در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای یزدان شهدایی عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر کامران بروخیم – پزشک خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
ادمیرال علی؛ پسرک پابرهنه کوچههای خرمشهر از جنگ تا وزارت و دریابانی / علیرضا نوری زاده
شمخانی به سبب تسلط بر زبان عربی و انگلیسی در حد مکالمات روزمره، در سفرهایش به کشورهای عربی و دیدارهایش با مقامهای این کشورها گاه بیپرواییهایی باورنکردنی از خود نشان داده بود.
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ برابر با ۲۵ مه ۲۰۲۳ ۱۰:۳۰
دکتر مدنی زنگ زد که «کیفت را بردار و بیا مهرآباد!» وسط کار مجله «امید ایران» سفر سخت بود اما رفتم. با یک هرکولس سی۱۳۰ پرواز کردیم. چند ردیف صندلی بود و بقیه نیمکت. در راه، تیمسار دریادار دکتر مدنی از آرزوهایش میگفت و عناد و کینه خمینی با ارتش. دوهفته پیش خلخالی را که برای کشتار افسران عازم اهواز بود، با اقتدار تهدید کرده بود که «پایت را قلم میکنم اگر به خوزستان بیایی!» این را به مهندس بازرگان هم گفت. در فرودگاه اهواز فرماندار با شورلت استانداری منتظر بود. به دفتر دکتر مدنی رفتیم. او علاوه بر استانداری و فرماندهی نیروی دریایی، وزیر دفاع هم بود اما خیلی زود با آنچه از توطئههای رژیم بعثی عراق مشاهده کرد و با توجه به تعداد مشتاقان وزارت دفاع ملی از جمله مرحوم مصطفی چمران و همین آقای خامنهای که روز دیدارش از وزارت دفاع پشت تانک پرید، ترجیح داد خوزستان و نیروی دریایی را حفظ کند.
حدود ۳ عصر با هلیکوپتر نیروی دریایی به خرمشهر رفتیم. دوماه و اندی از انقلاب میگذشت و همهسو پریشان احوال بود، بهجز نیروی دریایی که به همت مدنی و معاونش، دریادار محمود علوی، و افسرانی چون ناخدا افضلی، حسینی، ملکزادگان، دانهکار، ایرانی و… با همان اقتدار عصر پهلوی دوم حفظ شده بود.
جلو ساختمان ستاد نیروی دریایی، چهار جوان حراست ساختمان را عهدهدار بودند. یکیشان درشتهیکل بود و با زبانی مخلوط از عربی خوزستانی و فارسی با یکی از همکارانش حرف میزد. به عربی با او گپ کوتاهی زدم که هنوز به یاد دارم. یک تیشرت کاپیتان تنش بود با یک شلوار جین نیمدار. یک چفیه پیچازی هم در آن گرما دور گردن داشت. پوتین باتای عراقی پوشیده بود و بسیار خندهرو و پرتحرک بود. گفت دانشجوی جندیشاپور است و به فرمان دریادار کمیته مرکزی خرمشهر را اداره میکند. این دیدار اول و آخر من با شمخانی بود؛ قبل آنکه فرمانده نیروی دریایی و وزیر و رئیس شود و دانشگاه پدافند ملی (دافوس) و ارشد مدیریت را با پشتکار بگذراند.
از همان آغاز چهره شدن این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کارش را دنبال کردم. برایم قابلتوجه بود که یک بچهکشاورز فقیر چگونه با وجود شرایط و بندوبست مافیای قدرتمندی که سالها در عرصه نظامی و اقتصادی و امنیتی پیشگام بود، با حاج مرتضی رضایی وغلامعلی رشید و باقر قالیباف و باقر ذوالقدر و… همپیمان میشود و با آذرمیدخت طباطبایی از یک خانواده سرشناس ازدواج میکند (البته بعدا سه همسر دیگر هم اختیار کرد که یکیشان در کنزینگتون لندن در منزلی مجلل زندگی میکند).
شمخانی بدون اینکه انتظارش را داشته باشد، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش منصوب شد؛ ترفند سیدعلی خامنهای در سپردن فرماندهی نیروی دریایی ارتش به یک پاسدار فقط به دلیل بیاعتمادی او به بلندپایگان این نیرو پس از دستگیری و اعدام ناخدا افضلی، فرمانده برجستهای که ۶۷ روز پس از آغاز جنگ، نیروی دریایی عراق را به کلی از صحنه خارج کرد، نبود. بلکه او بر آن بود که پس از جنگ، عملا ارتش را در سپاه ادغام کند اما در پی مخالفت شدید رفسنجانی و شماری از فرماندهان ارتش مثل سرلشکر علی شهبازی، نتوانست این آرزویش را عملی کند. یادمان باشد سیدعلی آقا آن روزها هنوز ضعیف و نیازمند هاشمی رفسنجانی بود.
علی شمخانی، متولد ششم مهر ۱۳۳۴ در اهواز، فرمانده نظامی و سیاستمدار ایرانی است که مثل حسن روحانی ۱۰ سال دبیری شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نمایندگی سید علی خامنهای را عهدهدار بود. شمخانی را میتوان از موسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نخستین اعضای آن به شمار آورد. همین امر سبب شد تا اولین مسئولیت خود به عنوان فرمانده سپاه استان خوزستان را در سال ۱۳۵۸ و در سن ۲۴ سالگی برعهده بگیرد.
با آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹، به عنوان یکی از فرماندهان ارشد در جنگ حضور یافت و حتی در سال ۱۳۶۰ به سمت جانشین محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران، ارتقا یافت. در سال ۱۳۶۵ با حفظ سمت، فرماندهی نیروی زمینی سپاه را به دست گرفت و سپس از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا در دولت شد.
شمخانی تا سال ۱۳۷۶ به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش و سپاه پاسداران به فعالیت مشغول بود تا اینکه در این سال و با روی کار آمدن محمد خاتمی، توانست به عنوان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از مجلس رای اعتماد بگیرد و بدینترتیب به کابینه راه یابد.
با پایان دولت اول سید محمد خاتمی در سال ۱۳۸۰، علی شمخانی برای شرکت در انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری، نامنویسی کرد تا بخت خود را در این راه بیازماید اما در نهایت با کسب تنها دو درصد آرا، از رسیدن به بالاترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی باز ماند. پس از آن، برای بار دوم به عنوان وزیر دفاع به کابینه دولت هشتم راه یافت و تا سال ۱۳۸۴ در این مقام بود.
با روی کار آمدن محمود احمدینژاد، از سال ۱۳۸۵ ریاست کمیسون دفاعی امنیتی و شورای راهبری روابط خارجی را به دست گرفت؛ تا اینکه در ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ با حکم حسن روحانی، جایگزین سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور، شد.
علی شمخانی اولین وزیر ایرانی است که به دلیل نقشش در طراحی و اجرای سیاست تنشزدایی و توسعه روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بالاترین نشان دولتی (مدال عبدالعزیز) را از پادشاه عربستان سعودی دریافت کرد.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای حسن شریعتمداری دبیر کل شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه از جمله: سخنان خامنه ای پیش از انتخاب شدن به رهبری ولایت فقیه و گفته های خمینی درباره منطق اسلامی و سخنان حسن رحیم پور ازغدی فیلسوف نظام پیرامون مساله حجاب. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه از جمله: اعتراضات مردم در شهرهای مختلف ایران علیه اعدام جوانان، گفته های خامنه ای، سخنان رییسی پیرامون حقابه هیرمند و پیام فاطمه سپهری. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
امنیتخانه مبارکه چگونه پیدا شد؟ / علیرضا نوری زاده
از واواک تا ساواما و از خسرو تهرانی تا اکبرچاقو
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۱۸ مه ۲۰۲۳ ۱۲:۴۵
سیدمجتبی هم مثل ابوی سخت دلبسته واژه اطلاعات است. به همین دلیل هجدهمین سازمان اطلاعات ویژه خود را به دست خونین حسین طائب و جواد آزاده (شکنجهگر همسر سعید امامی) در کاخ ملکه مادر در نزدیکی اطلاعات ویژه حضرت ابوی افتتاح کرد. دفتر ابوی زیر نگین سید اصغر (میر) حجازی و دفتر ویژه او در کف باکفایت عمو حسین (طائب) است.
من هم دلبسته «اطلاعات» بودم و هستم. منتها آن خانه بزرگ و باشکوهی که زندهیاد سناتور عباس مسعودی بر پا داشت و من نیز مدتی در آن تشکیلات پرافتخار دبیر شب و بعد دبیر سیاسیاش [روزنامه اطلاعات] بودم. هفتهها پیش و پس از فتنه سیدروحالله کشمیری، در روزنامهای نفس میکشیدم که هر ستونش یادآور بزرگی از آل قلم در عصر پهلوی اول و دوم بود. اما ستونهای «اطلاعات» پدر و پسر ولایت را رذلترین آدمکشان بالا بردهاند و بر خاکش یاد هزاران آزاده سایه انداخته است. انگار رژیم جهل و جور و فساد برای انتقامگیری از روزنامه اطلاعات که حکایت خمینی و رازورمزش را در آن مقاله لعنتی رشیدی مطلق بهاجبار چاپ کرده بود، این نام زیبا را بر امنیتخانه سید روحالله کشمیری نهاد.
فردای انقلاب، خمینی یکی از نوکران آستان ملک پاسبان یعنی برادر کهتر مهندس غرضی، مرحوم بازرگان و برادر هاشم صباغیان، از یارانش در نهضت آزادی، را مامور سرپرستی ساواک کرد. آنها هم یک تیم ۱۰ نفره را به ساواک بردند و با کمک بعضی از ماموران بهانقلابپیوسته ساواک، به طبقهبندی و فایل کردن پروندههای خیلی محرمانه مشغول شدند.
احمد خمینی رابط این جمع با پدرش بود. اوایل اسفند ۱۳۵۷ احمد فرمان پدرش را به «غرضی جونیور» ابلاغ کرد: «تمام اسناد مربوط به روحانیت را به صورت خیلی محرمانه برای مشاهده من از جانب آقا آماده کنید.» احمد به همراه حجتالاسلام وقت ریشهری، این اسناد را سه روز بررسی کرد، ۲۰ پرونده را با خود برد و الباقی را در گاوصندوق مرکزی دفتر رئیس ساواک (مقدم و قبل از او نصیری ) گذاشت و کلیدها را هم برد. بعدها در زمان نخستوزیری رجایی و باهنر و در نهایت مهندس موسوی، اسناد ساواک در اختیار خسروتهرانی، بهزاد نبوی، سعید حجاریان و بچههای تیم نازیآبادیها قرار گرفت.
تا امروز کسی به این نکته مهم توجه نکرده است که نامهایی که در ۲۰ پرونده فوقمحرمانه خارجشده از ساواک ذکر شده بودند، همگی به نوعی سربه نیست شدند؛ مطهری در شب قعده شورای انقلاب بیرون محل نشست، مفتح هنگام خروج از دانشکده الهیات، ربانی شیرازی در جاده شیراز و ۲۲ تن هم در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که در جمعشان محمد بهشتی و جمعی از وکلای دوره اول مجلس مثل حیدری نماینده نهاوند، از همه سرشناستر بودند. البته انفجار دفتر نخستوزیری و قتل رجایی و باهنر کار مجاهدین بود و کشمیری، مهندس عملیات سه دهه بعد در هلند به دست سربازان گمنام امام زمان به لقاءالله اعزام شد.
تاسیس وزارت اطلاعات سه سال بعد و پس از بحث و جدلها در مجلس و نخستوزیری انجام گرفت. در هیئت مکلف به نوشتن قانون وزارتخانه، جمعی مثل ریشهری، فلاحیان، اسماعیل فردوسیپور [از مجروحان انفجار حزب جمهوری اسلامی و اولین وزیر پیشنهادی موسوی برای وزارت اطلاعات؛ او به علت همراهی با والده مرحوم تیمسار جواد معینزاده و هوشنگ معینزاده، نویسنده معرفتجو، در سفر بیتاللهالحرام قبل از انقلاب، در مجلس رای نیاورد و نماینده مجلس ماند و با دعای خیر لابد مرحومه مادر معینزادهها آلوده وزارت نشد و مثل ریشهری و فلاحیان و قربانعلی دری نجف آبادی معروف به ماستبند و الباقی خولیهای ولی فقیه اول و ثانی، سرتا پا به خون و نفرت آغشته نشد] بر آن بودند که دستگاه امنیتی رژیم باید زیر نظر ولی فقیه باشد اما تیم مهندس موسوی به سرپرستی سعید حجاریان بهسختی در برابر آنها ایستادند و تاکید کردند تشکیلات اطلاعاتی جدید باید به صورت وزارتخانه تاسیس شود تا بتوان عملکردش را در مجلس تحت نظارت داشت. سرانجام قانون تاسیس وزارت اطلاعات نوشته شد و به تصویب خمینی و مجلس رسید و ریشهری بر کرسی وزارت تکیه زد.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای مهران براتی معاون سیاسی شورای گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه 27 اردیبهشت 1402
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای حمید آصفی روزنامه نگار و منتقد سیاسی خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه از جمله: اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی، سابقه حمله به مدارس دخترانه و مقایسه سخنان خامنه ای و خمینی درباره مشروعیت ولایت و بیعت با مردم. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای داریوش آشوری جامعه شناس خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
ولایت عظما میکشد و میدرد تا زمینهساز ولایت سید مجتبی شود / علیرضا نوری زاده
اسلام ناب و سبالنبی، بیدخت و عشق لمیزلی
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۱۱ مه ۲۰۲۳ ۱۲:۴۵
با آنکه علمای شیعه و سنی در باب وصف سبالنبی (دشنام و لعن و نفرین پیامبر) اتفاقنظر ندارند، در مفهوم فقهی امر و تعبیر صرفا دینی، مرتکب آن واجبالقتل است. فقهای شیعه حکم سابالنبی (دشنامدهنده به پیامبر) را قتل دانستهاند و توبه را مانع کشتن فرد نمیدانند؛ اما ابوحنیفه از امامان مذاهب اربعه اهل سنت، توبه از سبالنبی را مانع کشته شدن میداند.
مبنای شرعی حکم سبالنبی روایات متواتر و اجماع است. بیشتر فقها برای دادن عنوان سابالنبی و کیفر او، داشتن قصد برای سب بدون تقیه و اکراه و نادان نبودن را شرط دانستهاند. برخی همچون شهید ثانی سبالنبی را از موارد ارتداد و به این دلیل حکم سابالنبی را قتل میدانند اما بسیاری از فقهای شیعه عنوان سبالنبی را برای کشتن سبکننده کافی میدانند و معتقدند حکم آن به عناوین دیگر مانند ارتداد وابسته نیست. فقهای اهل سنت نیز درباره سابالنبی در باب ارتداد بحث کردهاند و باب مستقل سبالنبی ندارند. مرحوم آیتالله خویی از فقهای شیعه، سبالنبی را به عنوان یکی از گناهان و جرائم حدی به حساب آورده و در بیشتر منابع حدیثی و فقهی، سبالنبی در فصل قذف [دادن نسبت ناروای زنا یا لواط به دیگری که بسیار شبیه توهین یا افترا است ولی قانونگذار به جهت تاثیری که بر حیثیت و آبروی مخاطب قذف و اطرافیانش دارد، آن را جرمی خاص با آثار و احکام و مجازات خاص میداند] یا پس از آن آمده است.
حسب روایت ویکی شیعه، سبالنبی در حد ارتداد و سابالنبی واجبالقتل است. چنین بود که سیدعلی، نایب امام زمان، حکم قتل دو جوان را صادر کرد. طبق بیانیه قوه قضاییه، یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع به اتهام «سبالنبی و اهانت به مقدسات اسلامی» اعدام شدند. صدرالله فاضلی زارعی با اتهامهایی چون چون «قذف مادر پیامبر اسلام»، «سبالنبی» و «ارتداد فطری» و یوسف مهرداد با اتهام «سبالنبی و توهین به مقدسات» به اعدام محکوم شده بودند.
حکومتی این حکم را صادر میکند که مرحوم آیتالله منتظری، باعث و بانی ولایت فقیهش، صراحتا نوشت که «ولایت مطلقه فقیه بهمثابه شرک مطلق است.» آثار این شرکت و ارتداد از فردای انقلاب ظاهر شد؛ وقتی خمینی امام سیزدهم شد، تصویرش به ماه رفت و جانشینش هنگام تولد فریاد یاعلی میکشید و اسلام ناب یا شرک مطلق در مزار خمینی، یک جبار آدمکش، تجلی یافت تا کی بساطش جمع شود. ما این اسلام را نمیشناختیم و دریغ که همه با اسلام مخلوط به عرفان پیش از انقلاب، در چاله شرک خمینی افتادیم.
اسلام عرفانی طاغوت
در چشم منــ حداقل در آن سالهای خردی و نوجوانیــ مرحوم صالح علیشاه گنابادی تجلی واقعی بزرگانی چون مولانا و ابوسعید بود که غیر از رباعیهای منسوب به او، معنای توحید و عشق به واجبالوجود با روایت او را چون به دلم نشسته بود، حقیقت مطلق میپنداشتم.
از بچههای نسل من عبدالکریم حاجیان چریک فدایی شد، جابرزاده انصاری مجاهد شد و محمدرضا فشاهی از همان لحظه دل بستن به رایا همسرش، در پرتو جذبه پیری از راهیان چپ که دوست پدرهمسرش بود، سالهای بعد از جنگ را ذرهبینبهدست میان متون مارکسیستی دنبال حقیقت بود. رضا امامی و مهدی طالقانی هم دل با شریعتی داشتند. کرامت موللی و محمدحسن احمدی (نوه دختری آیتالله حاج آقا احمد خوانساری) نیز عبا بر شانه میانداختند و نزد آقای خوانساری تمرین شرعمداری میکردند.
اما من در پرتو یاد پیر احمدآبادی و حاشیه پرخطر جبهه ملی و دوستان پدر که در بین آنها هم حبیب ستایشگر عارف، هم جواهری وجدی شاعر، هم سید عرفان، نوکر حسین بن علی، حضور داشتند و هم یاران دبستانی و جوانیاش که هر یک در جایگاه خود سرفرازترین بودند، از حسنعلی خان صارم کلالی، یاور داریوش فروهر، گرفته تا استاد فرزانه بزرگوارم، زندهیاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، دکتر سید محسن بهبهانی، خطیب سرشناس، و سید عبدالهادی آقایان که این آخریها نماینده مجلس و منشی هیئت رئیسه بود، روزگار سپری میکردم.
در مجلس پدر کسانی را دیدم که هر کدام در نگاهم غولهای زیبایی بودند که در استوای زمین منزل داشتند. وقتی شوهرعمهام، مرحوم حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی، فرزند حاج شیخ حسنعلی نخودکی مشهور (که آن روزها در مشهد و یک چند پس از سوءقصد به او در اصفهان مقیم بود) به تهران میآمد، خانه ما به مجلس بحث و فحص بدل میشد و در مدت اقامت حاج شیخ، فرزانگانی چون زندهیادان امیر شهیدی، میرزا علیاکبرخان ستوده، مدرس دزفولی، محمودخان قوام صدری، جهانشاه خان صمصمام بختیار، سرهنگ میرزایی، آیتالله حاج میرزا عبدالله مسیح تهرانی ملقب به چهلستونی و فرزندانش حسن سعید و محمد آل آقا، کی استوان، مهیاری و… روز و شبشان در خانه ما میگذشت.
پای صحبت آنها نشستن بیش از هر مدرسه و دانشگاهی برای من آموزنده و در عین حال دلپذیر بود. شب جمعه خانه در طنین سوز ساز مرتضی خان ورزی و کمانچه استاد بهاری و آواز دلنشین ادیب خوانساری و گاه نی داوودی موسوی به خانقاه دلها تبدیل میشد. در چنین فضایی بار آمدن و بیرون خانه در مدرسه و دانشگاه، با رفقای چپ و اسلامی و بیدین سر کردن و در مجله فردوسی و کافه فیروز و چارلی و شب شعرها با اهل ادب و هنر و سیاست سر و کار داشتن، روزی با رضا امامی به حسینیه ارشاد رفتن و روز دیگر با خسرو گلسرخی سر به خرابات چپ زدن، دوشنبه در محضر آل احمد وردست عباس پهلوان نشستن و اقوال بزرگان را نیوشیدن همه و همه بر ذهن جوانت بیدارکننده حیرتی است که سرانجام رهت را به «بیدخت» میکشاند.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای محمد خوش بیان دین پژوه خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه همراه با میهمان برنامه آقای نوید محمدزاده (فیزیوتراپیست). با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه از جمله: مقایسه سخنان شاه فقید و خمینی درباره مردم و اقتصاد و سخنان مسئولان جمهوری اسلامی در ارتباط با حفظ نظام. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با آقای کاظم کردوانی نویسنده و جامعه شناس خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
سیدابراهیم رئیسی، دستیار منصوب سیدعلی آقا در گندآفرینی، به دمشق رفت. بگذارید به تاریخ روابط بعث سوریه و نظام ولایی جهل و جور و فساد نگاهی سریع بیندازیم.
موشک سکاد و پاسخ منفی حافظ اسد
رفیقدوست، مسئول عمده تامین اسلحه جبهههای جنگ، بعد از دیداری با خمینی، به اصطلاح خودشان به شام آمد. شام آن بخش از دمشق است که مزار زینب کبری و برادرزادگانش آنجا قرار دارد. مسجد اموی و سوق حمیدیه و آثار بهجامانده از عصر روم و اسلام و معاویه و صلاحالدین و بعد دوران استعمار عثمانی و در نهایت فرانسوی.
بعد از ظهور خمینی، آن چند دکانی که به اسم مدرسه دینی و حوزه و نمایندگی مراجع در بخش قدیمی دمشق، حولوحوش سیده یا ست زینب دایر بودند، بهسرعت توسعه یافتند و اینک به شهری در دل دمشق مدرن تبدیل شدهاند. دو خیابان بالاتر حتی در اوج درگیریها با داعش و اخوان و… شبکدهها باز بودند و رقص و آواز در فراز. برادران پاسدار هم گاه همراه دوستان سوریشان دل به دریا میزدند و به شبکدهها سر میزدند. البته حالا با حضور گسترده اطلاعات سپاه شبکده رفتن نه سخت بلکه محال شده است.
رفیقدوست آمده بود موشک ببرد. صدام ششتا ششتا شهرها را با سکادهای روسیاش میزد و ما فقط موشکهای ضدتانک و هوابهزمین از نوع تاو و فونیکس و سپارو و… داشتیم (شاه فقید در خرید سلاح به تقویت بنیه دفاعی ارتش از یکسو و نیروی ضربتی و سریع هوایی و دریایی تکیه داشت؛ قویترین نیروی زرهی و هوایی و دریایی را داشتیم اما چون قصدمان تجاوز به کشوری نبود، دنبال موشکهای زمینبهزمین نرفتیم) حالا رفیقدوست نزد برادران سوری آمده بود. برادرانی که میلیونها بشکه نفت مجانی از ما گرفته بودند و حالا موقع اثبات مردی و رفاقتشان بود.
در میان حیرت او و همراهانش، شخص حافظ اسد از فروش یا اهدای سکاد به برادران ایرانی خودداری کرد. منطقش هم خیلی ساده بود؛ این درست که ما با شما برادر و متحدیم و با رژیم صدام حسین در عداوت و دشمنی، اما مردم عراق عرباند و ما نمیتوانیم با سلاح خود به قتل آنها و ویران کردن خانهزندگیشان رضایت دهیم.
پس ما چه کنیم حضرت رئیس؟! جنگ را فرسایشی کنید، صدام از پا در میآید.
پس رفیقدوست به لیبی رفت و با تعهد به اینکه پرونده امام موسی صدر دنبال نشود، تعدادی موشک گرفت و به ظاهر گریبان قذافی را از چنگ صادق طباطبایی، خواهرزاده و مهدی فیروزان، داماد امام و خواهرزادهاش و خاندان طباطبایی قمی و… رها کرد. رباب بانو صدر، خواهر امام موسی، که هنوز هم اشکبار غیبت برادر است، پذیرای عهد شوم رفیقدوست با قذافی قاتل نشد.
مسئولان رژیم مکرر به سوریه میرفتند ولی اسد پدر فقط پس از مرگ خمینی به ایران آمد. حواس حافظ جمع بود. در عین دوستی با ایران، ارتباط بینالعربیاش را هم حفظ میکرد. بالاترین کمکها را از سعودی میگرفت اما شب زیر سایه ولایت میخوابید. در لبنان هم با دست باز عمل میکرد و عربها نظارت عالیهاش را پذیرفته بودند.
روزی که رفت، گمانش بر این بود که نورچشمی بشار با کمک عبدالحلیم خدام و مصطفی طلاس، وزیر دفاع و پسرانش، ماهر، برادر بشار، و باندهای علوی در ارتش و امنیت، کشور را اداره خواهد کرد و همچنان از ایران و عربهای خلیج فارس باج خواهد گرفت و لبنان مثل برهتودلی عملا به تبعهاش تبدیل خواهد شد؛ اما چنین نشد.
حماقتهای بشار نخست به از هم پاشیده شدن الیگارشی بعثیعلویسنی منجر شد و با جنایت کشتن رفیق حریری با نقشه حزبالله و همدستی سپاه، با خفت از سوریه رفتند. حزبالله بدنام و منفور و جمهوری ولایت فقیه با کارنامه سیاه یک چند کشتن مخالفان را دنبال کردند. از جورج حاوی کمونیست تا جمیل، وکیل مجلس و فرزند امین جمیل، رئیسجمهوری پیشین لبنان، و جبران توینی، روزنامهنگار، و ۱۲ تن دیگر به تیر غدر و انفجار به قتل رسیدند. اما نوکران اسد و حزبالله همچنان با ارعاب و تهدید سرکار میآمدند.
بهار عربی ناگهان چرتها را پاره کرد. بشار به دام افتاد و رژیم به حمایتش، سپاه به سوریه فرستاد تا در کنار حزبالله و بعدها روسها و نوکران رژیم با کشتار سوریها و ویرانی سوریه، اسد را حفظ کنند. درست در لحظهای که اسد با سلاح شیمیایی به کشتار حلب و حما ابعاد نفرتانگیزی داد، قرار بود آمریکا و متحدانش در یک پنجشنبه کلکش را بکنند اما روسها باراک حسین اوباما را سر طاس نشاندند و با تسلیم سلاحهای شیمیایی اسد، اوباما را از صرافت برکندن اسد انداختند.
در این میان، رژیم هرروز جای پای خود را در سوریه و لبنان محکمتر کرد. نگاهی به گروههایی که امروز در منطقه شامات و لبنان جیرهخوار رژیم و در خدمت بشار اسدند، آشکار میکند که چگونه سیاست غلط آمریکا واروپا هم اسد را سرپا کرد و هم سیدعلی خامنهای را میداندار در سوریه و لبنان.
۱- حزبالله لبنان
حزبالله علاوه بر میلیشیای داوطلب که حقوقی حداکثر بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار دریافت میکنند، دارای حداقل ۱۰ هزار کادر و جنگجوی ثابت و کارمند و کارشناس است. این افراد حقوقی معادل ۵۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار در ماه میگیرند. دبیرکل حزب، معاونانش، روسای دوایر و فرماندهان منطقهای همراه با کارکنان بخش رسانهای (تلویزیون المنار و روزنامهها و مجلات حزب) هم مستمریهای کلان دریافت میکنند و نصرالله و نعیم قاسم که علاوه بر معاونت دبیرکل، نماینده خامنهای در لبنان است، دارای بودجه مخصوصاند.
بودجه سالیانه حزبالله هم اکنون بیش از ۹۰۰ میلیون دلار است. یادتان باشد که از فردای جنگ اخیر اسرائیل و حزبالله تا امروز بیش از یک هزار و ۶۰۰ میلیون دلار برای بازسازی مناطق نفوذ حزبالله در جنوب لبنان و بخش جنوبی بیروت به حزب پرداخت شده است که یک فقره آن همان چک ۳۵۰ میلیون دلاری سیدعلی آقا به سیدحسن نصرالله بود.
خامنهای این پول را از محل فروش خانه ۵۰ متری ابوی در پایینخیابان مشهد تامین نکرده است بلکه به فرمان سلطانیاش، به سه شماره این پول کلان که میشد از محل آن اعتبار لازم برای افزایش حقوق کارگران شرکت واحد را فراهم کرد و به فریاد بیماران تهیدست رسید و همچنین مانع از آن شد که دختران ایران برای تامین هزینه تحصیل برادر و خواهر یا عمل جراحی مادر و پدر، پیکر عزیز و پاک خود را به دست نوکیسگان رژیم و حاشیهنشینان منطقه بسپارند.
خامنهای به شنیدن خبر بیوه شدن زن حزباللهی یا یتیم شدن کودک شیعه اهل جنوب لبنان احتمالا غصهدار شده است و امکان دارد خواب به چشمان مبارکشان راه نیابد؛ اما زجر و درد و فقر میلیونها کارگر ایرانی احساسات مبارک را بر نمیانگیزاند و اصلا اعتنایی ندارند که اعتیاد در بین جوانان چه میکند و وضع فحشا از سر فقر و ناچاری در دارالسلطنه قم به کجا رسیده است. حضرتش دل در گرو مهر حماس و جهاد و حزبالله و حشدالشعبی و… دارد؛ بنابراین در قلبش جایی نمانده است که از آن اهالی خانه پدری شود.
۲- حماس
با نزدیکتر شدن حماس به رژیم طی سالهای اخیر، میزان کمکهای مالی به این گروه به طور تصاعدی افزایش یافته است. تنها اسماعیل هنیه، رئیس شورای سیاسی حماس، در دو سفر به تهران بیش از ۲۰۰ میلیون دلار نقد و محمود زهار، وزیر خارجه پیشین کابینه ائتلافی فلسطین و از رهبران قدیمی حماس، ۱۰۰ میلیون دلار کمک دریافت کردند. علاوه بر این، رژیم یک مستمری ۱۰ میلیون دلاری ماهانه در اختیار رهبری خارج حماس (یعنی خوشنشینان دمشق) قرار میدهد.
وزیر خارجه رژیم در دو سفر اخیرش به سوریه و لبنان، دهها چمدان دلار و یورو تقدیم حزبالله و حماس و جهاد اسلامی کرد. حماس در آستانه سفر رئیسی به سوریه و به تحریک رژیم و در پاسخ به استقبال بینظیر اسرائیل از شاهزاده رضا پهلوی، حملات موشکی از غزه به اسرائیل را آغاز کرد. در پاسخ، اسرائیلیها هم حماس را زدند و هم احتمالا انبار موشکی و بمبهای سپاه در دامغان (پایگاه هاشمی نژاد) را.
۳- جهاد اسلامی
این نوزاد کجومعوج رژیم که از شکم حماس بیرون آمد، با داشتن نزدیک به ۷۰۰ جنگجو و کادر و رهبری داخل و خارج، سالانه بیش از ۹۰ میلیون دلار برای ملت ایران هزینه داشته است. آقای جهاد نخاله بعد از رمضان عبدالله شلح، رهبر این گروه که موردعنایت ویژه سیدعلی آقا و سپاه قدس است، یک میلیون دلار در ماه مقرری شخصی دارد که بابت آن شبانهروز به دعاگویی ذات اقدس نایب امام زمان مشغول است.
۴ـ گروه فتح انتفاضه و جبهه خلق برای آزادی فلسطین
فرماندهی عمومی به رهبری نوکران سوریه بعد از مرگ احمد جبریل و بقایای دارودسته جورج حبش نیز هرازگاه از کیسه پرفتوت ولی فقیه مبلغی چشمگیر دریافت میکنند.
این کمکها را که روی هم بگذارید و در مورد بعضی از گروهها مثل حزبالله که بیش از ۴۰ سال است از مواهب نوکری نایب امام زمان برخوردار است، میزان کمکها در سالهای رفته را نیز بهتقریب حساب کنید، آن وقت درمییابید رژیمی که از دادن پنج درصد اضافه حقوق به کارگران شرکت واحد ابا دارد و تظاهرات کارگران و معلمان و طبقات محروم را به شدیدترین وجه سرکوب میکند، حقوق بازنشستگان را بالا میکشد و قصد فروش خانمان و خاک وطن را دارد تا صندوق سوراخ تامین اجتماعی را پرکند، چه آسان ثروت ملت ایران را خرج کلاشانی از نوع زیاد نخاله و اسماعیل هنیه و محمود زهار و البته حجت الاسلام والمسلمین سیدالمقاومه حسن نصرالله و شرکت سهامی حزبالله میکند.
رئیسی در شامات
در چنین احوالی، سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ششکلاسه، به سوریه میرود. چرا؟ پاسخ ساده است.عربها دارند به سوریه بازمیگردند. این بازگشت با سرمایهگذاریهای کلان وضع بشار را بیشتر تثبیت خواهد کرد. او از اینکه ماموران رژیم با سوءاستفاده از فقر در روستاهای هممرز با لبنان، روستاییان را با رشوههایی گاه کمتر از هزار دلار به شیعه شدن وامیدارد، سخت ناراحت است. شیخالمشایخ علویان اخطار داده است.
بازگشت سعودی به معنای این است که اسد در لبنان نباید در انتخابات (پارلمانی) رئیسجمهوری بعدی دخالت کند. بشار در پی عهد پدرش به خاندان فرنجیه، میخواهد سلیمان فرنجیه را برکشد. حزبالله هم تمکین کرده است اما جمهوری ولایت فقیه فرنجیه را عامل پنهان آمریکا میداند و به دنبال میشل عون دیگری است. به احتمالی، ممکن است با گزینه سوریه موافقت کند اما در تشکیل کابینه سهم میخواهد که سعودیها به هیچ روی زیر بار آن نخواهند رفت.
رئیسی را وزرای دفاع و نفت و امور خارجه و آقا مهرداد (بذرپاش ) هم همراهی میکنند؛ برای بستن قراردادهای اقتصادی و نظامی .
مسئله اسرائیل و دستاندازیهای حزبالله به خاک اسرائیل و واکنشهای دولت دستراستی نتانیاهو برای بشار که به دنبال سرمایهگذاری برادران عرب است، مطلوب نیست. در این میان، اگر سیدعلی آقا «نقشه راه» دیگری در سر داشته باشد، رئیسی در قد و قواره جاانداختن آن نیست و باید منتظر دیدار دریابان شمخانی از دمشق بود.
محمد جمشیدی، اعتمادالسلطنه دربار سید ابراهیم، در باب مذاکرات چهار ساعته اربابش با بشار نوشته است: دو رئیسجمهوری درباره محیط راهبردی منطقه بهخصوص در فلسطین به توافقهای مهمی در راستای عمق دادن به همکاریهای اقتصادی دست یافتند. به این میگویند هیچ ضربدرهیچ. اگر در باب فلسطین حرف زدند و مسائل راهبردی، توافقهای در راستای عمق دادن چه صیغهای است؟
به هر روی من پیشداوری و پیشگویی نمیکنم اما به اعتقاد من، دستاورد حقیقی این سفر زیارت مزار حضرت زینب و رقیه و سکینه و یک روضه مفصل در این مکانها خواهد بود.
در عین حال اجلاس چهارگانه ربعه خبیثه، روسیه و سوریه و ترکیه و جمهوری ولایت فقیه، تشکیل خواهد شد. از این امامزاده هم شاهد معجزهای نخواهیم بود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده به گفتگو با دکتر محسن سازگارا عضو شورای مدیریت گذار خواهیم نشست، و در ارتباط با رویدادهای مهم روز در ایران و منطقه با ایشان به تبادل نظر خواهیم پرداخت. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه از جمله: سخنان شاهزاده رضا پهلوی در اسرائیل و سفر رییس جمهور عراق و همسرش به تهران. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
در برنامه امروز پنجره ای رو به خانه پدری به میزبانی دکتر علیرضا نوری زاده، نگاهی خواهیم داشت به مسایل روز در ایران و منطقه. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.