرسان درجه ۳ و ۴ مشهد، به دروس بزرگانی از تیره مرحوم آیتالله دامغانی (والد مرحوم استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی) یا مرحوم میرزای آشتیانی، فیلسوف فرزانه، راه پیدا نکرد. حتی آمدوشد او به بیت حاج حسن آقا طباطبایی یا آقای میلانی و شیخ احمد کفایی بیشتر برای تقرب جستن و بهرهوری از مجالست آقازادههای این آقایان بود و نه در طلب علم شرع و فقه و حدیث.
با این همه، تمام کسانی که خامنهای را میشناسند، اذعان دارند که سید از همان نوجوانی خطیبی خوشسخن و یک منبری جذاب بود که با دو دانگ صدای دلنشینش، وقتی در پایان سخن ره به کوچه کربلا یا نجف میکشید و ابیاتی از محتشم کاشانی و دکتر قاسم رسا (ملکالشعرای آستان قدس) زمزمه میکرد، پیر و جوان جذب کلام و صدایش میشدند.
سید علی آقا از ۱۹-۱۸ سالگی با ورود به حلقه مستمعان مرحوم محمدتقی شریعتی (پدر دکتر علی شریعتی) کمکم ره به سیاست کشید و همزمان با حضور در محفل انس عماد خراسانی (هر زمان که در مشهد بود)، در شعر و موسیقی نیز طبعآزمایی میکرد. معاشرت با فکلیهای مشهد طبعا به او روحیهای متفاوت از روحیه جوجهآخوندهای متشرع همسنوسالش داده بود. حتی زمانی که با نزدیک شدن محرم و صفر، مقلدان حاج آقا حسن طباطبایی قمی استدعا میکردند که آقا یک منبری مورداعتماد به ولایت و دیار آنها روانه کند، سیدعلی خامنهای به دلیل آشنایی با حاجآقا محمود طباطبایی، فرزند آقا، راهی کرمان میشد که در آنجا، دو مجلس پروپیمان در انتظارش بود که هم روحش را تازه میکرد و هم جانش را از عطر گل کوکنار در باغ حاج … میانباشت. پاکت آخر روضه نیز معمولا از پاکت مرحمتی صاحبان عزای حسینی در دیگر شهرها ضخیمتر بود. در عین حال، در کرمان همیشه فرصتی دست میداد که سید به آستان شاه نعمتالله ولی در ماهان سری بزند و با درویشان حلقه ماهان همآواز شود و دزدکی، مراتب ارادت خود را به پیروان ولایت عرفان سرکار آقا (ابراهیمی) ابراز کند.
خامنهای در کوتاهزمانی که به قم آمد و با مرحوم سیدهادی خسروشاهی و علی آقا حجتی کرمانی و علامه رضا صدر آشنا شد، آشکار کرد که اهل بحث و فحص حوزوی و شریعتبازی نیست. حضورش در درس منتظری به چند هفته نکشید؛ در حالی که به درس مرحوم علامه طباطبایی سخت دل بسته بود. سیدعلی اصولا به اهل شریعت اعتنایی نداشت؛ بهخصوص که مدتی بود با فرزند محمدتقی شریعتی، یعنی دکتر علی شریعتی، آشنا شده بود و سخنان او درباره روحانیت متحجر ایستا و روحانیت مترقی پویا و شیعه صفوی و شیعه علوی را بسیار میپسندید.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای حسن شریعتمداری دبیر کل شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به اعتراضات سراسری در ایران، پیام مانی حقیقی بازیگر به وزیر ارشاد جمهوری اسلامی و نقض آشکار حقوق زنان در نظام دیکتاتوری علی خامنه ای. در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به گفته های ابوالفضل بهرام پور از اوباش نظام و توجیه جنایت های رژیم، سخنان ارژنگ مرتضوی پسر زندانی سیاسی عبدالرسول مرتضوی و داستان ربودن، مقایسه بین محاکمات و زندان های فاشیست و استالین و جمهوری ولایت فقیه، همچنین در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه نیز خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده ابتدا به گفتگو با آقای علیرضا ساسانیان خواهیم نشست. و در ادامه به رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
خیزش در ماه چهارم؛ مسئولیتها تقسیم میشود / علیرضا نوری زاده
خیز آخر باید با حضور همه شما در یک روز یا یک شب انجام گیرد
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ دِسامبر ۲۰۲۲ ۱۱:۳۰
باد شرطه بهجز از موجموج جمعیت شما زنان و جوانان آزاده و شجاع ایرانزمین برنمیخیزد تا کشتی در حال غرق رژیم جهل و جور و فساد را در هم بشکند. کشتی در حال غرق شدن است؛ مسئله زمان غرق شدنش را نیز شما دلاوران تعیین میکنید. خیز آخر باید با حضور همه شما در یک روز یا یک شب انجام گیرد. تسخیر صداوسیمای فریب، بیت مبارک، مجلس شورای اوباشان، خبرگان در خواب و مجمع تشخیص خیانتکار کار را به قول عزیزان افغان، فیصله خواهد داد.
معروف است از کشتی در حال غرق نخست موشها فرار میکنند؛ اما در جمهوری ولایت فقیه، موشها آخرین خواهند بود. محمد خاتمی چهار نامه به ولیامر مینویسد؛ ولیامری که سه شاهی قبولش ندارد و آخرش التماس میکند که ای نایب امام غایب! بیا و خودت کار را به سامان برسان و یادش میرود آن روز که محبوب بود و با بالاترین آرا به کاخ ریاستجمهوری رفت، چند نوبت به آقا التماس کرد که بیا و خودت رهبر اصلاحات شو، ما در خدمتت دستبهسینهایم: چون دایره ما ز پوستپوشان توییم/ در دایره حلقهبهگوشان توییم/ ار بنوازی ز دل خروشان توییم/ ور ننوازی زجان خموشان توییم. اما سید علی آقا که در آن روزها ملت با انتخاب خاتمی و دهانکجی بزرگ به او حالش به ببری کاغذی میمانست که مجلس اصلاحات آتش به جانش زده بود، به خاتمی گفت که شما با اصلاحاتتان حال کنید، بنده هم ناظرم تا پایان ماجرا را شاهد شوم؛ و پایان ماجرا اشک خاتمی بود و ظهور تحفه ارادان، محمود احمدینژاد.
بهزاد نبوی همچنان دلبسته جمهوری ولایت فقیه و حضرت امام است و حسین دهباشی در توییتی قربان صدقه رهبر میرود که از این بهترش را نداریم. در این کشتی در حال غرق شدن چند نوع آدم داریم و ذوبشدگان در ولایت جهل و جور و فساد که دو مجموعهاند؛ نخست کسانی چون قالیباف و شمخانی و رستم قاسمی (که اخیرا راهی دیار عدم شد) که بعد از رویدادهای ۱۳۸۸ (جنبش سبز) با ارسال اهل و بعضا دو و سه عیال به مالزی و انگلستان و کانادا و استرالیا و… بساط زندگی مجلل را پیشاپیش چیدند و حالا نیز منتظرند که چاوشی بانگ رحیل بردارد تا آنها شال و کلاه کنند که وقت رفتن است.
جمع دیگر ذوبشدگان ولایت بیخیال خارجاند. آنهایی که ۴۳ سال است بهشت را در وطن تجربه کردهاند و از عمرشان چیز زیادی نمانده است؛ پس با سید علی آقا میمانند، رحیم صفویوار حراستش میکنند، ولایتیوار و حدادگونه مجلس عصرانهاش را روشن میکنند و نبات و باقلوا و دیشلمهاش را میخورند و مینوشند تا به لقاءالله نزول اجلال کند. آنگاه تصمیم میگیرند که «بودن یا نبودن؟»
در مجموعه بعدی، ۸۰ درصد پایوران رژیم جای گرفتهاند که دله دزدیهایشان در حد ماشین و خانه بوده است. اینها از فردا وحشتزدهاند. کسانی چون قضات و کارکنان قوه قضاییه، افسران نیروی انتظامی، فرماندهان رده دوم سپاه، فرماندهان بسیج، نمایندگان مجالس نظام و شماری از وزرا که در آلودگی و جنایت دستی داشتهاند؛ اینها با دلهره میخوابند و گاه از طریق دوست و آشنایی بچهها را به ترکیه میفرستند تا با هویت جعلی که پدر جور کرده است، تقاضای پناهندگی کنند. بعضی از آنها را از دور و نزدیک میشناسم.
جمعی نیز از رژیم دل کندهاند ولی راه وصول به مخالفان را نمیشناسند؛ در عین حال اطمینانی هم به آنها ندارند. بچههای محلات بعضی از آنها را جذب کردهاند و پنهانی کمکشان میکنند. قتل محسن شکاری و مجید رضا رهنورد به شکل اعدامی وحشیانه تزلزلها در این جمع و دسته اول ذوبشدگان را بهسرعت افزایش داد. خروج محمد سرافراز، رئیس سابق صداوسیما، منتخب رهبر و رفیق گرمابه و گلستان مجتبی خامنهای و حمله شدید او به رژیم و تماس حداقل ۹ تن از سفرا و دیپلماتهای ارشد نظام با نمادهای مبارزه در خارج ابعاد تزلزل (در ماندن با نظام) و ترکهای بیشتر بر بدنه کشتی در حال غرق را آشکار کرد.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با خانم شهران طبری روزنامه نگار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به سخنان آیت الله منتظری در ارتباط با جنایات جمهوری اسلامی، اعتراضات مردم به اعدام جوانان ایران، توجیه اعدام ها توسط محسنی اژه ای، دادگاه نورنبرگ، پیام عبدالرسول مرتضوی از زندان مرکزی اصفهان و پیام دکتر احمدرضا نیاورانی در ارتباط با شرایط دکتر حمید قره حسنلو. در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به اعدام مجیدرضا رهنورد توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، گزارش هایی از وحشی گری های نیروهای سرکوب و بسیجیان در شهرهای مختلف، شکاف در کل نظام و سخنان محمد سرافراز رییس سابق صدا و سیما، پیام شهبانو فرح پهلوی به مردم پیرامون انقلاب جاری در ایران، تعرض به شکیلا منفرد در زندان و پیام دکتر ستار دشمیر برادر شهید با سرکوبگران نظام. همچنین در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه نیز خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای علیرضا طاهری روزنامه نگار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
از ورشو تا تهران؛ لخ والسا با هیولا مبارزه نمیکرد، نام ضحاک را هم نشنیده بود / علیرضا نوری زاده
جنبش همبستگی در گدانسک و حومه در جریان بود، جنبش خانه پدری در سراسر ایران
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ برابر با ۸ دِسامبر ۲۰۲۲ ۹:۱۵
ساعت ۳ بعدازظهر به ورشو رسیدیم. خبرنگاران گاردین و دیلی تلگراف هم بودند که در فرودگاه ورشو با هم آشنا شدیم. پرسوجو از همان باجه توریست دولتی آشکار کرد که با بینظمی قطارها، بعید نیست گرفتار شویم و نتوانیم شب به گدانسک برسیم. جوانی که کمی انگلیسی بلد بود، گفت اتومبیلی دارد و حاضر است در ازای ۲۵۰ دلار هر سه ما را به گدانسک ببرد. منتها با مهر گفت که در این سرما و جاده پربرف، حرکت به مصلحت ما (و البته ماشین او) نیست و بهتر است در همان اطراف در هتلی منزل کنیم و صبح اول وقت راه بیفتیم.
ما در هتلی متوسط منزل کردیم و شب را به گرم کردن پوست و استخوان با دختر رز مشغول بودیم و هرکدام دانش خود از جنبش همبستگی را عرضه کردیم. جد خبرنگار تلگراف لهستانی بود و او از جنبش و کشتیسازی گدانسک و معدنچیان و شخص لخ والسا کلی اطلاعات دستاول در خورجین ذهن داشت.
۸ صبح روز بعد، پس از صرف صبحانهای مختصر حرکت کردیم. پیش رو برف بود و ما در جاده زیبا و صافی که پوشیده از برف بود و کاج و سروهای بلند داشت، در ماشین هنری (یک پولسکی– فیات وطنی) که حداقل پنج ساله بود، بهسوی مقصدی میراندیم که حالا چشم امید اقمار مسکو در اروپای شرقی و در عین حال، مرکز اهتمام و توجه جهان موسوم به «آزاد» بود.
در راه، در یک پمپبنزین که بورش (نوعی سوپ) و نان و سوسیس میفروخت، درنگی کردیم. برخلاف کشورهایی مثل آلمان شرقی و بلغارستان که از لحظه ورود حس میکردی چشمانی مراقب تو است، در لهستان، نه چشم پنهانی را حس میکردی و نه ماموری را میدیدی که چهارچشمی مراقبت باشد. همه سو زیبایی بود و برف. همراهان اتفاقی من چند نوبتی به اینسو آمده بودند و چقدر بختم بلند بود که به برکت آشنایی و دانش آنها بهویژه سباستین با ریشه لهستانی، با دست پر به لندن بازگشتم؛ با مصاحبهای با لخ والسا که سردبیرم آن را روی جلدی کرد و کلی تحسین و دستمایهای که چه بهجا بود.
در گدانسک، به توصیه سباستین به پانسیونی رفتیم که صاحبانش زن و شوهری میانسال بودند. پسرشان به آمریکا رفته بود و با پولی که میفرستاد، به آنها کمک کرده بود به سروروی خانه قدیمی سه نسل خود دستی بکشند و با مختصری رشوه به شهرداری، جواز پانسیون بگیرند. جایی تمیز با ودکا و سوسیس و پنیر همیشگی و زن و مردی بهغایت مهربان که امیدشان رفتن به آمریکا نزد فرزند و دیدار با عروس و دو نوهشان بود.
بامداد فردا با هنری صحبت کردم که به ازای روزی ۵۰ دلار با من بماند و در بازگشت به ورشو نیز ۲۵۰ دلار به او بدهم به علاوه سه وعده غذا و هزینه پانسیون. فوری قبول کرد و آنجا بود که فهمیدم دانشجوی طب دانشگاه ورشو است و با این سفر هزینه یک سال تحصیل و زندگیاش را فراهم میکند. دو همکار انگلیسی قصد داشتند طولانیتر بمانند. به این ترتیب، در پایان سه روز من و هنری به ورشو بازگشتیم و آنها ماندند.
حاصل سه روز توقفم چند گزارش، گفتوگویی با والسا و البته صید زیباییها با دوربین بود.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با خانم سعیده پاکروان – نویسنده (دختر زنده یاد ژنرال حسن پاکروان) خواهیم نشست. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، ابتدا نگاهی خواهیم داشت به اعتصابات سراسری در ایران و در ادامه به گفتگو با آقای هادی خرسندی طنزپرداز و شاعر خواهیم نشست و به مسایل روز در ایران و منطقه نیز خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، ابتدا یادی خواهیم کرد از محمد سفریان عزیز در سالروز خاموشی او، سپس نگاهی خواهیم داشت به مبارزات زنان و مردان شجاع در ایران علیه جمهوری اسلامی، حضور شهبانو فرح پهلوی در سنای فرانسه و سخنان ایشان، پیام خانم فاطمه سپهری از زندان. و در ادامه به دیگر مسایل روز در ایران و منطقه نیز خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای عیسی خان حاتمی مدیر مجله ایران مهر خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
تاریخ تکرار میشود؛ اما نه همیشه و نه با لحظههای مشابه
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ برابر با ۱ دِسامبر ۲۰۲۲ ۱۰:۳۰
مهسا یک شهابک در ظلمات استبداد بود؛ آنگاه باران شهابها و شهابکها آغاز شد. جنبشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی همیشه بر پایه یک حقکشی یا ارزیابی غلط هیئت حاکمه آغاز میشوند و در صورت هدایت صحیح، دیر یا زود به تحقق آرمانهایی بهمراتب بزرگتر از آنچه عامل پاگرفتنشان بود نائل میآیند.
انقلاب مشروطه در اعتراض به فلک کردن یک تاجر قند و سپس کشته شدن طلبهای به نام عبدالحمید آغاز شد. در انقلاب اسلامی هم نخست، عمل کردن به قانون اساسی مشروطه و آزادی زندانیان سیاسی مطرح بود و اندکاندک، «شاه باید برود» و سپس سرنگونی رژیم شاهنشاهی خواسته جنبش شد. حضور یک چهره مذهبی (آیتالله خمینی) در صحنه به یکباره اهداف جنبش را تغییر داد. به عبارت دیگر، خمینی که آغازگر جنبش نبود، با هوشمندی، مسیر جنبش را به نفع خود و اندیشهاش منحرف کرد و اهدافی را که در آرزوهای ۱۰۰ ساله ملت برای دستیابی به آزادی و مردمسالاری ریشه داشت، به یک هدف تبدیل کرد: برپایی جمهوری اسلامی.
مصباح یزدی راست میگفت که «آقا» به دنبال جمهوریت نبود؛ به دنبال حکومت اسلامی بود اما مستلزمات عصر او را به تقیه وادار کرد و برای جلوگیری از پاشیده شدن وحدت و همبستگی گروهها و جریانهای حاضر در جنبش، جمهوری را پذیرا شد.
امروز نیز جنبش در آغاز مسیری است که تا رسیدن آن به هدف غایی و نهایی، بدون شک ظهور و غیبت بسیاری از چهرههای آشنا و کمترآشنا را شاهد خواهد بود. از هماکنون حکم صادر نکنیم؛ بلکه با تامل، صحنه را زیر نظر داشته باشیم.
با این حال، بسیاری از اهالی اندیشه و قلم در روزهای این انقلاب خونین و پرشوری که در خانه پدری جاری است، این انقلاب را با انقلاب پوچ و بیثمر خمینی مقایسه میکنند و با ذکر لحظهها و تحولات دو انقلاب، مسیر این انقلاب را با فتنه خمینی یکی میدانند. به عنوان مثال، زمانبندی رویدادها را بر اساس روزها و هفتههای سال ۱۳۵۷ پذیرا شدهاند. یکی میگوید آبان و مهر ۱۳۵۷ را به یاد بیاورید و با آبان و مهر امسال مقایسه کنید؛ تحولات بسیار مشابهت دارند.
به گمان من، این ارزیابی درست نیست. تاریخ تکرار میشود اما نه همیشه و نه با لحظههای مشابه. در سال ۱۳۵۷، دولت آموزگار تلاش میکرد با اصلاحاتی که اغلب دیر بود، مانع از تحول اعتراضها به یک انقلاب شود. اما سلسله رویدادها و در صدر آنها جنایت بزرگ به آتش کشیدن سینما رکس آبادان (که عوامل خمینی صورت دادند اما به پای حکومت نوشته شد) و بعد حادثه ۱۷ شهریور اعتراضها را به انقلاب بدل کرد.
شاه آدمکش نبود. قذافی نبود که فرمان دهد دانشجویان مخالف را در دانشگاه طرابلس در برابر او اعدام کنند. صدام هم نبود که طی سه روز در بصره سه هزار تن را قتلعام کند. او خمینی نبود که ظرف چند روز، حکم اعدام چند هزار دختر و پسر جوان را به صحه امامانه برساند یا خامنهایوار، طی دو هفته در آبان ۹۸، بیش از دو هزار تن را بکشد. شاه زمانی که حس کرد ملتی که گمان داشت قدردان خدمات او است، به او پشت کرده، ایران را ترک کرد؛ با دیدگانی گریان و قلبی پر از اندوه و سرطانی که جانش را گداخته بود.
انقلاب ۱۳۵۷ خمینی طی کمتر از یک سال به پیروزی رسید؛ اما در ایران ۱۴۰۱، حداقل بعد از دو هفته، پیدا بود که این رودخانه را سر بازایستادن نیست. این را خامنهای درک نکرد؛ حسوحال او همچون حال قذافی است؛ او توهمزدهای است که گمان میبرد زمین و زمان از بام تا شام در یک اتاق مخفی، مشغول توطئه علیه جمهوری ولایت فقیه و شخص قائد معظماند.
صاحبان مغزهای توهمزده به ویروس توطئه آمریکا، اسرائیل و انگلستان و همزمان عربستان سعودی دچارند. هر اتفاقی در ایران رخ میدهد، حتما یکی از این کشورها محرک آن و تامینکننده هزینههای آن بودهاند. در عرصه فرهنگی، ذهن بیمار ناگهان «ناتو فرهنگی» را کشف میکند و به عرض مقام عظمای ولایت میرساند که در واشنگتن و لندن و پاریس، اهالی ولایت سیاست و فرهنگ از بام تا شام، مشغول توطئه علیه رژیم بیمثلومانند نایب امام زماناند.
اما حکایت در صحنه سیاست داخلی جز این است؛ اذهان عجیبوغریب در داخل در خدمت امنیتخانه مبارکه مقام معظم رهبریاند. به این معنا که هرچه میگویند و مینویسند، با رشتهای نامریی به قلب و گاه به حنجره مقام معظم متصل است. هر اشاره «آقا» عملههای فرهنگی او را توجیه میکند که هنگام نبرد است؛ پس شمشیر را از رو ببندید و یا علی بکشید و به سوی شکستن گردن و دریدن سینه دشمن خانگی بشتابید.
آنچه این روزها در بلندگوهای مکتوب و گویا و تصویری رژیم درباره شماری از چهرههای ورزشی و فرهنگی و هنری که در حمایت از انقلاب زنان و نوجوانان پیشگام شدند، منتشر میشود، مرا بهشدت نگران میکند.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.