گناه علی شریعتی که نخستین آتش را در وادی اندیشه، نه برای تنویر و روشنگری، بلکه برای تخریب و ویرانگری و ضد فرهنگ و تمدن غرب و علیه یهود روشن کرد، کمتر از گناه خمینی نبود. بدبختی این است که شاگردان و همپالکیهای او هنوز هم دستبردار نیستند.
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۱۷ اُکتُبر ۲۰۲۵ ۱۰:۳۰
غیبت نمایندهای از ایران در نشست تاریخی شرمالشیخ نشانه دیگری بود از اینکه رژیم ضد یهود است نه ضد اسرائیل. ضد صلح است و نه حامی آزادی ملت فلسطین و برپایی دولت مستقل فلسطین. سالها پیش در مقالهای نوشتم: جمهوری ولایت فقیه ضد اسرائیل نیست، ضد یهود است. شاید در آن تاریخ کسانی که به باور آنها اسلام اصحاب کتاب از یهود و نصاری و حتی زرتشتیها و صائبه را به رسمیت شناخته است و اهل ذمهشان میداند، در سخن من وجه مبالغهای دیدند، اما من میگفتم اینها پیرو اسلام ناب انقلابی از نوع «ولایتی» آناند که دشمن خونی یهودیان است و اگر دستش برسد، در نابود کردن قوم یهود تردید نمیکند. در حالی که رژیم مدعی دشمنی با اسرائیل بهعنوان یک کیان سیاسی و جغرافیایی است، خوب که دقت کنیم، میبینیم هدفش همه یهودیان است. استفاده از واژه «صهیونیستها» در یاد کردن از مردم اسرائیل بهترین گواه بر این مدعا است که اهالی ولایت فقیه یهودستیزند، وگرنه دستراستیهای اسرائیل بهترین متحدان رژیم به شمار میروند. طی سالهای اخیر، هر جا افراطیهای اسرائیل کم آوردند، رژیم با خطاب سیاسی و عملکردش، به یاریشان شتافته است. فکرش را بکنید. اگر رژیم جمهری اسلامی دست در حلقه زلف حماس و جهاد و حسن نصرالله و احمد جبریل نمیکرد، راستهای اسرائیلی چگونه میتوانستند از الزامات کشورشان نزد جامعه جهانی شانه خالی کنند و سیاست انکار حقوق ملت فلسطین و ادامه تصرف سرزمینهایشان را توجیه کنند؟ اسلام ناب ولایی از همان آغاز انقلاب به روی پیروان مسیح و موسی شمشیر کشید و پس از آنکه تعدادی از کشیشان مسیحی را به قتل رساند، باقی را در بیم و امید نگاه داشت تا ضمن ستایشگری «مقام معظم رهبری»، مراقب باشند دست از پا خطا نکنند وگرنه سرنوشت کشیش دیباج و هوسپیان و سودمند و میکائیلیان و… در انتظار آنها است. باری، گفتم که جمهوری اسلامی ضد یهود است. درست مثل رایش سوم. فلسفه رایش هزار ساله بر پایه تبعیض نژادی و مذهبی استوار است. در این نوع تفکر، تنها پیروان اسلام ناب انقلابی حق حیات دارند. چنین است که میبینیم اسلام طالبانی ولایت فقیهی روزبهروز به اسلام طالبانی ملاعمری نزدیکتر میشود. رایش هزار ساله امروز به برکت حضور ولایت فقیه در ایرانزمین و افراطگرایان سنی در پاکستان و افغانستان و غزه و یمن و سومالی پیش میرود. نفرت از غرب، بیزاری از تمدن و فرهنگ غرب، اولویت بخشیدن به نابودی و مرگ بهعنوان هدف غایی زندگی، نفی ارزشهای انسانی و در راس همه آنها عشق و دوستی، منع بهرهمندی اتباع از لذایذ دنیوی و مشروع و جایز دانستن همه لذایذ حرام برای خود، از جمله اصول بنیادین بساطی شود که در دارالایمان غزه و جنوب بیروت و وزیرستان پاکستان و افغانستان و البته در امالقرای دارالخلافه طهران از ۴۶ سال پیش برپا شده است. پاکستان مار در آستین پرورد. دکتر نجیبالله را که حاضر نشد معبر کشورش با چین را به پاکستان واگذار کند، همراه با ملاهای طالبان در برابر دفتر سازمان ملل و سفارت فرانسه به قتل رساند و ملا عمر را بر کرسی خلافت نشاند، بی آنکه گمان برد اینها فردا امنیت و حاکمیت خودش را به خطر خواهند انداخت و حالا دارد هزینه یک حماقت تاریخی را می پردازد. اگر خطای رژیم ولایتی و ابوهای حماس و سیدحسن و هاشم صفیالدین در ارزیابی قدرت خود پیش از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نبود، امپراتوری وحشت و جنایت امروز در اوج اقتدار در منطقه حکمفرمایی نمیکرد. در باب هر یک از این احکام در دو وجه شیعه علوی ولایی و افراطگرایی سنی جهادی مثالهایی میآورم. در دارالایمان غزه، حکومت غیرقانونی معزول ابوهای حماس و جهاد با برقراری قوانین اسلامی، به جداسازی دختران و پسران در مدارس و دانشگاهها پرداخت، جلوس پسرها و دخترها را کنار هم در کافهها، اتوبوس و اماکن عمومی غیرقانونی اعلام کرد، زنان در تابستان حق استفاده از دریا با لباس شنا را نداشتند، در جشنهای میلاد مسیح و سال نو، پخش موسیقی شاد و رقص در هتلها ممنوع بود، اگر زنی را در حال کشیدن قلیان میدیدند، بلافاصله دستگیرش میکردند و حجاب نیز عملا نه فقط برای زنان مسلمان بلکه برای مسیحیان نیز به مرور اجباری شد. در این حال خانواده رهبران حماس از جمله خالد مشعل و محمود زهار و موسی ابومرزوق در دمشق و قاهره و بیروت و دوحه در ویلاهای آنچنانی از همه مواهب زندگی برخوردار بودند و فرزندانشان در لندن و لسآنجلس و شیکاگو و پاریس، با دلارهای اهدایی ولی فقیه، نماد اسلام ناب انقلابی ولایی، به انجام دادن همه منهیات مجاز بودند. در جنوب بیروت، حزبالله خاک مرگ بر سر ساکنان این بخش از بیروت و جنوب لبنان پاشید، کافهها و شبکدهها را قبای اسلام پوشاند و عرضه مشروبات الکلی را ممنوع کرد. در حالی که آقازادهها و خانمزادههای رهبران حزب در ویلاهای باشکوه بدون مشرف در صیدا و صور و مرجعیون با استخرهای خصوصی و زمین تنیس و… عشق دنیا را میکردند و مردان حزبالله با صیغههای ریز و درشت، به لطف عطایای ولی امر مسلمانان، به بهشت واقعی دست یافته بودند. در نجف حشدالشعبی و سازمان بدر و الدعوه اگر یک پسر و دختر برای دیدن یکدیگر و لحظاتی گفتگو به گوشه پارکی میرفتند یا در قبرستان وادیالسلام قدم میزدند، آسمان به زمین میآمد و کفر جهان را میگرفت. آن وقت روحانیون ایران، قحطی و گرانی و خشکسالی علتش بیحجابی یا بدحجابی بانوان و توطئه استکبار و صهیونیسم است. جلو پسران و دختران را در خیابان میگیرند که به چه حقی کنار هم راه میروید یا چرا در یک خودرو نشستهاید. مهمانیهای شبانه مختلط ممنوع اعلام میشود، حتی اگر مهمانان همگی قوم و خویش و از یک فامیل و طایفه باشند، اما فسق و فجور در شنیعترین اشکالش برای اهل ولایت فقیه مجاز است. وجه بنلادنی-ملاعمری تندیسهای بودای فرزانه را ویران میکند و وجه ولایی اثنیعشری، به ویران کردن مزار کوروش و تخت جمشید و مقبره استر مردخای کمر بسته است. آقای باراک حسین اوباما و با چهار سال فاصله، جو بایدن، عملا زمینهساز جنایت ۷ اکتبرشدند. ۷۰ میلیارد پولی که از ژنو به تهران ارسال شد، چنان خزانه معموره ولی فقیه را از ارز انباشت که «آقا» حس کرد به برکت اهدایی باراک حسین، فصل جهانگیری فرا رسیده است. نگاه کنید به شعارهای خامنهای و اطرافیانش پس از وصول پولهای توقیفی که حاتم طاییوار دست به بذلوبخشش زد، از نابودی اسرائیل گفت و پروژه موشکها و پهپادهای نقطهزن را امر به تنفیذ داد. این غول بدقواره زشت را خمینی از شیشه بیرون آورد. اگر ما در سال ۱۳۵۷ ذرهای هوشمندی به خرج داده بودیم، امروز خود و دیگران را گرفتار این بلای سهمناک نمیکردیم. گناه علی شریعتی که نخستین آتش را در وادی اندیشه، نه برای تنویر و روشنگری، بلکه برای تخریب و ویرانگری و ضد فرهنگ و تمدن غرب و علیه یهود روشن کرد، کمتر از گناه خمینی نبود. بدبختی این است که شاگردان و همپالکیهای او هنوز هم دستبردار نیستند. بدعت نامبارک ولایت فقیه زمینهساز بیرون شدن اصحاب کهف ارتجاع از مغاک قهر و کین و تظاهر و فریب و دزدی و فساد و نااخلاقی شد. بدعتی که در بطن خود ضدیت با یهود، دشمنی با آمریکا و غرب و کینه و نفرت از دستاوردهای بزرگ غرب را در عرصه های صنعتی، فرهنگی، تبادل اندیشه، خردگرایی و سکولاریسم کاشته است. این حکایت از جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده و حسن البناء و ابوالعلاء مودودی به اخوان المسلمین، فداییان اسلام و خمینیسم در ایران و بن لادنیسم در جهان عرب و اسلام میرسد و شکل وحشیانهترش در حماس و داعش و حوثی و حشدالشعبی و البته حزبالله و همین سپاه قدس تجلی پیدا میکند. راویان مرگ و مومنان به نابودی فرهنگ و تمدن غرب و صلح و آشتی در منطقه و جهان البته که نباید در شرمالشیخ حاضر میشدند؛ حتی اگر دعوتنامه دوقبضه هم دریافت کرده باشند. دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.